الإسراء ٨٥
ترجمه
الإسراء ٨٤ | آیه ٨٥ | الإسراء ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الرُّوحِ»: روح آدمی. جان. مراد آفریدهای از آفریدگان خدا است که ساختمان و ماهیّت آن فراتر از ساختمان و ماهیّت جهان ماده است و غیبی از غیوب الهی است و حقیقت آن بر ما روشن نیست. برخی با توجّه به آیههای ماقبل و مابعد این آیه، واژه روح را قرآن معنی میکنند. چرا که قرآن معجزه جاویدان و نادره ناشناخته جهان، در قالب الفاظ و عباراتی نیست که انس و جنّ بتوانند از آن تقلید کنند و همسان آن را بسازند. بلکه چگونگی آن سرّی از اسرار است (نگا: غافر / ، شوری / ). «أَمْرِ»: جمع آن امور است، یعنی: کاروبار. «مِنْ أَمْرِ رَبّی»: چیزی است که تنها خدایم از آن آگاه است، و رازی است که در حیطه علم آفریدگارم است و بس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره اسراى
- وجه اينكه قرآن براى مؤ منين ((شفاء(( و((رحمت (( ناميده شده است .
- توضيح اينكه قرآن ظالمين را جز زيان نمى افزايد
- حاصل معناى آيه واشاره به وجوهى كه مفسرين درباره آن گفته اند.
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى (در بيان اينكه شرور بالعرضداخل در قضاى الهى هستند)
- تقسيمات ((عدم (( وبيان اينكه كدام قسم آن شر است .
- تقسيم كلى امور به پنج قسم
- سخن صاحب روح المعانى درباره شرور وكلام فخر رازى
- معناى ((كليعمل على شاكلته ((
- صفات درونى انسان علت تامه اعمال بدنى اونيست بلكه مقتضى آنست
- بيان اينكه سعادت وشقاوت ضرورى وتغييرناپذير نيست واكتسابى واز آثار اعتقاداتواعمال انسان مى باشد
- انسان داراى ((شاكله ((هايى است مختلف داراى آثا مختلف
- بيان وجه ارتباط واتصال اين آيه با ((وننزل من القرآن ...((
- سخن فخر رازى پيرامون آيه ((قلكل يعمل على شاكلته (( ونقد آن
- بحث فلسفى (درباره سنخيت وجودى ورابطه ذاتى بينفعل وعلت فاعلى )
- وجود رابطه وسنخيت بين فعل وفاعل از نظر قرآن
- معناى ((روح (( ومراد از ((امر خدا(( وتوضيح اينكه روح از امر خدا است
- موارد اطلاق واستعمال كلمه ((روح (( در آيات قرآن مجيد
- اقوال مختلف ومتعدد مفسرين درباره مراد از روح در آيه : ((يسئلونك عن الروح ...((
- تحدّى عمومى (همه انس وجن ) وبه تمامى خصوصيات قرآن (نه فقط بلاغت وفصاحت )
- مشروط كردن مشركين ايمان خود را به معجزاتى غريب وناممكن !
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركين ، در شاءن پيامبر (ص ) نيست
- گفتار بعضى مفسرين در ارتباط به دوكلمه بشرا ورسولا در آيه واشكالات آن
- تقرير وتوضيح برهان بر نبوت عامه واثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اينكه تحمل وحى خاص انبياء الهى است
- توجهى به سياق آيه ودلات آن
- چون دليل وبرهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله : ((قادر على ان يخلق مثلهم ((
- بيان اينكه انسان مبعوث در قيامت عين انسان دنيايى است نه مانند او
- بحث روايتى
- رواياتى درباره نيت وعمل در ذيل جمله : ((كليعمل على شاكلته ((
- چند روايت درباره شاءن نزول آيه : ((يسئلونك عن الروح ...(( وبيان مراد از روح
نکات آیه
۱- پرسش مردم از پیامبر(ص) درباره حقیقت روح (و یسئلونک عن الروح)
۲- حقیقت روح، امرى مبهم و سؤال برانگیز براى مردم عصر پیامبر(ص) (و یسئلونک عن الروح)
۳- حقیقت روح انسانى، امرى ناشناخته و سؤال انگیز (و یسئلونک عن الروح) بنابر اینکه مراد از «الروح» صرفاً روح انسانى باشد - که متبادر به ذهن است - برداشت فوق به دست مى آید.
۴- عدم دستیابى بشر در طول تاریخ علمى خویش به شناختى قاطع و همه جانبه به حقیقت روح (و یسئلونک عن الروح) از اینکه خداوند در جواب سؤال از حقیقت روح، به جاى تبیین آن فرمود: «روح از امر من است» مى تواند به این معنا باشد که: کشف حقیقت روح براى بشر، دست نیافتنى است.
۵- مردم عصر بعثت، معتقد به توانایى علمى پیامبر(ص) در پاسخ گویى به مسائل اسرارآمیز و ناشناخته اى چون روح (یسئلونک عن الروح)
۶- روح، حقیقتى است که دانش آن مختص به خداوند و جلوه اى از ربوبیت اوست. (قل الروح من أمر ربّى) اضافه «أمر» به «ربّ» به معناى اضافه لام اختصاص است و به قرینه سؤال پرسش کنندگان، مقصود اختصاص در علم است.
۷- پیامبر(ص)، موظف به پاسخ گویى سؤالات مردم بر اساس آنچه بر او وحى شده بود. (یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى)
۸- روح در پیدایش و وجود، بى نیاز از اسباب و وسایط خلقت * (قل الروح من أمر ربّى) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «أمر» کلمه «ایجاد» باشد که معناى «کن» است. بنابراین، نیازى به وسایط خلق و آفریدن ندارد.
۹- روح، داراى حقیقتى نفیس و جایگاهى رفیع (قل الروح من أمر ربّى) برداشت فوق، مبتنى بر این است که اضافه «أمر» به «ربّى»، اضافه تشریفیه باشد.
۱۰- پیامبر(ص)، تحت عنایت ویژه و ربوبیت خاص خداوند (من أمر ربّى)
۱۱- دستاوردهاى علمى بشر، در زمینه حقیقت روح، همواره اندک و ناچیز خواهد بود. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) برداشت فوق مبتنى بر این است که مخاطب «أُوتیتم» همه انسانها باشند.
۱۲- علم بشر به حقایق و اسرار نهفته در هستى همانند روح، اندک و ناچیز است. (یسئلونک ... قل ... و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مراد از «العلم» مطلق علم باشد نه خصوص شناخت حقیقت روح، برداشت فوق استفاده مى گردد.
۱۳- سرچشمه تمامى اندوخته هاى علمى بشر، خداوند است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) تعبیر «أُوتیتم» (داده شدید) و نسبت ندادن دریافت علم به خود انسان، اشاره به مقهور بودن انسان در برابر اراده اى برتر دارد.
۱۴- مقدار دانش بشر، در مقایسه با مجموعه دانستنیهاى فراوان عالم، ناچیز و اندک است. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مراد از «العلم» مطلق دانش باشد، نکته فوق قابل استفاده است.
۱۵- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پیامبر(ص) درباره حقیقت روح، بسیار کم و ناچیز بود. (قل الروح من أمر ربّى و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) بنابر اینکه مخاطبان آیه، مردم عصر بعثت باشند - نه همه انسانها در تمامى عصرها - برداشت فوق به دست مى آید.
۱۶- اطلاعات علمى مردم در عصر بعثت پیامبر(ص)، بسیار کم و ناچیز بود. (و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مخاطبان «و ما أُوتیتم من العلم» مردم عصر پیامبر(ص) باشند. و مراد از «العلم» مطلق دانش باشد.
روایات و احادیث
۱۷- «عن أبى بصیر قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول: «یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» قال: خلق أعظم من جبرئیل و میکائیل، لم یکن مع أحد ممّن مضى غیر محمد(ص) و هو مع الأئمة یسدّدهم...;[۱] ابى بصیر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که در باره سخن خدا «یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» مى فرمود: روح مخلوقى برتر از جبرئیل و میکائیل است. او همراه هیچ یک از انبیاى گذشته نبوده است مگر با حضرت محمد(ص) و [همچنین] با ائمه(ع) مى باشد و آنان را یارى مى کند...».
۱۸- «عن أبى بصیر عن أحدهما قال: سألته عن قوله: «و یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» ما الروح؟ قال: التى فى الدواب و الناس...;[۲] ابى بصیر گوید: از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) درباره سخن خدا «و یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّى» سؤال کردم و گفتم: این روح چه روحى است؟ جواب فرمود: آن چیزى است که در جانوران و انسانها مى باشد...».
۱۹- «عن أبى جعفر(ع) فى قول الله «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» قال: تفسیرها فى الباطن انه: لم یؤت العلم إلاّ أناس یسیر فقال: «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» منکم;[۳] از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» روایت شده است که فرمود: تفسیر آیه این است که: علم را به کسى ندادیم مگر به عدّه اى اندک. پس [خداوند ]فرمود: «و ما أُوتیتم من العلم إلاّ قلیلاً» [یعنى کمى] از شما».
موضوعات مرتبط
- آفرینش: علم به رازهاى آفرینش ۱۲
- امام على(ع): فضایل امام على(ع) ۱۷
- انسان: محدودیّت علم انسان ها ۴، ۱۱، ۱۲، ۱۴; منشأ علم انسان ۱۳
- خدا: اختصاصات خدا ۶; ربوبیت خدا ۱۰; نشانه هاى ربوبیت خدا ۶;نقش خدا ۱۳
- روح: ابهام روح ۲، ۳، ۴، ۱۱، ۱۵; ارزش روح ۹; پرسش درباره روح ۱،۲، ۳; حقیقت روح ۲، ۳، ۶، ۱۱; مراد از روح ۱۷، ۱۸; ویژگیهاى خلقت روح ۸
- علما: کمى علما ۱۹
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۰
- محمد(ص): احاطه علمى محمد(ص) ۵; پرسش از محمد(ص) ۱; فضایل محمد(ص) ۱۷; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۷; محمد(ص) و حقیقت روح ۵; مربّى محمد(ص) ۱۰
- مردم: بینش مردم مقارن بعثت ۵; پاسخ به شبهات مردم ۷; پرسش مردم مقارن بعثت ۲; محدوده علم مردم مقارن بعثت ۱۵، ۱۶; مردم مقارن بعثت و روح ۱۵
- وحى: نقش وحى ۷