النساء ٨٥
کپی متن آیه |
---|
مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَکُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِ شَيْءٍ مُقِيتاً |
ترجمه
النساء ٨٤ | آیه ٨٥ | النساء ٨٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَشْفَعْ»: میانجیگری کند. یاری و کمک کند. «نَصِیب»: بهره. پاداش مضاعف (نگا: انعام / . «کِفْلٌ»: بهره. پاداش برابر. پادافره. «مُقِیتاً»: چیره. مقتدر. نگهبان. حاضر و ناظر.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً «85»
هر كس وساطت نيكو كند، او هم سهمى از پاداش خواهد داشت و هر كس به كار بد وساطت كند، بهرهاى از كيفر خواهد داشت و خداوند بر هر چيزى نگهبان است.
نکته ها
«مُقيت»، يعنى آنكه قوت ديگرى را مىدهد و حافظ جان اوست و بطور عام، به معناى حافظ و حسابرس به كار مىرود.
در آيه پيش، هر كس مسئول كار خود بود، امّا اين آيه نقش دعوت و وساطت در كار نيك را، در بهره داشتن از پاداش و كيفر بيان مىكند.
موعظه، آشتى دادن، تدريس، تشويق به جبهه، تعاون بر كار نيك، مصاديق «شَفاعَةً حَسَنَةً» هستند، چنانكه در حديث؛ دعا در حقّ ديگران، امر به معروف، راهنمايى و حتّى اشاره به كار خير، از مصاديق «شَفاعَةً حَسَنَةً» ذكر شده است. «1»
غيبت، سخنچينى، كارشكنى، تهمت، فتنه، ترساندن از جبهه، وسوسه و توطئه، مصاديق «شَفاعَةً سَيِّئَةً» هستند.
پیام ها
1- فردگرايى و انزوا در اسلام ممنوع است. «يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً»
2- دعوت به نيك و بد، شركت در پاداش و كيفر است. «نَصِيبٌ مِنْها»
3- بخاطر محدوديّتها، نمىتوان در هركارى دخالت مستقيم داشت، ولى با شفاعتهاى خير، مىتوان از آنها بهره برد. «نَصِيبٌ مِنْها»
4- به دلّال بايد حقّى پرداخت شود؛ كسانى كه در امور خيريّه يا در تجارت
«1». تفسير صافى.
جلد 2 - صفحه 122
واسطهگرى مىكنند حقّى دارند. «يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها»
5- در وساطتها، بايد خدا را در نظر داشت. «كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً (85)
«1» كمال الدين، صدوق، جزء اوّل، صفحه 257، حديث اوّل- و نيز رجوع كنيد به تفاسير معتبر روايى، ذيل آيه 33 توبه، 28 فتح و 9 صف.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 524
شأن نزول: چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به جهت طلب خير، مردم را به جهاد و قتال دعوت مىفرمود، منافقين مىآمدند شفاعت بعضى را مىكردند به دو جهت: يكى به سبب نقصان شدن جمعيت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و ديگر به ملاحظه دوستى كه با ايشان داشتند؛ آيه شريفه نازل شد:
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً: هر كه بطلبد و شفاعت كند درخواستى نيكو كه حقى بدان ثابت شود و نفعى به كسى رسد و ضررى از كسى مندفع گردد، به جهت رضاى الهى و تقرب به رحمت، يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها: مىباشد مر آن شفيع را بهرهاى از ثواب آن شفاعت، از آن جمله، آن تحريص پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است مردم را به جهاد، پس آن حضرت را از ثواب جهاد نصيبى باشد.
در «جوامع» «1» عن الصّادق عليه السّلام: من دعا لاخيه المسلم بظهر الغيب استجيب له و قال له الملك و لك مثلاه فى ذلك النّصيب.
و از آن جمله آن دعاى خير است در حق مؤمن، لقوله عليه السّلام: من دعا لاخيه المسلم بظهر الغيب استجيب له و قال له الملك و لك مثل ذلك.
وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً: و هر كه طلب كند درخواستى بد كه بدان حقى از حقوق فوت شود و ضررى به كسى رسد و خير از كسى باز دارد، يا كسى را از خير منع كند، يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها: مىباشد مر آن سبب يا مباشر را نصيبى از وبال آن. از جمله آن، توسط منافقين، از عدم خروج به جهاد و ايضا دعاى بد است، در حق مؤمن. چه نتيجه آن به او راجع شود. در حديث قدسى فرمايد: يا ابن آدم لا تلعنوا المخلوقين فترجع اللّعنة عليكم. يعنى: اى پسر آدم نفرين مكنيد
«1» منهج الصادقين، جلد 1، صفحه 78.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 525
مخلوق مرا، پس برمىگردد نفرين، بر خود شما. از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه مراد به «كفل» وزراست. «1» وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً: و هست خداى تعالى بر همه چيزى توانا و صاحب قدرت و حافظ و شهيد و ناظر. پس اگر نيكوئى كنيد، به خود احسان نمودهايد. و اگر بدى كنيد، جزاى آن به شما خواهد رسيد كه: وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى.
تبصره: در «مجمع» فرمايد: در آيه كريمه «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً». چند قول است:
اول- اصلاح بين مؤمنين. فرمود: من يصلح بين اثنين يكن له اجر منها و من يمشى بالنّميمة يكن له كفل منها اى اثم منها.
دوم- مراد شفاعت مردمان است در حق يكديگر، در امرى كه مشروع باشد، يعنى مانع حدود اللّه نباشد يا غير مشروع كه مانع باشد، و مؤيد اينست فرمايش نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: اشفعوا توجروا، و قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من حالت شفاعته دون حدّ من حدود اللّه فقد ضادّ اللّه فى ملكه و من اعان على خصومته بغير علم كان فى سخط اللّه حتّى ينزع.
سوم- مراد به شفاعت حسنه، دعاست براى مؤمنين؛ و شفاعت سيئه، دعاى بد كردن است براى ايشان، زيرا يهود مثل اين دعا مىنمودند. حق تعالى به اين آيه توعيد ايشان فرمود.
چهارم- مراد به شفاعت آنست كه شخصى از مصاحب خود التماس كند كه با دشمن او جهاد نمايد، چه او را در اين صورت نصيبى در عاجل هست كه آن، غنيمت و ظفر باشد. و ايضا در آجل ثواب منتظر، و اگر در معصيتى شفيع او شده باشد، او را نصيب مذمت باشد در عاجل، و عقوبت در آجل، يعنى روز قيامت.
«1» منهج الصادقين، جلد 1، صفحه 78.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 526
تنبيه: بدان كه آيه شريفه عموميت دارد نسبت به تمام مكلفين تا روز قيامت. پس هر كه راهنمائى كند كسى را به امر خير و حسنهاى، تا هر وقت كه او عمل به آن حسنه نمايد، هر آينه شريك است در ثواب فعل او، زيرا:
الدّالّ على الخير كفاعله.
فى الخصال عن الصّادق عليه السّلام عن آبائه عن النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من امر بمعروف او نهى عن منكر او دلّ على خير او اشار به فهو شريك و من امر بسوء او دلّ عليه او اشار به فهو شريك. «1» و بالعكس: هر كه موجب گردد اضلال يا تأسيس امر باطل يا احداث امرى كه باعث اضرار مؤمنى شود، مالا عرضا، حتى به شطر كلمه، هر آينه شريك است در روز عقوبت آن، گرچه خود فاعل آن نباشد، زيرا سبب و مباشر داخلند در فعل و توأم در عذاب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً (85)
ترجمه
هر كس درخواست كند درخواست خوبى ميباشد از براى او بهره از آن و هر كس درخواست كند درخواست بدى مىباشد مر او را قسمتى از آن و باشد خدا بر هر چيزى نگهبان.
تفسير
در خصال از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه پيغمبر (ص) فرمود هر كس امر بمعروف يا نهى از منكر يا دلالت بر خير يا اشاره بآن نمايد او شريك است در آن و هر كس امر بفعل بدى نمايد يا دلالت و اشاره بآن كند در آن شريك است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده هر كس دعا كند از براى برادر مسلمان خود در غيبت او اجابت ميشود و ملكى باو ميگويد براى تو دو برابر او است پس اين بهره است و در كافى از حضرت سجاد (ع) نقل نموده كه ملائكه وقتى شنيدند مؤمنى دعا ميكند براى برادر خود در غياب او و او را بخوبى ياد مينمايد ميگويند خوب برادرى هستى تو براى برادرت چون دعا ميكنى او را بخير با آنكه او غايب است و ياد مينمائى او را بخير بتحقيق عطا فرمود خداوند تو را دو برابر آنچه براى برادر خود خواستى و ثنا فرمود بر تو دو برابر آنچه تو ثنا گفتى بر او و اين فضيلت براى او است و وقتى شنيدند كسى ياد مىكند از برادر خود به بدى و نفرين مينمايد او را ميگويند بد برادرى هستى تو براى برادرت واقف شو بعيوب خود و حمد كن خدائيرا كه مستور داشت عيوب تو را و بازدار خود را از نقل عيوب و اسرار غير و بدان كه خداوند داناتر است باحوال بنده خود از تو و كفل ظاهرا نصيبى است كه مساوى باشد و نصيب اعم است و مقيت بمعنى مقتدر و حفيظ استعمال شده است.
جلد 2 صفحه 94
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن يَشفَع شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَهُ نَصِيبٌ مِنها وَ مَن يَشفَع شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَهُ كِفلٌ مِنها وَ كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ مُقِيتاً (85)
كسي که شفاعة كند شفاعة نيكي از براي او است نصيبي از آن نيكي و كسي که شفاعة كند شفاعة بدي از براي او است سهمي از بدي و خداوند بر هر چيزي سزايي ميدهد.
اصل شفاعت از شفع است بمعني جفت مقابل و تركه بمعني يك تايي است و شفاعة حسنة اينکه است که در حق مؤمني از بزرگي خواهش كند که همين نحو که من مورد عنايت هستم او را هم مورد عنايت خود قرار ده چه راجع بامور دنيوي باشد و چه اخروي.
و مسئله شفاعت محمّد و آل صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و غير اينها از ضروريات مذهب شيعه است و كلام در آن در چهار مقام واقع ميشود: 1- در اثبات شفاعة از آيات و اخبار.
جلد 5 - صفحه 154
2- در رد شبهات منكرين. 3- در تعيين شفعاء که كيانند. 4- در كساني که نائل بشفاعت ميشوند. و چون اينکه بحث دامنه دارد و از وضع اينکه كتاب خارج است حواله ميدهيم بكتاب كلم الطيب جلد سوم ص 237- 245، و بشرح آيه قناعت ميكنيم.
مَن يَشفَع شَفاعَةً حَسَنَةً كسي که در حق مؤمن نزد خدا دعا كند يا طلب مغفرت نمايد راجع بحوائج دنيوي يا اخروي يا نزد پيغمبر يا امام يا بزرگي سفارشي بكند خداوند همان دعا را در حق خودش بيشتر و بهتر مستجاب ميفرمايد و گناهان آن را ميآمرزد و پيغمبر و امام و آن بزرگ بخود او بيشتر عنايت ميكنند و اخبار در اينکه باب بسيار داريم و بس است براي اثبات اينکه موضوع همين آيه شريفه که تصريح ميفرمايد يَكُن لَهُ نَصِيبٌ مِنها مرجع ضمير منها ممكن است شفاعة باشد که از همان مغفرت و استجابت دعا که طلب كرده نصيبي هم باو ميدهند و ممكن است حسنة باشد که باو هم حسنه ميدهند.
وَ مَن يَشفَع شَفاعَةً سَيِّئَةً بعضي گفتند مراد دعاء عليه است که نفرين و لعن و غير اينها، ولي اينکه اشتباه است زيرا خصومت است نه شفاعت و اينکه نسبت بمؤمن جايز نيست و نسبت بكافر و منافق و مخالف افضل عبادات و از آثار تبري است بلكه شفاعت سيئه اينکه است که در امر معصيت شفاعة كند مثل اينكه واسطه شود براي انجام عمل حرامي نزد بزرگي که فلان را براي عضويت فلان مركز معصيت مثل سينما يا اجزاء ظلمه يا نزد فاحشه براي زنا و امثال اينها، يا اينكه نزد پيغمبر در حق كفار و اعداء دين شفاعت كند مثل شفاعت عثمان در حق حكم إبن عاص و فرزندش مروان.
يَكُن لَهُ كِفلٌ مِنها كفل بمعني ضم شيئي بشيئي و ضم شخص بشخص يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ حديد آيه 48 فَقالَ أَكفِلنِيها سوره ص آيه 23،
جلد 5 - صفحه 155
أَيُّهُم يَكفُلُ مَريَمَ آل عمران آيه 44، و مراد اينجا آنكه شفيع يا مشفع در سيئه شريك است.
كانَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ مُقِيتاً مقيت از ماده قوت است بمعني خوردن بمقدار سد رمق و حفظ هر چيزي، و مراد از مقيت در اينکه آيه حافظ مقتدر معطي يعني حفظ هر چيزي را ميكند و بمقدار لازم از قوت باو عطاء ميفرمايد و قدرت بر حفظ و اعطاء دارد بهر كس هر چه لايق بداند از ثواب يا استحقاق داشته باشد از عقاب قدرت دارد و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- وساطت در انجام کار خیر، موجب سهیم شدن در نتیجه و پاداش آن (من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها)
۲- بهره مندى تشویق کنندگان به جهاد، از نتایج اعمال مجاهدان (و حرّض المؤمنین ... من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها) به مقتضاى ارتباط بین این آیه و آیه قبل، تشویق مسلمانان به جهاد، مى تواند مصداق مورد نظر از وساطت و شفاعت حسنه باشد. چون تحریض و تشویق براى جهاد در راه خدا، نوعى وساطت و سببیّت براى انجام آن است.
۳- ارزشمندى تشویق مردم به جهاد در راه خدا (و حرّض المؤمنین ... من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها) چون تحریک مردم به جهاد، «شفاعة حسنة» نامیده شده است.
۴- وساطت و شفاعت براى انجام کارهاى نیک، امرى پسندیده و مورد تشویق خداوند (من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها)
۵- وساطت در انجام کارهاى ناپسند، موجب سهیم شدن در پیامدهاى ناگوار آن (من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها) «کفل» به معناى نصیب و بهره است.
۶- بازدارندگان مردم از جهاد در راه خدا، سهیم در کیفر ترک آن (و اذا جاءهم امر ... اذاعوا به ... من یشفع شفاعة حسنة یکن له نصیب منها) به مقتضاى ارتباط این آیه با آیات قبل، مصداق مورد نظر از «شفاعة سیّئة»، مى تواند همان کارهایى باشد که موجب بازماندن مردم از جهاد در راه خداست.
۷- حرمت وساطت در کار بد و ناپسند (من یشفع شفاعة سیّئة یکن له کفل منها) چون وساطت کنندگان کارهاى ناپسند، سهیم در پیامدهاى آن از جمله کیفرهاى اخروى هستند، حرمت این گونه وساطتها استفاده مى شود.
۸- ضرورت تدوین و تنظیم قوانینى در جهت سهیم کردن واسطه هاى کارهاى نیک و بد علاوه بر مباشران در نتایج و پیامدهاى آن اعمال (من یشفع شفاعة حسنة ... و من یشفع شفاعة سیّئة یکن له کفل منها)
۹- خداوند، همواره حافظ و نگهبان هر چیز است. (و کان اللّه على کل شىء مقیتا) «مقیت»، از ماده «قوت» است و از معانى آن، حافظ و نگهبان است.
۱۰- اعمال خوب و بد اشخاص، محفوظ است و از بین نخواهد رفت. (و کان اللّه على کل شىء مقیتا) بیان نگهبانى خداوند، پس از بیان عملکردهاى خوب و بد اشخاص، اشاره به این دارد که اعمال آدمى از بین نخواهد رفت.
۱۱- توجّه به حفظ اعمال از سوى خدا، برانگیزنده انسان به وساطت در کار خیر و پرهیز از وساطت در کار شرّ (و من یشفع ... و کان اللّه على کل شىء مقیتا) جمله «کان اللّه ... » در حقیقت تشویق و تهدید است و به این منظور آورده شده که با توجّه به آن، انگیزه براى انجام اعمال نیک فراهم شود و ترس از انجام اعمال بد به وجود آید.
موضوعات مرتبط
- احکام:۷
- ارزش: ملاک ارزش ۳
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۱
- پاداش: موجبات پاداش ۱
- جهاد: تشویق به جهاد ۲، ۳ ; فضیلت جهاد ۳ ; کیفر ترک جهاد ۶
- خدا: نگهبانى خدا ۹
- ذکر: آثار ذکر ۱۱
- عمل: بقاى عمل ۱۰، ۱۱ ; پاداش عمل ۳ ; شفاعت در عمل خیر ۱۱; شفاعت در عمل ناپسند ۱۱ ; عمل پسندیده ۴، ۱۰ ; عمل ناپسند ۱۰ ; وساطت در عمل ناپسند ۵، ۷
- قانونگذارى: اهمیّت قانونگذارى ۸ ; روش قانونگذارى ۸
- کیفر: موجبات کیفر ۵، ۶
- مجاهدان: پاداش مجاهدان ۲
- محرّمات:۷
- نیکى: تشویق به نیکى ۴ ; وساطت در نیکى ۱، ۴
منابع