ریشه غوى
تکرار در قرآن: ۲۲(بار)
قاموس قرآن
غى و غواية به معنى رفتن به راه هلاكت است. گرچه آن را ضلالت نوميدى، جهل ناشى از اعتقاد فاسد و فساد گفتهاند. زيرا ضلالت به معنى گمراهى است و غىّ با آن و رفتن در راه هلاکت هر دو مىسازد به عبارت ديگر ضالّ ممكن است بیهدف باشد یا در راه هلاکت ولی غوایت آن است که فقط در راه هلاکت باشد طبرسى ذيل آيه [بقره:256]. فرموده: «غَوى يَغْوى غَيّاً وَ غَوايَةً: سَلَكَ طَريقَ الْهَلاكِ» يعنى راه هلاكت در پيش گرفت: در نهايه آن را ضلالت و دخول در باطل گفته است به نظرم منظورش قسمت دوم ضلالت است كه همان هلاكت و دخول در باطل باشد. ناگفته نماند در آيه [بقره:256]. رشد با غى مقابل هم آمده در «رشد» روشن شد كه معنى رشد نجات و كمال است و دقت در آيات قرآن مجيد اين مطلب را روشن مىكند در آيه ديگر مىخوانيم: [اعراف:146]. به اطمينان مىتوان گفت كه رشد به معنى نجات و غى به معنى هلاكت است يعنى: اگر راه نجات را ببينند آن را در پيش نگيرند و اگر راه هلاكت را بينند آن را در پيش گيرند. ايضاً از آيه [جن:10-21]. روشن مىشود كه رشد مقابل ضرر و شر است و آن قهراً خير و نفع است كه قسمتى از نجاتاند در اين صورت معنى غىّ نيز كه مقابل آن است روشن خواهد شد. [طه:121]. آدم به پروردگارش نافرمانى كرد و راه هلاكت رفت. [بقره:256]. اجبارى در دين نيست كه راه نجات از راه هلاكت روشن شده است آيه شريفه در «كره» هم بررسى خواهد شد. [قصص:63]. پروردگارا اينان آنها اند كه به راه هلاكتشان برديم. ما آنها را به راه هلاكت برديم چنانكه خود بدان راه رفتيم. [ص:82]. گفت: قسم به عزّت تو حتماً آنها را به راه هلاكت خواهم برد. [مريم:59]. مراد عذاب است راغب گويد تسميه مسبب به اسم سبب است كه غى سبب عذاب است. مىشود گفت كه عذاب آخرت نسخه ديگر گناه دنيا است يعنى به همان غى و هلاكتى كه در دنيا داشتند آن را ملاقات مىكنند و به آن مىرسند. [قصص:18]. غوى: آنكه در راه هلاكت است يعنى موسى به او گفت تو هلاكت پيشهاى آشكار. گويا منظور موسى آن بود: تو با اين كثرت فرعونيان و قلت بنى اسرائيل هر روز مفسدهاى راه مىاندازى و در راه هلاكت قدم برمى دارى. [شعراء:224]. هلاكت پيشگان از شعراء و خيالبافان پيروى مىكنند. غاوى: هلاكت پيشه.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الْغَيِ | ۱ |
أَغْوَيْتَنِي | ۲ |
الغَيِ | ۲ |
الْغَاوِينَ | ۲ |
يُغْوِيَکُمْ | ۱ |
لَأُغْوِيَنَّهُمْ | ۲ |
غَيّاً | ۱ |
فَغَوَى | ۱ |
لِلْغَاوِينَ | ۱ |
الْغَاوُونَ | ۲ |
لَغَوِيٌ | ۱ |
أَغْوَيْنَا | ۱ |
أَغْوَيْنَاهُمْ | ۱ |
غَوَيْنَا | ۱ |
فَأَغْوَيْنَاکُمْ | ۱ |
غَاوِينَ | ۱ |
غَوَى | ۱ |