روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۸۶
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن ابن محبوب عن مالك بن عطيه عن بعض اصحاب ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۲۸۵ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۲۸۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۲۹
مالك بن عطية از برخى از اصحاب امام صادق (ع) روايت كند كه گفت: امام صادق (ع) خشمناك از خانه بيرون آمده فرمود: (ساعتى) پيش از اين براى كارى از خانه بيرون آمدم ببرخى از سياهان مدينه برخوردم و او بمن داد زد: «لبيك يا جعفر بن محمد لبيك» (شرح آن در آخر حديث بيايد) من از همان جا بخانه بازگشتم و از اين سخنى كه او گفته بود (و مرا بجاى خداوند گرفته بود) ترسيده بر خود لرزيدم تا اينكه در سجدهگاه خود براى پروردگارم سجده كردم و رويم را بر خاك ماليدم و خود را بدرگاهش بخوارى انداختم و از آنچه آن مرد بمن گفته بود به پيشگاهش بيزارى جستم، و اگر عيسى بن مريم از آنچه خدا در بارهاش فرموده بود (كه او را بنده خود معرفى كرده بود) تجاوز ميكرد (و پا را فراتر مينهاد) بلادرنگ چنان كر ميشد كه ديگر نشنود، و چنان كور ميشد كه ديگرهرگز نبيند، و چنان لال ميشد كه ديگر هرگز سخن نگويد. سپس فرمود: خدا لعنت كند ابا الخطاب را و او را بوسيله آهن بكشد.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۲۶۹
مالك بن عطيّه از برخى از اصحاب امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه: امام صادق عليه السّلام خشمناك از خانه بيرون آمد و فرمود: اندكى پيش براى برآوردن نيازى از خانه بيرون آمدم و به يكى از سپاهيان مدينه برخوردم، او در برابر من فرياد زد كه: لبّيك يا جعفر بن محمد لبّيك. من از همان جا به خانه بازگشتم و از سخنى كه او به من گفته بود [مرا به جاى خدا گرفته بود] هراسان و ترسان شدم و در سجدهگاه خويش به درگاه خداى سجده كردم و روى بر خاك ماليدم و خويش را به درگاهش به خوارى افكندم و از آنچه آن مرد به من گفته بود در پيشگاهش بيزارى جستم، و اگر عيسى بن مريم از آنچه خدا در بارهاش فرموده بود تجاوز مىكرد بىدرنگ چنان كر مىشد كه ديگر نمىشنيد و چنان كور مىشد كه ديگر نمىديد و چنان لال مىگشت كه براى هميشه توان سخن از كف مىنهاد. سپس فرمود: خدا لعنت كند ابا الخطّاب را و او را با آهن بكشد.