النازعات ١٧
کپی متن آیه |
---|
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى |
ترجمه
النازعات ١٦ | آیه ١٧ | النازعات ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«طَغی»،: سرکشی کرده است. در کفر و عصیان و ظلم، از حد گذشته است. از مرز بندگی فراتر رفته است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات
- اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات
- نقد و بررسى اقوال فوق
- تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان
- عدم منافات بين استناد حوادث به خدای تعالی و ملائکه و به اسباب ظاهرى
- معناى اين كه درباره قيامت فرمود: «يَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَة»
- حكايت سخن كفار در بعید شمردن معاد
- داستان موسى «ع» و فرعون
- پیامی كه حضرت موسى «ع» مأمور شد به فرعون بگويد
- مراد فرعون از اين كه خطاب به مردم مصر گفت: «أنَا رَبُّكُمُ الأعلى»
- چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الآخرة و الاولى»
- خطاب توبيخى به مشرکان و منکران قیامت
- نامگذاری قيامت به «الطّامَةُ الكُبرى»
- ویژگی های کلّی انسان های بهشتی و دوزخی
- آثار و نشانه های طغيان و خوف از مقام پروردگار
- مقصود از مقام پروردگار و خوف از آن
- رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى «19»
آيا سرگذشت موسى به تو رسيده است؟ آنگاه كه پروردگارش او را در سرزمين مقدّس طُوى ندا داد: به سوى فرعون برو كه او سركشى كرده است. پس به او بگو: آيا مىخواهى كه (از پليدىها) پاك شوى؟ و ترا به سوى پروردگارت هدايت كنم تا بترسى (و سركشى نكنى).
نکته ها
«واد» همان وادى است كه درّه ميان دو كوه يا دو تپه را گويند و «طُوىً» درّهاى در پائين كوه طور است.
«خشيت» به ترسى گويند كه ناشى از ايمان به عظمت خداوند باشد.
«تَزَكَّى» از «زكات» به دو معناست: رشد و نموّ، پاكى و طهارت.
جايگاه گفتگو با خداوند بايد پاك و مقدّس باشد. چنانكه در اين آيه مىفرمايد: «ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ» و در آيات ديگر مىخوانيم:
«طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» «1»، (خداوند به ابراهيم فرمود:) خانه مرا براى طواف كنندگان و برپا ايستادگان و ركوع و سجودكنندگان (نمازگزار)، پاكيزه بدار.
«ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» «2»، مشركان سزوار نيست و حق ندارند به تعمير
«1». حج، 26.
«2». توبه، 17.
جلد 10 - صفحه 375
و بازسازى مساجد الهى دست بزنند.
«إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ» «1»، تنها پرهيزكاران شايسته توليت وسرپرستى (مسجد الحرام) هستند.
«خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «2»، در هر مسجدى و به هنگام نماز، زينتهاى خود را همراه كنيد.
پیام ها
1- آغاز سخن با سؤال، شوق شنيدن را در افراد زياد مىكند. «هَلْ أَتاكَ»
2- نقل سرگذشت پيامبران پيشين براى پيامبران بعدى، عامل تقويت روحيه است. «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى»
3- رهبران الهى قبل از مبارزه با طاغوتها، ارتباط خود را با خداوند محكم مىكردند. إِذْ ناداهُ رَبُّهُ ... اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى
4- برخى سرزمينها، مورد احترام و قداست هستند. «بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»
5- انبيا، سردمداران مبارزه با طاغوتند. «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»
6- در نهى از منكر به سراغ ريشهها برويد. «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ»
7- از هدايت هيچكس حتى فرعون مأيوس نباشيد و لااقل، سخن حق را به او ابلاغ كنيد تا اتمام حجّت شده باشد. اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ ... فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى
8- در نهى از منكر، حتى با طاغوتها به نرمى سخن بگوييد. إِنَّهُ طَغى فَقُلْ هَلْ لَكَ ...
«1». انفال، 34.
«2». اعراف، 31.
جلد 10 - صفحه 376
9- با سؤال، فطرتها را بيدار كنيد. «هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى»
10- در شيوه تبليغ، لحن عاطفى و نرمش در گفتار را فراموش نكنيد. «هَلْ لَكَ»
11- جهت دعوت انبيا، تزكيه انسانهاست. «هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى»
12- در دعوت و تبليغ مردم، از كلماتى استفاده كنيد كه همه انسانها بپذيرند و بپسندند. (دعوت به پاكى و دورى از ناپاكى) «إِلى أَنْ تَزَكَّى»
13- اگر به تزكيه تمايلى نباشد، تلاش انبيا بىثمر است. «تَزَكَّى وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ»
14- در مكتب انبيا، براى مبارزه با طاغوتها، ابتدا آنها را موعظه مىكنند. إِنَّهُ طَغى ... تَزَكَّى وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ
15- نشانه هدايتپذيرى، خوف و خشيت است. أَهْدِيَكَ ... فَتَخْشى
16- پيامبران مردم را به سوى خدا دعوت مىكردند نه خود. «إِلى رَبِّكَ»
17- طغيان همراه با بىباكى و ناپاكى است. (خداوند مىفرمايد: به سراغ فرعون طغيانگر برو و درباره تزكيه و خشيت با او سخن بگو، يعنى او ناپاك و جسور است.) إِنَّهُ طَغى ... أَنْ تَزَكَّى ... فَتَخْشى
18- اصلاح افراد، بستگى به اراده و اختيار خود آنان دارد. «هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «17»
اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ: برو به سوى فرعون، إِنَّهُ طَغى: بدرستى كه او طغيان نموده و از حد در گذشته، در تكبّر و سركشى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى «19»
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى «22» فَحَشَرَ فَنادى «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24»
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى (34)
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى (39)
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى رَبِّكَ مُنْتَهاها (44)
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)
ترجمه
آيا آمد تو را خبر موسى
وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى
جلد 5 صفحه 340
مقدّس طوى
برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود
پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى
و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى
پس نشان داد باو معجزه بزرگ را
پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود
پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود
پس جمع كرد و ندا نمود
پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم
پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا
همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد
آيا شما سختتريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا
برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا
و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا
و زمين را بعد از آن گسترانيد
بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را
و كوهها را استوار گردانيد
براى برخوردارى شما و چهار پايانتان
پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر
روزى كه بياد مىآورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود
و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند
پس اما كسيكه سركشى كرد
و برگزيد زندگانى دنيا را
پس همانا دوزخ جايگاه او است
و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس
پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است
ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن
در چه حالى تو از علم بآن
بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن
همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن
گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمهئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام
جلد 5 صفحه 341
داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بىاثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفتهاند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفتهاند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در
جلد 5 صفحه 342
دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مىآيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 343
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اذهَب إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي «17»
فقط مبعوث بر فرعون تنها نبود بلكه بر تمام قبطيان و بني اسرائيل که شريعتش تا زمان عيسي باقي بود و تمام انبياء بعد از موسي تا زمان عيسي بشريعت او عمل ميكردند و دعوت مينمودند مثل داود سليمان زكريا يحيي ذا الكفل و غير اينها لكن اولين مأموريتش دعوت فرعون بود:
اذهَب إِلي فِرعَونَ إِنَّهُ طَغي طغيان فرعون ذبح ابناء بني اسرائيل و زنهاي آنها را براي كلفتي و كنيزي، و مردان آنها را باعمال شاقه وادار كردن و از همه بالاتر دعوي خدايي كردن و گفتن: أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي و ما عَلِمتُ لَكُم مِن إِلهٍ غَيرِي.
377
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- سپس به پیامی که خداوند به موسی در آن سرزمین مقدس داد، در دو جمله کوتاه و پر معنی، اشاره کرده، میفرماید: «به سوی فرعون برو که طغیان کرده است»! (اذهب الی فرعون انه طغی).
نکات آیه
۱ - فرعون زمان موسى(ع)، مردى طغیان گر و فرو رفته در پلیدى ها و گستاخ در برابر خداوند (إلى فرعون إنّه طغى) «طغیان»; یعنى، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از «طغیان فرعون» - به قرینه «تزکّى» و «فتخشى» در آیات بعد - ناپاکى فرعون و بى باکى او، در برابر خداوند است.
۲ - حرکت به سوى فرعون و باز داشتن او از طغیان گرى، فرمان خداوند به موسى(ع) در وادى طوى (اذهب إلى فرعون إنّه طغى)
۳ - مبارزه با طغیان گران، از شاخص ترین برنامه هاى رسالت پیامبران (اذهب إلى فرعون إنّه طغى)
۴ - لزوم مبارزه با طغیان گرى و رویارویى با ریشه هاى اصلى آن (اذهب ... إنّه طغى)
۵ - طغیان گرى، خصلتى ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند. (اذهب إلى فرعون إنّه طغى)
۶ - پیامبران براى ارشاد مردم، آغازگر حرکت بوده و در انتظار مراجعه آنان نمى مانند. (اذهب إلى فرعون)
۷ - رسالت موسى(ع)، فراتر از هدایت و رهبرى بنى اسرائیل بود. (اذهب إلى فرعون إنّه طغى)
موضوعات مرتبط
- اخلاق: رذایل اخلاقى ۵
- انبیا: رسالت انبیا ۶; مهمترین رسالت انبیا ۳; هدایتگرى انبیا ۶
- خدا: اوامر خدا ۲; دشمنان خدا ۵
- طغیان: اهمیت مبارزه با طغیان ۴; سرزنش طغیان ۵
- طغیانگران: دشمنى طغیانگران ۵; مبارزه با طغیانگران ۳
- فرعون: پلیدى فرعون ۱; صفات فرعون ۱; طغیانگرى فرعون ۱; قصه فرعون ۲; گستاخى فرعون ۱
- موسى(ع): رسالت موسى(ع) ۲; قصه موسى(ع) ۲; موسى(ع) در دره طوى ۲; موسى(ع) و بنى اسرائیل ۷; موسى(ع) و فرعون ۲; وسعت رسالت موسى(ع) ۷
منابع