العنكبوت ١٧
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً إِنَ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لاَ يَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ |
ترجمه
العنكبوت ١٦ | آیه ١٧ | العنكبوت ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوْثَان»: جمع وَثَن، بتها. «تَخْلُقُونَ»: میسازید. به هم میبافید. «إِفْکاً»: چیزی که دور از حقیقت است. دروغ بزرگ (نگا: نور / و ، صافّات / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۴ - ۴۰، سوره عنكبوت
- بيان اين آيات شريفه كه به هفت داستان از انبياء و آزمايش شده امم ايشان اشاره دارد
- توضيح سخن ابراهيم (عليه السلام ) به قوم خود در مقام دعوت به توحيد و عبادت خدا وابطال بت پرستى
- احتجاج بر مساءله معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق
- احتجاج بر مساءله معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق
- بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است
- بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى كنند
- تنها لوط(ع ) است كه به حضرت ابراهيم (ع ) ايمان آورد
- معنى و مورد استعمال كلمه ((اجر)) و مقصود از اينكه درباره ابراهيم (عليه السلام )فرمود: ((وآتينا اجره فى الدنيا))
- مراد از اتيان رجال ، قطع سبيل و اتيان منكر در نادى كه قوم لوط مرتكب مى شده اند
- نفرين لوط قومش را و به استجابت رسيدن آن
- مقصود ابراهيم (ع ) از (ان فيها لوطا...) خطاب به ملائكه عذاب
- اشاره به امتحان و ابتلاء قوم مدين ، عاد و ثمود و... و گرفتار شدنشان به عذاب الهى
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل بعضى آيات گذشته )
- رواياتى درباره عمل قوم لوط و عذاب الهى آنان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «17»
همانا شما به جاى خدا بتهايى را مىپرستيد و دروغى را مىسازيد، همانا كسانى كه به جاى خدا پرستش مىكنيد، مالك رزق شما نيستند، پس روزى را نزد خدا جستجو كنيد و او را بپرستيد و براى او شكر نماييد كه به سوى او بازگردانده مىشويد.
نکته ها
در آيه قبل حضرت ابراهيم مردم را به عبادت و اطاعت خدا دعوت كرد و در اين آيه عبادت غير خدا را مردود و بىنتيجه مىداند و در پايان آيه بار ديگر بر عبادت خدا تأكيد مىكند.
شرك و بت پرستى، هيچ برهان و منطقى ندارد، زيرا:
اوّلًا: بتها، جماداتى بيش نيستند. «أَوْثاناً»
ثانياً: خود بت پرستان، سازندهى آنهايند. «تَخْلُقُونَ»
ثالثاً: هيچ گونه نفعى براى مشركان و بت پرستان ندارند. «لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ»
در اين آيه، حضرت ابراهيم سه بار مشركان را مخاطب قرار داد، و اين نشانهى گفتگوى مستقيم با منحرفان است. «تَعْبُدُونَ- تَخْلُقُونَ- تَعْبُدُونَ»
پیام ها
1- كسانى كه راه كج مىروند، كار خود را توجيه مىكنند. «تَخْلُقُونَ إِفْكاً»
2- از انگيزههاى پرستش غير خدا، رسيدن به نان و نواست. «لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً»
3- غير خدا، توان روزى دادن ندارند، نه آنكه مىتوانند ولى نمىدهند. «لا يَمْلِكُونَ» نفرمود: «لا يرزقونكم»
4- در ارشاد و تبليغ، پس از آنكه باطل بودن فكرى را ثابت كرديد، راه حقّ را نشان دهيد. «لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ»
جلد 7 - صفحه 125
5- تا مردم از غير خدا مأيوس نشوند، به سراغ خدا نمىروند. لا يَمْلِكُونَ ... فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ
6- خدا رازق است، ولى انسان نيز بايد تلاش كند. «فَابْتَغُوا»
7- ابتدا بايد نيازهاى مادّى و رفاهى را حل كرد، سپس مردم را ارشاد نمود.
«فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ»
8- سرچشمهى رزق، نزد خداست. «عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ»
9- عبادت كسى شايسته است كه قدرت دست اوست. «عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ»
10- ضامن اجراى اوامر الهى، قيامت است. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «17»
إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: اينست و جز اين نيست كه مىپرستيد غير از خداى به حق، أَوْثاناً: بتان را. وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً: و برمىبافيد دروغى در تسميه آنها به الهه و ادعاى شفاعت آنها نزد خدا. اين فرمايش استدلال حضرت ابراهيم عليه السّلام است بر شرارت و خبث آنچه قوم بر آن بودند از وزر و باطل. بعد از آن برهان اقامه فرمايد بر آنكه غير از ذات يگانه خلاق عالم خداوند به حق هيچكس قابليت ستايش و پرستش را ندارد، زيرا: إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: به درستى كه آنانكه پرستش مىكنيد غير از خدا، لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً: نمىتوانند و قدرت ندارند مر شما را روزى دادن، يا آنكه اينها توانائى ندارند كه روزى دهند شما را.
اين بيان و تقرير، دليل دوم است بر شرارت قوم از حيثيت آنكه پرستش چيزى مىكنند كه هيچ فايده به ايشان نمىرساند و از تمام احتياجات انسانى لازمتر، قسمت روزى است، زيرا قوام ذى حيات اين عالم منوط و مربوط به آن باشد، و با اين وصف بتان قادر نيستند بر آن؛ و چون غير از خداى به حق، هيچكس قدرت
جلد 10 - صفحه 215
ندارد بر اعطاى روزى، پس هيچكس و هيچ چيز قابل پرستش نخواهد بود.
فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ: پس طلب كنيد نزد خدا روزى را كه او است توانا بر رسانيدن روزى به مخلوقات خود، وَ اعْبُدُوهُ: و پرستش كنيد ذات خدا را به يگانگى، و شريك قرار ندهيد براى او نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادات كه در اين چهار مرحله موحد باشيد. وَ اشْكُرُوا لَهُ: و شكر كنيد مر خدا را به اعطاء نعم از وجود و بقا و ساير نعم كه به شماره نيايد و شكرگزارى و سپاسدارى منعم حقيقى قيد نعمت عاجله و صيد نعمت آجله خواهد بود.
نكته: تنكير رزق اولا و تعريف آن ثانيا، به جهت افاده اين معنى است كه استطاعت ندارند بتان و غير آنها كه چيزى از روزى به شما رسانند، پس همه طلب روزى كنيد از خداى سبحان كه غير از او رازقى نيست.
إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ: بسوى او بازگردانيده شويد، پس مستعدّ لقاى جزاى او شويد بوسيله عبادت و شكر گزارى بر نعم نامتناهى، كه او سبحانه به شما مرحمت فرموده.
تبصره: عقل و وجدان و عرف هر انسانى حاكم است به آنكه شكر گزارى و حق شناسى منعم واجب است، خصوصا منعمى كه تمام اصول نعم از هر قسمى از جانب او باشد، و آن منعم فرد در عالم وجود، غير از خدا نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «16» إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً وَ تَخْلُقُونَ إِفْكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «17» وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ «18» أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «19» قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «20»
ترجمه
و ابراهيم را چون گفت به قومش بپرستيد خدا را و بترسيد از او اين بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
جز اين نيست كه ميپرستيد غير از خدا بتانى را و ميسازيد دروغ بزرگى را همانا آنها را كه ميپرستيد غير از خدا قدرت ندارند براى شما بر روزى پس طلب كنيد از نزد خدا روزى را و بپرستيد او را و شكر كنيد براى او بسوى او باز گردانده ميشويد
و اگر تكذيب ميكنيد پس بتحقيق تكذيب كردند جماعتهائى پيش از شما و نيست بر فرستاده مگر رسانيدن آشكار
آيا نديدند كه چگونه پديد ميآورد خدا خلق را پس باز ميگرداند آنرا همانا اين بر خدا آسانست
بگو سير كنيد در زمين پس با تأمّل بنگريد چگونه آفريد مخلوق را پس خدا پديد مىآورد پديد آوردن ديگرى همانا خدا بر هر چيزى توانا است.
تفسير
خداوند متعال بعد از نقل اجمالى از قصه حضرت نوح شمّهئى از حكايت حضرت ابراهيم را بيان فرموده باين تقريب كه و بتحقيق فرستاديم ابراهيم را وقتى كه فرمود بقوم خود عبادت كنيد خداى يگانه را و بترسيد از او در اطاعت اوامر و نواهيش اين مسلك و مرام براى شما خوب است نه آن مسلك و مراميكه داريد اگر شما دانا بوده و هستيد و خير و شرّ خودتان را تميز ميدهيد جز اين نيست كه شما پرستش ميكنيد بتهائى را كه از سنگ و چوب ميتراشيد و در
جلد 4 صفحه 221
برابر آنها خضوع مينمائيد با آنكه ميدانيد آنها غير از خداى يگانه و عارى از شعور و ادراكند و از خودتان دروغ واضحى در آورديد كه آنها را خدايان خود خوانده و با شفعاء خود نزد خداى بزرگ شمردهايد با آنكه اين معبودهاى باطل شما نميتوانند روزى دهند شما را و نفع و ضررى برسانند بشما پس روزى خود را از خدا بخواهيد و متوسّل باينها براى توسعه روزى نشويد و عبادت خدا كنيد و شكر نعمت او را بجا آوريد چون شكر منعم واجب است و بازگشت شما در روز حشر به پيشگاه او است و او در باره شما حكم ميكند و بجزاى اعمالتان ميرساند قمّى ره فرموده تا اينجا حكايت حضرت ابراهيم بود و از اينجا تا اولئك لهم عذاب اليم آتيه خطاب باين امّت است و بعدا رجوع بقصّه ابراهيم عليه السّلام خواهد شد فيض ره فرموده جهت اين فصل آنستكه ذكر قصّه ابراهيم عليه السّلام براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تشبيه حال او بحال جدّ بزرگوارش در شرك قوم و تكذيب آنها بوده و بنظر حقير براى اين و براى تنبّه و اعتبار مردم بوده لذا اوّلا خطاب بآنها فرموده و در آيه اخيره خطاب بآنحضرت و در اين قبيل موارد فاصله مستحسن است و محتمل است تمامى حكايت حضرت ابراهيم باشد اينجا حكايت قول او با امّتش و در آيه اخيره حكايت كلام خدا با او در هر حال ميفرمايد و اگر تكذيب كنيد شما پيغمبر خودتان را چيز تازهاى نيست امم سابقه هم انبياء خودشان را تكذيب نمودند و ضررى بايشان نرسيد بلكه خودشان متضرّر شدند حال شما هم مانند حال آنها خواهد بود وظيفه پيغمبر فقط ابلاغ احكام و دستورات الهى است بمردم واضح و آشكار خواه قبول كنند خواه نكنند براى او مسئوليّتى نيست آيا كسانيكه منكر معاد شدند نديدند يا شما كه انكار ميكنيد نديديد چون بعضى أ و لم تروا بتاء قرائت نمودهاند چگونه خداوند در هر سال و قرن ايجاد ميفرمايد خلقى را از اثمار و اشجار و حيوان و انسان و نابود ميكند آنها را پس اعاده ميدهد آنخلق را بانواع و اجناس و امثالشان و اين براى خدا سيره مستمرّه سهل و آسانى است چرا باور نميكنند كه خدا يكمرتبه هم اينها را تمامى در عالم آخرت ايجاد و محشور فرمايد در صورتى كه كار خدا در دنيا هميشه همين ميراندن و زنده نمودن بوده رجوع كنيد بتواريخ و گردش كنيد در زمين به بينيد چگونه
جلد 4 صفحه 222
خداوند اقوام و امم و قبائلى را بدوا خلق فرمود و سالها زندگانى نمودند و ميراند و بجاى آنها اقوام ديگرى پديد آورد پس خداوند ايجاد مينمايد ايجاد نمودن ديگرى مانند ايجاد اوّل همانا خداوند بر هر چيز از ابداء و اعاده و احياء و اماته و ساير امور ممكنه قادر و توانا است و جاى شبهه و ترديد نيست در حشر و معاد اين بيانى است كه از ظاهر دو آيه اخيره بنظر حقير رسيده و بنابراين ظاهر رؤيت كه ديدن است و عطف يعيد بر يبدء محفوظ و استدلال بر معاد قيامت شده بقياس بر اعاده امثال خلق در دنيا ولى ظاهر كلام مفسّرين آنستكه استدلال بر معاد را بقياس بر ابتداء خلق دانستهاند كه مانند آن بلكه آسانتر است و بنابراين ناچار بعضى رؤيت را بمعناى علم و بعضى يعيد را عطف بر ا و لم يروا گرفتهاند با آنكه هر دو خلاف ظاهر است و استدلال تازهاى هم نيست همان است كه مكرّر اشاره بآن شده است و بعضى نظر در كيفيّت بدو خلق را عبارت از تفكّر در آثار سابقين و اعتبار از مئال امرشان دانستهاند و اللّه اعلم بمراده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ أَوثاناً وَ تَخلُقُونَ إِفكاً إِنَّ الَّذِينَ تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ لا يَملِكُونَ لَكُم رِزقاً فَابتَغُوا عِندَ اللّهِ الرِّزقَ وَ اعبُدُوهُ وَ اشكُرُوا لَهُ إِلَيهِ تُرجَعُونَ «17»
جز اينکه نيست که عبادت ميكنيد از غير اللّه بتهايي را و ميبنديد دروغ بزرگي را بدرستي که چيزهايي را که عبادت ميكنيد از غير خداوند مالك نيستند از براي شما روزي را پس طلب كنيد نزد خداوند روزي را و بپرستيد او را و شكر گذار باشيد نعمتهاي او را بسوي اوست بازگشت شما.
جلد 14 - صفحه 303
إِنَّما تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ أَوثاناً كلمه انما از ادات حصر است که بكلي عبادت خدا را كنار گذاشته و عبادت اوثان را ميكنيد و اوثان جمع وثن است بعضي گفتند وثن و صنم به يك معنا است بعضي گفتند صنم مجسمه است که بيك صورتي مصور شده بصورت انسان يا ملائكه يا حيوانات يا جن بتخيلات اينكه ملك باين صورت است که بال دارد باين نحو که در كتابها و قطعات ميكشند يا جن باين صورت است و وثن مجسمه بدون صورت از فلزات و اخشاب ميسازند و ميتراشند که العياذ شكل خدا است و بتهاي مشركين بسيار بودند بت بزرگ خداي بزرگ تمام آنها و بتهاي وسط هر محله و قبيله و طائفه يك خدايي داشتند و بتهاي كوچك هر فردي يك خدايي در جيب خود داشت در قرآن ميفرمايد فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الأَوثانِ وَ اجتَنِبُوا قَولَ الزُّورِ (حج آيه 30) در اخبار بسياري داريم که رجس را بآلات القمار من شطرنج و نرد و آس و آلات ساز و ملهيات و قول زور را بغنا و شهادت روز دروغ و ساير كلمات محرمه و كلمه من الاوثان شايد اشاره به اينكه اينکه ملهيات در عداد بتپرستيست و بعضي گفتند خون قربانيها را به بتها ميماليدند.
وَ تَخلُقُونَ إِفكاً که ميگفتند هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّهِ وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي و امثال اينکه كفريات.
إِنَّ الَّذِينَ تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ لا يَملِكُونَ لَكُم رِزقاً
«و لا يملكون لكم نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حيات»
بلكه يك جمادي بيشتر نيستند آنهم مصنوع خود شماها هستند قالَ أَ تَعبُدُونَ ما تَنحِتُونَ (و الصافات آيه 95).
فَابتَغُوا عِندَ اللّهِ الرِّزقَ إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ (و الذاريات آيه 58) وَ فِي السَّماءِ رِزقُكُم وَ ما تُوعَدُونَ (و الذاريات آيه 22) وَ اعبُدُوهُ عبادت مختص بذات اقدس او است و سزاوار پرستش او است و بس که معناي توحيد عبادتيست و مفاد مطابقي كلمه توحيد است «لا اله الا اللّه وحده لا شريك له».
وَ اشكُرُوا لَهُ زيرا جميع نعم از ايجاد و رزق و نعمتهاي دنيوي که إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ
جلد 14 - صفحه 304
اللّهِ لا تُحصُوها (ابراهيم آيه 37 و نحل آيه 18) لَئِن شَكَرتُم لَأَزِيدَنَّكُم وَ لَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ (ابراهيم آيه 7).
إِلَيهِ تُرجَعُونَ بازگشت تمام در قيامت بسوي او است تا اينجا فرمايشات ابراهيم.
تمام شد ولي جواب قومش در چند آيه بعد ميآيد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- سپس ابراهیم (ع) به دلائل بطلان بت پرستی میپردازد و با چند تعبیر مختلف که هر کدام متضمن دلیلی است، آیین آنها را شدیدا محکوم میکند.
نخست میگوید: «شما غیر از خدا فقط بتهایی (از سنگ و چوب) را میپرستید» (إِنَّما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً).
مجسمههایی بیاراده، بیعقل و شعور و فاقد همه چیز که چگونگی منظره آنها خود دلیل گویایی بر بطلان عقیده بت پرستی است.
بعد از این فراتر میرود و میگوید: نه تنها وضع این بتها نشان میدهد که
ج3، ص495
معبود نیستند، بلکه شما نیز میدانید که «دروغی به هم میبافید» و نام معبود را بر این بتها میگذارید (وَ تَخْلُقُونَ إِفْکاً).
سپس به دلیل سومی میپردازد که پرستش شما نسبت به این بتها یا به خاطر منافع مادی است و یا سر نوشتتان در جهان دیگر، و هر کدام باشد باطل است، چرا که «آنهایی را که غیر از خدا پرستش میکنید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند» (إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً).
شما خود قبول دارید که بتها خالق نیستند، بلکه خالق، خداست بنا بر این روزی دهنده نیز اوست «پس روزی را تنها نزد خدا بطلبید» (فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ).
و چون روزی دهنده اوست «او را پرستش کنید و شکر او را به جا آورید» (وَ اعْبُدُوهُ وَ اشْکُرُوا لَهُ).
و اگر زندگی سرای دیگر را میطلبید بدانید «که بسوی او بازگشت داده میشوید» و نه به سوی بتها! (إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
بتها نه در اینجا منشأ اثری هستند و نه آنجا.
نکات آیه
۱ - قوم ابراهیم، مردمى بت پرست و افتراساز بودند. (و إبرهیم إذ قال لقومه ... إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا و تخلقون إفکًا)
۲ - قوم ابراهیم، براى پرستش، بت هاى متعددى داشتند. (إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا)
۳ - حضرت ابراهیم(ع) براى بیدارى قوم خویش، بت ها را به حقارت و پستى یاد مى کرده است. (إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا) نکره آوردن «أوثان» مى تواند به منظور بیان حقارت شأن بت ها باشد.
۴ - معبودان قوم ابراهیم، موجوداتى ساخته شده بودند و به افترا، نام «معبود» گرفته بودند. (تعبدون ... أوثنًا و تخلقون إفکًا)
۵ - حضرت ابراهیم(ع) براى بیدارى قوم اش، ناتوانى بت ها را تبیین مى کرده است. (إنّما تعبدون ... أوثنًا ... إنّ الذین تعبدون...لایملکون)
۶ - ابراهیم(ع) به قوم خود اعلام کرد که بت ها هیچ گونه توانى براى تأمین روزى آنان ندارند. (و إبرهیم إذ قال ... إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا)
۷ - مالکیّت و توان مندى بر تأمین روزى، شرط بایسته، براى معبود (إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا)
۸ - منشأ اصلى تأمین روزى انسان ها، خداوند است. (فابتغوا عند اللّه الرزق)
۹ - توصیه ابراهیم(ع) قوم اش را براى درخواست روزى از پیشگاه خداوند (و إبرهیم إذ قال لقومه ... فابتغوا عند اللّه الرزق)
۱۰ - قوم ابراهیم، نیازهاى مادى شان را از بت ها، طلب مى کردند. (إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق)
۱۱ - دعوت ابراهیم(ع) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى (و إبرهیم إذ قال لقومه ... إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... و اعبدوه)
۱۲ - دعوت ابراهیم(ع) از قوم اش به سپاسگزارى به درگاه خداوند (و إبرهیم إذ قال لقومه ... و اشکروا له)
۱۳ - شایسته بودن خداوند براى عبادت، به خاطر مالک و منشأ روزى بودن اش است. (إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه)
۱۴ - در تبلیغ، تنها، به نفى باطل نباید پرداخت، بلکه باید راه درست را نیز معرفى کرد. إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشکروا له
۱۵ - هشدار حضرت ابراهیم(ع) به قوم اش با اعلام بازگشت همگان به سوى خدا (و إبرهیم إذ قال لقومه ... اعبدوه ... إلیه ترجعون)
۱۶ - خداوند، مبدأ و مقصد انسان ها است. (إلیه ترجعون)
۱۷ - بازگشت انسان ها، به سوى خداوند و نه غیر او، امرى قهرى و گریز ناپذیر است. (إلیه ترجعون)
۱۸ - حسابرسى انسان ها، تنها در اختیار خدا است. (إلیه ترجعون) تقدیم «إلیه» بر «ترجعون» مى تواند مفید حصر باشد. گفتنى است: «إلیه ترجعون» مى تواند کنایه از این حقیقت باشد که انسان ها، سرانجام، حسابرسى خواهند شد.
۱۹ - نفى بت پرستى، توحید عبادى، توحید افعالى، شکر پروردگار، عقیده به معاد، بازگشت نهایى انسان ها به سوى خدا، از تعالیم حضرت ابراهیم(ع) ( و إبرهیم إذ قال لقومه ... إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدوه و اشکروا له إلیه ترجعون)
۲۰ - توجه به بازگشت انسان ها به خدا، برانگیزاننده آنان به توحید عبادى و شکر به درگاه خدا است. (و اعبدوه و اشکروا له إلیه ترجعون)
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): تبلیغ ابراهیم(ع) ۵، ۶; تعالیم ابراهیم(ع) ۱۹; توصیه هاى ابراهیم(ع) ۹; دعوتهاى ابراهیم(ع) ۱۱، ۱۲; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۳; قصه ابراهیم(ع) ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۵; هشدارهاى ابراهیم(ع) ۱۵
- انسان: حسابرسى انسان ۱۸; فرجام انسان ۱۶; مبدأ انسان ۱۶
- انگیزش: عوامل انگیزش ۲۰
- بازگشت به خدا :۱۵، ۱۹ حتمیت بازگشت به خدا ۱۵، ۱۹ ۱۷
- بت پرستى: بطلان بت پرستى ۵; نهى از بت پرستى ۱۱، ۱۹
- بتها: تحقیر بتها ۳; درخواست از بتها ۱۰
- تبلیغ: ارائه حق در تبلیغ ۱۴; روش تبلیغ ۱۴; نفى باطل در تبلیغ ۱۴
- توحید: دعوت به توحید ۱۱; دعوت به توحید افعالى ۱۹; دعوت به توحید عبادى ۱۹; زمینه توحید عبادى ۲۰
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۶
- خدا: آثار رازقیت خدا ۱۳; آثار مالکیت خدا ۱۳; اختصاصات خدا ۱۸; حسابرسى خدا ۱۸; رازقیت خدا ۸; معبودیت خدا ۱۳
- ذکر: آثار ذکر بازگشت به خدا ۲۰
- روزى: درخواست روزى ۹، ۱۰; منشأ روزى ۸، ۹، ۱۳
- شکر: دعوت به شکر ۱۲، ۱۹; زمینه شکر ۲۰; شکر خدا ۱۲
- عقیده: عقیده به معاد ۱۹
- قوم ابراهیم: افتراهاى قوم ابراهیم ۱; بت پرستى قوم ابراهیم ۱، ۲; بتهاى قوم ابراهیم ۲; تاریخ قوم ابراهیم ۱، ۲، ۴، ۱۰; دعوت از قوم ابراهیم ۱۱، ۱۲; شرک افعالى قوم ابراهیم ۱۰; عجز معبودان قوم ابراهیم ۶; معبودان دروغین قوم ابراهیم ۴; معبودان ساختگى قوم ابراهیم ۴; معبودان قوم ابراهیم و روزى ۶; هشدار به قوم ابراهیم ۱۵
- معبود راستین: رازقیت معبود راستین ۷; شرایط معبود راستین ۷; مالکیت معبود راستین ۷
منابع