البقرة ١٢٠
ترجمه
البقرة ١١٩ | آیه ١٢٠ | البقرة ١٢١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِلَّةَ»: دین. «هُدَی»: هدایت. رهنمود. «مَالَکَ مِنَ اللهِ»: از سوی خدا برای تو نیست. «وَلِیٍّ»: یاور. مددکار. در اینجا هر چند مخاطب مفرد و شخص رسول است، ولی در اصل خطاب متوجّه امّت محمّدی در هر عصر و زمانی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از ابن عباس روايت كنند: كه يهوديان مدينه و مسيحيان نجران اميدوارى داشتند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به طرف قبله آنها نماز بگذارد وقتى كه قبله از بيتالمقدس به طرف خانه كعبه برگردانيده شد بر آنها گران آمده و مأيوس گرديدند و ابراز مودتى كه مينمودند، قطع كردند. سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
بعضى از مفسرين چنين گويند: كه يهوديان به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتند: اگر با ما صلح نمائى سرانجام به تو ايمان خواهيم آورد از آنجائى كه پيامبر علاقه شديدى به ايمان آوردن آنها داشت با آنان مدارا و مواسات ميفرمود تا اين كه خداوند اين آيه را نازل نمود و به رسول خدا فرمود اگر هر چند با آنها مساعدت كنى و مدارا نمائى از تو راضى نشوند تا اين كه از آئين آنها پيروى نمائى.[۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«120» وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ
(اى پيامبر!) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنكه تسليم خواسته آنان شوى و) از آئين آنان پيروى كنى. بگو: هدايت تنها هدايت الهى است، و اگر از هوى و هوسهاى آنها پيروى كنى، بعد از آنكه علم (وحى الهى) نزد تو آمد، هيچ سرور و ياورى از ناحيه خداوند براى تو نخواهد بود.
نکته ها
بعد از تغيير قبله، ناراحتى يهود از مسلمانان بيشتر شد و احياناً بعضى از مسلمانها نيز تمايل داشتند قبله همان بيتالمقدّس باشد تا بتوانند با يهود در الفت ودوستى زندگى كنند، غافل از اينكه رضايت اهل كتاب با حفظ آن حاصل نمىشد و انتظار آنان، پيروى از تمام آيين آنها و نه فقط قبله آنان بود.
اين آيه در عين اينكه خطاب به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است، خطاب به همه مسلمانان در طول تاريخ نيز هست كه هرگز يهود و نصارى از شما راضى نخواهند شد، مگر آنكه تسليم بىچون وچراى آنان شويد و از اصول و ارزشهاى الهى كناره بگيريد. ولى شما بايد با قاطعيّت دست رد به سينهى آنها بزنيد و بدانيد تنها راه سعادت، راه وحى است نه پيروى از تمايلات اين و آن.
جلد 1 - صفحه 193
پیام ها
1- دشمن، به كم راضى نيست. فقط با سقوط كامل و محو مكتب و متلاشى شدن اهداف شما راضى مىشود. «لَنْ تَرْضى عَنْكَ ...»
2- اگر مسلمانان مشاهده كردند كه كفّار از دين آنان راضى هستند، بايد در ديندارى خود ترديد نمايند. ديندارى كافرپسند، همان كفر است. «لَنْ تَرْضى ... حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»
3- جز وحى و هدايت الهى، همه راهها انحرافى است. «قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى»
4- مسئوليّت عالم، بيشتر از جاهل است. «بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
5- رابطه با اهل كتاب نبايد به قيمت صرف نظر كردن از اصول باشد. جذب ديگران آرى، ولى عقب نشينى از اصول هرگز. «لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ ...»*
6- پيروى از تمايلات و هوسهاى مردم، منجر به قطع الطاف الهى مىشود.
بنابراين يكى را بايد برگزيد: يا لطف خدا، يا هوسهاى مردم. «ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (120)
بعد از آن يأس حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم را از ايمان يهود و نصارى بيان مىفرمايد:
وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ: و هرگز راضى و خشنود نشوند از تو، الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى: يهوديان و نه نصارى، حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ: تا آنكه پيروى كنى كيش و طريقه ايشان را. و متابعت تو كيش و آئين آنها را جايز نيست، پس هرگز اسلام نخواهند آورد.
در منهج- جمعى از يهود خدمت حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم آمدند، عرض كردند: اگر با ما صلح كنى و مدارا كنى ما به تو ايمان آريم. حضرت چون حريص در ايمان بود، مدارا فرمود؛ حق تعالى اخبار
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 244
نمود كه هرگز راضى نشوند از تو يهود و نصارى تا پيروى كيش آنها را بنمائى.
قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى: بگو اى پيغمبر بدرستى كه راهنمائى خدا به صواب كه دين اسلام است، آن هدايت و راه راست است و طريق نجات و رستگارى دين اسلام و مسلمانى باشد، نه آنچه شما مرا به آن مىخوانيد از ملت يهوديت و نصرانيت. وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ: و اگر پيروى كنى آرزوها و هواهاى آنها را كه آن تسويلات شيطانى و شهوات نفسانى است، بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ: بعد از آن چيزى كه آمد تو را از علم كه وحى باشد در حقيقت دين اسلام و بطلان طريقه آنان، يا آنكه بعد از آمدن حق پيروى آرزو و شهوات آنان كنى، ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ: نيست براى تو هيچ دوستى كه رهاننده تو باشد از عذاب و نه يارى كننده در دفع آن.
تبصره: آيه شريفه خطاب به پيغمبر و مراد امت مىباشند، نظر به آنكه آن حضرت واسطه در خطاب مىباشد. بنابراين ذات احديت علام الغيوب، از واقعه و حقيقت حال خبر داده امت را كه يهود و نصارى از شما مسلمانان هرگز راضى نشوند مگر آنكه شما تابع شويد دين آنها را. و بدانيد دين حق، هدايت الهى و اسلام است؛ و اگر شماها پيروى شهوات آنان كنيد بعد از آمدن اسلام و قرآن، مستوجب شويد عذاب سبحانى را و هيچ ولى و ناصر براى شما نخواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (120)
ترجمه
بدرستى كه ما فرستاديم ترا براستى مژده دهنده و بيم دهنده و پرسيده نميشوى از اهل دوزخ.
تفسير
چون تو بشير و نذيرى باكى نيست بر تو اگر كفار اصرار و ابرام نمايند در كفر و مستحق جهنم شوند چون تو بوظيفه خود عمل نمودى و مسئوليت قبول آنها بعهده تو نيست و از حضرت باقر (ع) در مجمع نقل نموده كه لا تسئل بصيغه نهى است چنانچه نافع قرائت نموده است يعنى سؤال منما از اهل دوزخ كه آنها كيانند شايد مصلحت در تعيين اشخاص نباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَن تَرضي عَنكَ اليَهُودُ وَ لا النَّصاري حَتّي تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم قُل إِنَّ هُدَي اللّهِ هُوَ الهُدي وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (120)
(و هرگز يهود از تو راضي نشوند و همچنين نصاري از تو راضي نشوند مگر اينكه از ملت آنان پيروي كني، بگو همانا هدايت الهي هدايت حقيقي است، و اگر تمايلات آنان را پيروي كني بعد از آنچه از علم بر تو آمده براي تو از جانب خدا يار و ياوري نيست) از اينکه آيه استفاده ميشود که يهود و نصاري توقعات و خواهشهايي از پيغمبر نموده و طمع داشتند که حضرت با آنها مساعدت كند مثل اينكه با آنها صلح و سازش كند و از آنها جزيه نگيرد آيه شريفه در مقام قطع طمع آنهاست که پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مأمور بامر الهي و تابع دستور اوست و پيش خود كاري نميكند و بفرض اينكه پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم با شما مساعدت كند اولا شما مردي هستيد که با اينگونه مساعدتها و ملايمات دست از عناد و عصبيت خود بر نميداريد مگر اينكه تابع ملت شما که ساخته آراء و اهواء شماست بگردد، و ثانيا از ولايت حق بيرون ميرود و نصرت خدا شامل حالش نميگردد.
و نظير اينست که آنچه مشركين از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم توقع داشتند که ما را يك سال به بت پرستي بگذار و مقرر فرماي که ما بتها را بدست خود نشكنيم و در نماز از ركوع و سجود ما را معاف بدار و آيه شريفه: وَ إِن كادُوا لَيَفتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوحَينا إِلَيكَ الي قوله إِذاً لَأَذَقناكَ ضِعفَ الحَياةِ وَ ضِعفَ المَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَينا نَصِيراً«1» در اينکه مورد نازل شد.
1- سوره اسري آيه 75- 77
جلد 2 - صفحه 173
قُل إِنَّ هُدَي اللّهِ هُوَ الهُدي هدي اللّه كناية از قرآن نازل بر پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و دين اسلام است الهُدي عبارت از راه حق و طريق نجات است يعني تنها دين اسلام راه سعادت و طريق نجات است و از حصري که از ضمير فصل استفاده ميشود معلوم ميگردد که ملت آنان (يهود و نصاري) از هدايت و راه سعادت خالي است و از جمله وَ لَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم استفاده ميشود که ملت آنان ساخته و پرداخته هواهاي نفساني آنها و خالي از علم است.
ما لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ من اول متعلق بمحذوف و من دوم تسوية براي تأكيد نفي است يعني ما لك ولي و لا نصير يحميك و يمنعك من اللّه يار و ياوري نيست براي تو که جلوگيري كند و حمايت كند از پيش آمدهاي خدايي
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 120
شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده که: یهود مدینه و نصارای نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله همواره در قبله با آنها موافقت کند، هنگامی که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوی کعبه گردانید آنها از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مأیوس شدند (و شاید در این میان بعضی از طوایف مسلمانان ایراد میکردند که نباید کاری کرد که باعث رنجش یهود و نصاری گردد).
آیه نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصاری نه با هماهنگی در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضی نخواهند شد، جز این که آیین آنها را دربست بپذیری.
تفسیر:
جلب رضایت این گروه ممکن نیست- از آنجا که در آیه قبل سلب مسؤولیّت از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در برابر گمراهان لجوج میکند، قرآن در ادامه همین بحث به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله میگوید: اصرار بر جلب رضایت یهود و نصاری نداشته باش، چه این که «آنها هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر این که بطور کامل تسلیم خواستههای آنها و پیرو آیینشان شوی» (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ). تو وظیفه داری «به آنها بگویی که هدایت، تنها هدایت الهی است» (قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی).
هدایتی که آمیخته با خرافات و افکار منحط افراد نادان نشده است.
سپس اضافه میکند: «اگر تسلیم تعصبها و هوسها و افکار کوتاه آنها شوی بعد از آن که در پرتو وحی الهی حقایق برای تو روشن شده، هیچ سرپرست و یاوری از ناحیه خدا برای تو نخواهد بود» (وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص) به امید اسلام آوردن یهود و نصارا، در پى جلب رضایت و خشنودى آنان بود. (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى) بدیهى است که اهتمام پیامبر(ص) براى جلب خشنودى یهود و نصارا براى دستیابى به منافع شخصى و مانند آن نبود; بلکه در جهت ایفاى وظیفه، یعنى، گرایش دادن آنان به اسلام بوده است و لذا قید «به امید اسلام آوردن» در برداشت آورده شد.
۲ - تلاش پى گیر پیامبر(ص) براى گرایش دادن یهود و نصارا به اسلام (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى)
۳ - یهودیان و نصرانیان عصر بعثت، مردمانى هدایت ناپذیر بودند. (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى)
۴ - خشنودى و رضایت یهود از پیامبر(ص)، در گرو پیروى او از آیین یهودیت بود. (و لن ترضى عنک الیهود ... حتى تتبع ملتهم) «ملة» به معناى دین و آیین است.
۵ - هیچ امرى جز تبعیت پیامبر(ص) از آیین نصرانیت، تأمین کننده رضایت نصارا از آن حضرت نبود. (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم)
۶ - توافقهاى سطحى با یهود و نصارا، در گرایش آنان به اسلام مؤثر نیست. (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم)
۷ - تعصب بى منطق یهود و نصارا در دفاع از آیین خویش و مقاومت در برابر اسلام (و لن ترضى عنک الیهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم ... و لئن اتبعت أهواءهم )
۸ - هدایتهاى الهى، هدایتى کامل و خالص از هر شائبه ضلالت و پیامدهاى ناهنجار (إن هدى اللّه هو الهدى) «ال» در «الهدى» براى استغراق صفات است و «هو» در جمله فوق، ضمیر فصل و حاکى از حصر مى باشد. بنابراین «إن هدى اللّه هو الهدى»; یعنى، تنها، هدایت خدا، هدایتى کامل است.
۹ - اسلام و قرآن، برنامه هدایتى خداوند براى انسانهاست. (إن هدى اللّه هو الهدى) مصداق مورد نظر براى «هدى اللّه» چنانچه مفسّران گفته اند، قرآن و اسلام است.
۱۰ - آیین موجود در میان یهود و نصارا، آیینى است تشکیل یافته از آرا و افکارِ برخاسته از هواهاى نفسانى. (و لئن اتبعت أهواءهم) مراد از «أهواءهم» به قرینه «حتى تتبع ملتهم» دین و آیین یهود و نصاراست. تعبیر کردن از آیین آنان به «أهواء» (خواهشهاى نفسانى)، بیانگر این است که: آنچه یهود و نصارا به عنوان دین مطرح مى کردند افکار و اندیشه هاى برخاسته از هواهاى نفسانى آنان بوده است.
۱۱ - یهود و نصارا، آیین الهى خویش را با آرایى برخاسته از هواهاى نفسانى، به انحراف کشانده بودند. (و لئن اتبعت أهواءهم) بدیهى است که آیین یهودیت و نصرانیت، ریشه الهى و آسمانى دارد. بنابراین تعبیر کردن از آیین آنان به هواهاى نفسانى، مى رساند که: یهودیان و نصرانیان با نفوذ دادن آرا و هواهاى خویش در معارف و احکام دین، وجهه الهى آن را از میان برده بودند.
۱۲ - خداوند، پیامبر(ص) را از پیروى آیین یهود و نصارا بر حذر داشت. (و لئن اتبعت أهواءهم ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۱۳ - آیین تحریف شده یهودیت و نصرانیت، آیینى جاهلانه و ناتوان از هدایت انسانهاست. (ان هدى اللّه هو الهدى و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءک من العلم) حصرى که از «إن هدى اللّه ...» به دست مى آید، ناظر به آیین یهود و نصاراست; یعنى، آیین تحریف شده آنان، هدایت آفرین نیست. تعبیر کردن از آیین اسلام به «علم» اشاره به این معنا دارد که: آیین یهود و نصارا بر پایه علم نیست.
۱۴ - معارف و قوانینى شایسته و بایسته پذیرش و پیروى است که از هواهاى نفسانى پیراسته و بر پایه علم بنا شده باشد. (و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءک من العلم مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۱۵ - پیامبر(ص) همواره بر خوردار از حمایت و یارى خداوند بود. (و لئن اتبعت ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۱۶ - خداوند، پیامبر(ص) را در صورت تبعیت از آیین یهود و نصارا، به محروم کردنش از پشتیبانى و یارى خود تهدید کرد. (و لئن اتبعت أهواءهم ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر) در برداشت فوق «من اللّه» متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصیر گرفته شده است. بر این مبنا جمله «مالک ...» چنین معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هیچ پشتیبان و یاورى نخواهد بود; یعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.
۱۷ - خداوند، پیامبر(ص) را در صورت پیروى کردن از آیین یهود و نصارا، به عقوبتهایى از جانب خود تهدید کرد. (لئن اتبعت أهواءهم ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر) برداشت فوق مبتنى بر این است که «من اللّه» متعلق به «ولىّ» و «نصیر» باشد. بر این مبنا «ولىّ» و «نصیر» متضمن معناى «منع» است و جمله «مالک ...» چنین معنا مى شود: براى تو پشتیبان و یاورى که تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.
۱۸ - پیروى از آرا و قوانین مبتنى بر هواهاى نفسانى، با وجود قوانین الهى، موجب محروم شدن از ولایت و یارى خداوند است. (لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءک من العلم مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۱۹ - هیچ پشتیبان و یاورى نیست که بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهایى بخشد. (مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۲۰ - پیروى از آرا و قوانین برخاسته از هواهاى نفسانى، با وجود قوانین الهى، موجب گرفتار شدن به عقوبتهایى از جانب خداست. (لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءک من العلم مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۲۱ - مخالفت آگاهانه با هدایتهاى الهى، انحراف و گناهى بزرگ و نابخشودنى است. (و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءک من العلم مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۲۲ - ادیان الهى، در خطر آمیخته شدن به افکار و اندیشه هاى برخاسته از هواهاى نفسانى (لئن اتبعت أهواءهم)
۲۳ - لزوم حفظ و حراست دین از نفوذ آرا و افکار برخاسته از هواهاى نفسانى (لئن اتبعت أهواءهم ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
۲۴ - رهبران دینى در خطر پیروى از تمایلات نفسانى گروههاى مختلف اجتماعى (و لئن اتبعت أهواءهم ... مالک من اللّه من ولىّ و لانصیر)
موضوعات مرتبط
- ادیان: خطر انحراف در ادیان ۲۲
- اسلام: نقش اسلام ۹; هدایتگرى اسلام ۹
- انحراف: موارد انحراف ۲۱
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱۶، ۱۷; کیفرهاى خدا ۲۰; مخالفت با هدایتهاى خدا ۲۱; نصرت خدا ۱۵; نواهى خدا ۱۲; ویژگیهاى هدایت خدا ۸; هدایت خدا ۹
- دین: آسیب شناسى دین ۲۲; اهمیّت پاسدارى از دین ۲۳; ملاکهاى دین مقبول ۱۴
- رهبران دینى: رهبران دینى و تمایلات مردم ۲۴; هشدار به رهبران دینى ۲۴
- عذاب: اهل عذاب ۱۹; نجات از عذاب ۱۹
- علم: آثار علم ۲۱
- قانون: تبعیت از قوانین غیر دینى ۱۸، ۲۰
- قرآن: نقش قرآن ۹; هدایتگرى قرآن ۹
- کیفر: موجبات کیفر ۲۰
- گروههاى اجتماعى: گروههاى اجتماعى و رهبران دینى ۲۴
- گناهان کبیره: ۲۱
- محمّد(ص): تلاشهاى تبلیغى محمّد(ص) ۲; حمایت از محمّد(ص) ۱۵; محمّد(ص) و اسلام مسیحیان ۱، ۲; محمّد(ص) و اسلام یهود ۱، ۲; محمّد(ص) و مسیحیت ۵، ۱۲; محمّد(ص) ویهودیت ۴، ۱۲; مسؤولیت محمّد(ص) ۱۲; هشدار به محمّد(ص) ۱۲، ۱۶، ۱۷
- مسیحیان: اسلام مسیحیان ۶; بى منطقى مسیحیان ۷; تعصب مسیحیان ۷; جلب رضایت مسیحیان ۱; شرایط رضایت مسیحیان از محمّد(ص) ۵; مسیحیان صدر اسلام ۳; معاهده با مسیحیان ۶; مسیحیان و اسلام ۶; مسیحیان هدایت ناپذیر ۳; هواپرستى مسیحیان ۱۱
- مسیحیت: آثار تبعیت از مسیحیت ۱۶; انحراف مسیحیت ۱۱; تبعیت از مسیحیت ۵، ۱۲; تحریف مسیحیت ۱۰، ۱۱، ۱۳; ضعف مسیحیت ۱۳; کیفر تبعیت از مسیحیت ۱۷; منشأ مسیحیت ۱۰
- نصرت: محرومیت از نصرت خدا ۱۶، ۱۸
- ولایت: محرومیت از ولایت خدا ۱۸
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۱۰
- یهود: اسلام یهود ۶; بى منطقى یهود ۷; تعصب یهود ۷; جلب رضایت یهود ۱; شرایط رضایت یهود از محمّد(ص) ۴; معاهده با یهود ۶; هواپرستى یهود ۱۱; یهود صدر اسلام ۳; یهود و اسلام ۶; یهود هدایت ناپذیر ۳;
- یهودیت: آثار تبعیت از یهودیت ۱۶; انحراف یهودیت ۱۱; تبعیت از یهودیت ۴، ۱۲; تحریف یهودیت ۱۰، ۱۱، ۱۳; ضعف یهودیت ۱۳; کیفر تبعیت از یهودیت ۱۷; منشأ یهودیت ۱۰