الأحزاب ٥١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(موعد) هر یک از همسرانت را بخواهی می‌توانی به تأخیر اندازی، و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی؛ و هرگاه بعضی از آنان را که برکنار ساخته‌ای بخواهی نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست؛ این حکم الهی برای روشنی چشم آنان، و اینکه غمگین نباشند و به آنچه به آنان می‌دهی همگی راضی شوند نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در قلوب شماست می‌داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمی‌کند)!

|[نوبت‌] هر كدام از آن زنان را كه مى‌خواهى به تأخير مى‌اندازى و هر كدام را كه مى‌خواهى نزد خود جاى مى‌دهى، و اگر هر كدام را كه دور كرده بودى [دوباره‌] بطلبى، بر تو باكى نيست، اين نزديك‌تر است به اين كه چشم‌هاى ايشان روشن شود و محزون نشوند و همگى به آن
نوبت هر كدام از آن زنها را كه مى‌خواهى به تأخير انداز و هر كدام را كه مى‌خواهى پيش خود جاى ده، و بر تو باكى نيست كه هر كدام را كه ترك كرده‌اى [دوباره‌] طلب كنى. اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگى‌شان به آنچه به آنان داده‌اى خشنود گردند، و آنچه در دلهاى شماست خدا مى‌داند، و خدا همواره داناى بردبار است.
تو (ای رسول) هر یک از زنانت را خواهی نوبتش مؤخّر دار و هر که را خواهی به خود بپذیر و هم آن را که (به قهر) از خود راندی اگرش (به مهر) خواندی باز بر تو باکی نیست، این (آزادی و مختار مطلق بودنت) بر زنان بهتر و شادمانی دل و روشنی دیده آنهاست و سبب آنکه محزون نباشند و به آنچه ایشان را عطا کردی همه خشنود باشند. و خدا به هر چه در دل شما مردم است آگاه است و خدا (بر نیک و بد خلق) دانا و (بر عفوشان کریم و بر انتقامشان) بردبار است.
نوبت هر یک از آنان را که بخواهی به تأخیر انداز و هر کدام را که میل داری نزد خود جای ده، و هر کدام از آنان را که از او کناره گرفته باشی [اگر] نزد خود بطلبی بر تو گناهی نیست. این [برنامه ریزی آزادانه،] به خوشحال نمودنشان و اینکه اندوهگین نشوند و همگی به آنچه به آنان داده ای خشنود شوند، نزدیک تر است؛ و خدا آنچه را در دل های شماست می داند؛ و خدا دانا و بردبار است.
از زنان خود هر كه را خواهى به نوبت مؤخردار و هر كه را خواهى با خود نگه دار. و اگر از آنها كه دور داشته‌اى يكى را بطلبى بر تو گناهى نيست. در اين گزينش و اختيار بايد كه شادمان باشند و غمگين نشوند و از آنچه همگيشان را ارزانى مى‌دارى بايد كه خشنود گردند و خدا مى‌داند كه در دلهاى شما چيست. و خداست كه دانا و بردبار است.
هر کدام از آنان [همسرانت‌] را که می‌خواهی از خود دور بدار و هر کدام را که می‌خواهی نزدیک بدار، و نیز اگر هر یک از آنانی که از ایشان کناره گرفته‌ای جویا شوی، در همه حال، هیچ گناهی بر تو نیست، این نزدیکتر است به آنکه دل و دیدگانشان روشن شود، و اندوهگین نشوند و همگیشان به آنچه به آنان بخشیده‌ای خشنود شوند، و خداوند می‌داند که در دلهای شما چیست، و خداوند دانای بردبار است‌
هر كه را از ايشان خواهى [مى‌توانى‌] واپس دارى و هر كه را خواهى نزد خويش جاى دهى و نگاه دارى. و اگر هر يك از آنان را كه از او كناره گرفته باشى باز بجويى باكى و گناهى بر تو نيست. اين نزديكتر است به آنكه چشمهاى ايشان روشن شود و اندوهناك نباشند و همگى به آنچه بداديشان خشنود شوند- يعنى چون دانستند كه آنچه مى‌كنى به فرمان خداست دلتنگ نمى‌شوند و گردن نمى‌نهند- و خدا آنچه را در دلهاى شماست مى‌داند، و خدا دانا و بردبار است.
(به خاطر شرائط خاصّ زندگی) می‌توانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی (و به وقت دیگری موکول کنی) و هر کدام را بخواهی می‌توانی در کنار خود جای دهی، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشته‌ای خواستی او را نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست. این (حکم تفویض اختیار) بهترین وسیله‌ای است که باعث می‌گردد ایشان مسرور شوند و غمگین نشوند، و جملگی آنان بدانچه بدیشان می‌دهی خوشنود گردند. (چرا که می‌دانند این فرمان خدا است و تو در پرتو آن می‌توانی بهتر فکر خود را متوجّه مسؤولیّتهای بزرگ و سنگین رسالت و مصالح مهمّ امّت اسلامی کنی)، و خدا می‌داند چه چیزهائی (از عشق و نفرت) در دلهای شما است، و خدا بس آگاه (از ظاهر و باطن شما بوده، و در کیفر دادن شتاب ندارد) و شکیبا است.
هر کدام از زنانت را که می‌خواهی (از خود) دور می‌کنی، و هر کدام را که می‌خواهی به پیش خود پناه و جای می‌دهی. بر تو گناهی نیست که هر کدام را که ترک کرده‌ای (دوباره) طلب کنی. این نزدیکتر است برای آنکه چشمانشان روشن گردد و غمگین نشوند و همگیشان به آنچه به همه‌ی آنان داده‌ای خشنود گردند. و آنچه در دل‌های شماست خدا می‌داند و خدا (همواره) بس دانای بسیار بردبار بوده‌است.
برانی آن را که خواهی از آن زنان و نزد خویش جای دهی هر که را خواهی از ایشان و هر که را خواهی از آنان که دور کردی پس نیست باکی بر تو این است نزدیکتر بدان که روشن شود دیدگانشان و اندوهگین نشوند و خرسند شوند بدانچه دادیشان همگی ایشان و خدا می‌داند آنچه را در دلهای شما است و خدا است دانای بردبار


الأحزاب ٥٠ آیه ٥١ الأحزاب ٥٢
سوره : سوره الأحزاب
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تُرْجِی»: به تأخیر می‌اندازی، از مصدر (إرجَاء) و از ماده (رجأ) یا (رجو) (نگا: اعراف / شعراء / ). «تُئْوِی»: جا می‌دهی. از مصدر إیواء، به معنی کسی را نزدیک خود جا و مأوی دادن. «إِبْتَغَیْتَ»: خواستی. «عَزَلْتَ»: به دور داشته‌ای. «أَدْنی»: نزدیکتر (نگا: بقره / مائده / روم / . «ذلِکَ»: این تفویض اختیار، و تخییر ابتدائی و استمراری. «کُلُّهُنَّ»: همه آنان. تأکید ضمیر (ن) در (یَرْضَیْنَ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص) اختیار دارد زنانى که خود را به او هبه کرده اند، قبول و یا رد کند. (و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ ... ترجى من تشاء منهنّ و تئوى إلیک من تشاء) «ترجى» از «رجى» و «رجا» با همزه و بدون آن، یک معنا دارد و آن «تأخیر انداختن» است (العین). این واژه، کنایه از «ترک کردن همسر» است. لازم به ذکر است که مرجع ضمیر در «منهنّ» مى تواند «أزواج» و یا «امرأة مؤمنة...» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

۲ - پیامبر(ص)، مجاز است هر یک از زنان خود را طلاق دهد و یا به زندگى با آنان ادامه دهد. (ترجى من تشاء منهنّ و تئوى إلیک من تشاء) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مرجع ضمیر در «منهنّ» واژه «أزواج» در آیه پیش باشد. «ترجى» (به تأخیر بیندازى) و «تئوى» (مکانْ بدهى) کنایه از طلاق و نگهدارى است.

۳ - پیامبر(ص) اختیار دارد که در تماس با همسرانش، به اختیار خود، برخى را مقدم بدارد و برخى دیگر را به تأخیر بیندازد. (ترجى من تشاء منهنّ و تئوى إلیک من تشاء) احتمال دارد که مراد از «حق اختیار تأخیر و تقدیم» - چنان که برخى از مفسران نیز گفته اند - «حق همبسترى» باشد.

۴ - واگذارى حق تصمیم و اختیار درباره همبسترى با همسران، به خود پیامبر(ص) به خاطر رفع مشقت از آن حضرت است. (لکیلا یکون علیک حرج ... ترجى من تشاء منهنّ)

۵ - پیامبر(ص) مجاز است که پس از ردّ زنانى که خود را به آن حضرت هبه کرده اند، آنان را برگرداند. (و من ابتغیت ممّن عزلت فلاجناح علیک) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مفعول محذوف «عزلت» آن زنانى باشد که خود را به پیامبر(ص) هبه کرده اند و آن حضرت، طبق اختیارى که داشته، آنان را قبول نکرده است.

۶ - پیامبر(ص)، مجاز است هر کدام از زنان خود را که مطلّقه کرده، مجدداً به همسرى درآورد. (ترجى من تشاء منهنّ ... و من ابتغیت ممّن عزلت) بنابراین که مفعول محذوف «عزلت» زنانى باشد که پیامبر(ص) طبق اختیارات خود آنان را طلاق داده، نکته بالا، قابل استفاده است.

۷ - بر پیامبر(ص) روا و جایز است که تصمیم خود را درباره به تأخیر انداختن همبسترى با یکى از همسران خود، تغییر داده و آن را مقدم بدارد. (ترجى من تشاء منهنّ ... و من ابتغیت ممّن عزلت فلاجناح علیک) برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مراد از «ترجى» و «تؤوى» تقدیم و تأخیر در همبسترى با یکى از همسران باشد. بنابراین مراد از «من عزلت» آن کسى خواهد بود که فعلاً از او کناره گیرى شده است. و به عبارتى، همبسترى با او به تأخیر افتاده است.

۸ - واگذارشدن طلاق هر یک از همسران و یا عدم آن، به پیامبر(ص) به منظور رفع نگرانى از همسران آن حضرت است. (ترجى من تشاء منهنّ ... ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ) «تقرّ» از ریشه «قرّ» به معناى «سردى»، و «قرّة العین» کنایه از سرور و خوشحالى است (مفردات راغب). لازم به ذکر است که برداشت بالا، بنابراین است که مشارالیه «ذلک» عبارت «ترجى من تشاء ... و تؤوى إلیک من تشاء» باشد.

۹ - واگذار شدن تقدیم و تأخیر همخوابگى با همسران، به تصمیم پیامبر(ص) به منظور فراهم آوردن رضایت آنان است. (ترجى من تشاء منهنّ ... ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین)

۱۰ - فراهم آوردن زمینه هاى رضایت همه همسران پیامبر(ص) در زندگى مشترک شان با آن حضرت، امرى مهم و قابل توجه بود. (ترجى من تشاء منهنّ ... ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین بما ءاتیتهنّ کلّهنّ)

۱۱ - برداشتن زمینه هاى نگرانى و اندوه همسران پیامبر در زندگى مشترک خود با آن حضرت، مورد توجه خداوند بود. (ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین بما ءاتیتهنّ کلّهنّ)

۱۲ - همسران پیامبر، به موضع و تصمیم عادلانه آن حضرت درباره تأخیر و تقدیم همخوابگى با هر یک از آنان، اطمینان خاطر داشتند. (ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین بما ءاتیتهنّ کلّهنّ) از این که خداوند، در فلسفه واگذارى اختیار تصمیم گیرى در همخوابگى با همسران و یا رد و قبول زنانى که خود را به آن حضرت هبه مى کنند، به پیامبر(ص) گفته است: «چنین حقّى، به خاطر جلب رضایت همسران است» حکایت مى کند که آنان، پیامبر(ص) را در تصمیم و موضع گیرى اش در قبال آنان، عادل مى دانسته اند.

۱۳ - خدایى بودن حق تصمیم گیرى پیامبر(ص) درباره همخوابگى با همسران، مایه شادمانى آنان و موجب رفع نگرانى شان است. (ترجى من تشاء منهنّ ... ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین بما ءاتیتهنّ) احتمال دارد که مشارٌالیه «ذلک» اصلِ حکمى باشد که آن حضرت، با آن، حقّ پیدا کرد تا مجاز به چنان رفتارى با همسران خود باشد. در این صورت، رضایت و رفع نگرانى از آنان، باز مى گردد به این که آنان، چون به حکم خداوند تن در مى دهند، و آنچه از پیامبر(ص) مى رسد تابع حکم خدا است از آنان راضى اند.

۱۴ - مُجاز بودن پیامبر(ص) به بازگرداندن زنى که او را مطلّقه کرده، حکمى است که مایه شادمانى همسران آن حضرت و موجب رفع اندوه از آنان مى شود. (و من ابتغیت ممّن عزلت فلاجناح علیک ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ) بنابراین این که مشارٌالیه «ذلک» مفادِ فراز «مَن ابتغیت ممَّن عزلت...» باشد، نکته بالا قابل استفاده است.

۱۵ - در صورتى که پیامبر(ص) به همسران خود چیزى پرداخت کند، آنان به دلیل این که حقِّ تصمیم و درخواستى از آن حضرت ندارند، خوشحال و شادمان خواهند شد. (قل لأزوجک إن کنتنّ ... فتعالین أُمتّعکنّ ... و إن کنتنّ تردن اللّه ... منکنّ أجرًا ... ترجى من تشاء منهنّ... ذلک أدنى أن ... بما ءاتیتهنّ) اعلام رضایت همسران پیامبر با دریافت چیزى از آن حضرت، با توجه به این که آنان، هیچ حقِّ اعتراضى درباره تصمیم او ندارند و حق تصمیم، به آن حضرت واگذار شده است، مى تواند به این خاطر باشد که آنان وقتى هیچ چیزى را نباید مطالبه کنند و باید درباره تصمیم پیامبر(ص) تسلیم باشند، آنگاه که چیزى دریافت کنند، شادمان مى شوند.

۱۶ - خداوند، به هر آنچه در قلب پیامبر(ص) و همسران اش هست، آگاهى دارد. (و اللّه یعلم ما فى قلوبکم) خطاب «کم» به پیامبر(ص) و همسران آن حضرت است. آوردن ضمیر «کُمْ» به خاطر تغلیب است.

۱۷ - خداوند، به همسران پیامبر(ص)، براى رعایت احکامى که درباره شان داده شده است، هشدار داد. (ترجى من تشاء منهنّ ... و اللّه یعلم ما فى قلوبکم) مرجع ضمیر «کم» مى تواند پیامبر(ص) و همسران اش باشد. اعلام این که خداوند، هر چه را در قلب آنان مى گذرد، مى داند، پس از آن که اختیارات پیامبر(ص) را درباره آنان بیان کرده، مى تواند هشدارى به آنان باشد.

۱۸ - تشویق پیامبر(ص) از سوى خداوند به فراهم آوردن زمینه هاى رضایت همه همسرانش با وجود داشتن حق هرگونه تصمیم و اختیار درباره آنان (ترجى من تشاء ... ذلک أدنى أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ و یرضین بما ... و اللّه یعلم ما فى قلوبکم) ذکر فلسفه حکمى که به پیامبر(ص) داده شده، مى تواند رهنمودى باشد به آن حضرت که تلاش کند با وجود حق تصمیم داشتن درباره همخوابگى با همسران اش، آنان را راضى نگهدارد. لازم به ذکر است که فراز «واللّه یعلم...» پس از بیان نکته یاد شده مى تواند به برداشت بالا، اشاره داشته باشد.

۱۹ - خداوند، همواره «علیم» (بسیار دانا) و «حلیم» (بسیار بردبار) است. (و کان اللّه علیمًا حلیمًا)

۲۰ - علم خداوند به درون سینه ها، برخاسته از دانایى وسیع او است. (و اللّه یعلم ما فى قلوبکم و کان اللّه علیمًا)

روایات و احادیث

۲۱ - «عن الحلبى عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه عزّوجلّ ... «ترجى من تشاء منهنّ و تؤوى إلیک من تشاء» قال: من آوى فقد نکح و من أرجى فلم ینکح...;[۱] حلبى از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند عزّوجلّ: «ترجى من تشاء منهنّ و تؤوى إلیک من تشاء» پرسید. آن حضرت فرمود: هر کدام را که نزد خود نگه داشت، با او آمیزش کرد و هر کدام را که تأخیر انداخت با وى آمیزش نکرد...».

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: حلیم ۱۹; علیم ۱۹
  • انسان: رازهاى انسان ۲۰
  • حقوق: حق همبسترى ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۲، ۱۳
  • خدا: علم خدا ۱۶، ۲۰; هشدارهاى خدا ۱۷
  • محمد(ص): آمیزش محمد(ص) ۲۱; اختصاصات محمد(ص) ۱; اختیارات محمد(ص) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۳، ۱۴; ازدواج مجدد محمد(ص) ۶، ۱۴; اطمینان به محمد(ص) ۱۲; اطمینان همسران محمد(ص) ۱۲; تشویق محمد(ص) ۱۸; حقوق همسران محمد(ص) ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۲، ۱۳; رضایت همسران محمد(ص) ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۸; رفع سختى از محمد(ص) ۴; رفع نگرانى از همسران محمد(ص) ۸، ۱۱، ۱۳، ۱۴; عدالت محمد(ص) ۱۲; متاع به همسران محمد(ص) ۱۵; محمد(ص) و طلاق همسران ۲، ۴، ۸; نیت محمد(ص) ۱۶; نیت همسران محمد(ص) ۱۶; هشدار به همسران محمد(ص) ۱۷; همسران محمد(ص) ۶; همسران موهوبه محمد(ص) ۱، ۵

منابع

  1. کافى، ج ۵، ص ۳۸۸، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۹۳، ح ۱۹۰.