الزخرف ١٨
کپی متن آیه |
---|
أَ وَ مَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ |
ترجمه
الزخرف ١٧ | آیه ١٨ | الزخرف ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُنَشَّأُ»: پرورش مییابد و بالیده میگردد. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «الْحِلْیَةِ»: زینت. زیور. «مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ ...»: مراد این است که زنان غالباً علاقه شدیدی به زینتآلات دارند، و به هنگام جرّ و بحث، به خاطر حیا و شرم و عطوفت زیاد، در اثبات مقصود و بیان منظور خود درمیمانند.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18»
آيا كسى را كه در زيور پرورش يافته و در مجادله بيانش غير روشن است (شايسته نسبت دادن به خداست؟)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18»
أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ: آيا مىگردانيد و فرا مىگيريد براى خدا كسى را كه نشو و نما نمايد و بزرگ شود در پيرايه، يعنى به زيب و زينت و ناز و نعمت پرورش يافته باشد، وَ هُوَ فِي الْخِصامِ: و او در وقت مخاصمه و مجادله و سخن ورى، غَيْرُ مُبِينٍ: آشكار كننده حجت نباشد، يعنى در وقت محاجه تقرير حجت نتواند كرد بلكه به جهت نقصان عقل و ضعف رأى، تقرير حجت بر خود كند نه بر غير، پس آيا ذات سبحانى چنين كسى را به فرزندى خود اختيار كند، تعالى اللّه عن ذلك علوا كبيرا.
تنبيه:
آيه شريفه نكتهاى را تذكر فرمايد به اينكه: زنى كه در ناز و نعمت و زيب و زينت تربيت يافته، با اين وصف در مقام اقامه حجت عاجز و ناتوان است، زيرا اثبات برهان در مقام مجادله و مخاصمه منوط به كمال عقل است، و زنان داراى نقصان عقل و ايمانند، چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمايد: «انّ النّساء نواقص الأيمان و نواقص الحظوظ و نواقص العقول». «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ «16» وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «17» أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18» وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19» وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ «20»
ترجمه
آيا اختيار كرد از آنچه آفريد دخترانى را و برگزيد شما را به پسران
و چون مژده داده شود يكى از آنها بآنچه زد براى خداى بخشنده مثلى ميگردد رويش سياه در حاليكه بسى در دل خشمناك است
آيا كسيكه نشو و نمايابد در زينت و او در مخاصمه نيست بيان كننده
و قرار دادند فرشتگان را كه آنان بندگان خداوند بخشندهاند از جنس زنان آيا مشاهده نمودند آفريدن آنها را زود است كه نوشته شود گواهى آنها و پرسيده ميشوند
و گفتند اگر ميخواست خداى بخشنده نميپرستيديم آنان را نيست براى آنها به آن هيچ دانشى نيستند آنان مگر آنكه افترا ميزنند.
تفسير
خداوند متعال براى اظهار تعجّب و انكار عقائد و اقوال كفّار قريش ميفرمايد آيا خدا اختيار كرده است براى خود از مخلوقاتش دخترانى را و ترجيح داده است شما را بر خود بداشتن پسران با آنكه وقتى بشارت داده شود بيكى از شما بآنچه او براى خدا مثل و مانند و شبيه قرار داده است كه دختر باشد چون ولد از هر جنس مثل و مانند و شبيه والد است فورا رنگ رويش سياه و دلش مملوّ از خشم و اندوه ميگردد و آيا سزاوار است چيزيكه شما خودتان از آن ننگ داريد بخدا نسبت دهيد آيا كسيكه در زيور و زينت نشو و نما يافته و همّش مصروف آن شده لذا از ادراك حقائق بازمانده و اگر با كسى مخاصمه داشته باشد از اقامه دليل بر مدّعاى خود عاجز است كه دختر باشد سزاوار به فرزندى خدا است اين فقط توهين از مقام ربوبى نيست از ملائكه هم كه بعد از انبياء و اولياء بندگان خوب خدايند توهين است كه آنان را زنان بخوانند و كفّار مكّه خواندند و اظهار اعتقاد بآن نمودند با آنكه علم نداشتند چون پيغمبرى بآنها چنين خبرى نداده بود و در وقت خلقت ملائكه حاضر نبودند كه ديده باشند خدا آنها را از جنس زن آفريده البتّه اين شهادت ناحقّ و نسبت ناروا در نامه اعمال آنها ثبت و ضبط خواهد شد و روز قيامت مسئول و معاقب بر آن خواهند بود و بعضى بجاى عباد الرّحمن عند الرّحمن قرائت نمودهاند و بنابر اين اشاره بمقام قرب آنها است بحقّ و تذكير ضمير در و هو فى الخصام باعتبار لفظ من است و گفتهاند
جلد 4 صفحه 598
كمتر وقتى است كه زن بخواهد دليلى براى ادّعاء خود اقامه نمايد و خود را محكوم ننمايد و نيز پرستندگان معبودهاى باطل در مقام اعتذار از عمل خود ميگفتند اگر خدا ميخواست ما عبادت آنها را نكنيم منصرف مينمود ما را از عبادت آنان پس او خواسته است كه ما عبادت نمائيم آنها را غافل از آنكه خدا هيچوقت راضى بعمل قبيح نميشود نهايت آنكه بندگان وقتى اعراض از ذكر و فكر نمودند آنها را بحال خودشان واميگذارد و منصرف از عمل قبيح نميفرمايد و به بيان عقل و شرع در ردع آنها اكتفا ميفرمايد لذا قول آنان را كه مبنى بر جبر است مستند بجهل فرموده و اين نسبت را بخدا دروغ و افترا خوانده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ مَن يُنَشَّؤُا فِي الحِليَةِ وَ هُوَ فِي الخِصامِ غَيرُ مُبِينٍ «18»
و كسي که نشو و نما در حلي و زينت كرده او در مخاصمه و اقامه حجت نميتواند بيان كند و از عهده برآيد.
اينکه آيه شريفه را سه نحوه تفسير كردهاند:
يكي: مراد از أَ وَ مَن يُنَشَّؤُا فِي الحِليَةِ نساء باشند که همان بنات هستند و مراد از حلية زيور بطلا و حرير که بر زنها جايز است خود را بآنها زينت كنند و بر رجال حرام است و لكن امروز بسياري از جوانهاي ما بند ساعت طلا در دست ميكنند و حلقه طلا در انگشت و بدانند که اينکه يك معصيت دائميه است يعني آن به آن يك معصيت است در يك شبانه روز هزارها معصيت ميشود چه رسد در سال و سالها بعلاوه اگر اهل نماز باشند نماز در آن هم باطل است و همچنين لباس حرير يعني ابريشم و مراد از وَ هُوَ فِي الخِصامِ غَيرُ مُبِينٍ براي اينکه است که نظر به ضعف بيان اينکه بنات نميتواند حجت خود را بيان كنند که با پدران قسي القلب که ما چه گناهي داريم که ما را زنده زير خاك ميكنند يا با كراهت و اهانت با ما رفتار ميكنند و اينکه تفسير مناسب با آيات قبل است.
تفسير دوم اينكه مراد اصنام و آلهه آنها است که آنها را بجواهرات و طلا و حلي و حلل زينت ميكنند و اينها قدرت بر تكلم و اقامه حجت بر الوهيت خود ندارند.
تفسير سوّم راجع به قضاياي فرعون و موسي است چون فرعون بر فرش طلاباف مينشست و خود را به جواهرات زينت ميكرد اينکه كلام فرعون است که من با اينکه همه حلي و جواهرات نشو و نما كردهام و ضمير هو بموسي برگردد که زبانش لكنت دارد و از عهده بيان برنميآيد و اينکه تفسير بسيار بعيد است چنانچه تفسير دوم هم بعيد به نظر ميآيد چون تعبير به من فرموده که از براي ذوي العقول است و اگر مراد اصنام باشد مناسب با ما است نه من.
14
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- باز در ادامه این سخن میافزاید: «آیا کسی را که در لابلای زینتها پرورش مییابد، و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست» فرزند خدا میخوانید (أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبِینٍ).
در اینجا قرآن دو صفت از صفات زنان را که در غالب آنها دیده میشود و از جنبه عاطفی آنان سر چشمه میگیرد مورد بحث قرار داده، نخست علاقه شدید آنها به زینت آلات، و دیگر عدم قدرت کافی بر اثبات مقصود خود به هنگام مخاصمه
ج4، ص364
و جر و بحث به خاطر حیا و شرم.
نکات آیه
۱ - زن، در فرهنگ جاهلیت پرورش یافته در زینت و تجمل، و فرودست در میدان جدال و درگیرى هاى کلامى (أوَ من ینشّؤا فى الحلیة و هو فى الخصام غیر مبین) لحن آیه شریفه به گونه اى است که به اعتقاد و باور عرب جاهلى یا موقعیت زن در محیط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.
۲ - شیفتگى به تجمل و زینت، علاقه طبیعى زنان (أوَ من ینشّؤا فى الحلیة) تعبیر «ینشّؤا فى الحلیة» که به معناى پرورش یافتن در زینت است، اشاره به علاقه طبیعى و وابستگى زنان به آرایش و زیور دارد.
۳ - زن، اساساً براى کارهاى دشوار و خشن و جدال و درگیرى آفریده نشده است. (و هو فى الخصام غیر مبین) برداشت یاد شده بنابراین نکته است که آیه شریفه به جهت مماشات و بازگویى باور مشرکان، این مطالب را مطرح نکرده باشد; بلکه به عنوان یک واقعیت بدان پرداخته باشد.
۴ - لطافت طبیعى زن و فرودستى او در میدان جدال و درگیرى، دو عامل آسیب پذیرى و دو نقیصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى (و هو فى الخصام غیر مبین) در آیه قبل (و إذا بشّر أحدهم...) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بیان شده است. این آیه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; یعنى، این دو ویژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.
۵ - عرب جاهلى، خود بیزار از داشتن دختر; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند (أوَ من ... و هو فى الخصام غیر مبین)
۶ - بى رغبتى به زیورآلات، توان مندى و فرادستى در میدان بحث و درگیرى، خصلت هاى دیرینه مردان (أو من ینشّؤا فى الحلیة) با توجه به قرینه مقابله، استفاده مى شود که مردان نوعاً داراى ویژگى هاى ذکر شده در آیه نسیتند.
موضوعات مرتبط
- جاهلیت: بینش مشرکان جاهلیت ۴; دختر در جاهلیت ۵; زن در جاهلیت۱; عقیده مشرکان جاهلیت ۵
- دختر: نفرت از دختر ۵
- زن: تجمل گرایى زن ۱، ۲; حقیقت زن ۱; زن و خشونت ۳; زن و کارهاى سخت ۳; صفات جسمى زن ۳; علایق زن ۲; عوامل آسیب پذیرى زن ۴; لطافت زن ۴; مجادله زن ۱، ۳، ۴; ویژگیهاى جسمى زن ۴
- زینت: بى رغبتى به زینت ۶
- عقیده: عقیده به دختردارى خدا ۵
- علایق: علاقه به زینت ۲
- مرد: زمینه نزاع در مرد ۶; صفات مرد ۶; طاقت فرسایى مرد ۶; قدرت مرد ۶
منابع