ریشه صبح
تکرار در قرآن: ۴۵(بار)
قاموس قرآن
به عقيده راغب صبح و صباح هر دو اول روز و وقت پيدا شدن سرخى آفتاب در افق است. ولى اقرب صباح را اول روز و صبح را فجر يا اول روز گفته قاموس نيز و احتمال مىدهد. صحاح فقط فجر است. به نظر مىآيد قول دوم درستتر باشد تا صبح و صباح مترادف نباشد [هود:81]، [مدثر:34]. قسم به صبح آنگاه كه اشكار شود [تكوير:18]. سوگند به صبح آنگاه كه وسعت گيرد. [صافات:177]. چون عذاب به ساحت و محيطشان نازل گردد روز انذار شدگان نا گوار خواهد بود. اين لفظ در قرآن فقط يكبار آمده است. اصباح:به كسر اول مصدر است به معنى صبح نيز آمده (اقرب (مجمع) [انعام:96]. و آن در آيه به معنى صبح است. معنى: شكافنده صبح است و شب را محل سكون و آرامش قرار داد. اين نيز در قرآن يكبار آمده است. بعضى آن را اصباح به فتح اول خواندهاند كه جمع صبح است. مصبح: اسم فاعل است يعنىآن كه وارد وقت صبح مىشود [حجر:83]. آنگاه كه وارد صيح مىشدند صيحه آنها را گرفت. مصباح: اسم آلت است به معنى چراغ. [نور:35] و جمع آن مصابيح است [فصّلت:12]. به نظرم علت اين تسميه آن است كه چراغ شب تاريك را با نور خود نظير صبح مىكند. اصبَحَ: ارز افعال مقاربه است. به معنى صار (گرديد) مثل [مائده:30]. يعنى: او را كشت و از زيانكاران گرديد. [كهف:45]. تمام موارد اين صيغه در قرآن به معنى صار و گرديدن است مگر بعضى از قبيل «حينَ تُمْسُونَ وَ حينَ تَصْبِحُونَ» كه به معنى داخل شدن در صباح است. ايضاً صيغههاى اسم فاعل آن نحو [قلم:17]. * [ملك:5]، [فصّلت:12]. بنابر آنچه در «رجوم» گذشت مراد از مصابيح تيرهاى شهاب و سنگهاى سرگردان فضا هستند كه در اثر تماس با گازهاى جوّى مشتعل شده و از بين مىروند. منظور از آنها نه نجوم است و نه كواكب.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
فَأَصْبَحْتُمْ | ۲ |
فَأَصْبَحَ | ۵ |
فَيُصْبِحُوا | ۱ |
فَأَصْبَحُوا | ۹ |
أَصْبَحُوا | ۱ |
الْإِصْبَاحِ | ۱ |
الصُّبْحُ | ۲ |
مُصْبِحِينَ | ۵ |
فَتُصْبِحَ | ۱ |
يُصْبِحَ | ۱ |
فَتُصْبِحُ | ۱ |
لَيُصْبِحُنَ | ۱ |
مِصْبَاحٌ | ۱ |
الْمِصْبَاحُ | ۱ |
أَصْبَحَ | ۳ |
تُصْبِحُونَ | ۱ |
صَبَاحُ | ۱ |
بِمَصَابِيحَ | ۲ |
فَتُصْبِحُوا | ۱ |
صَبَّحَهُمْ | ۱ |
فَأَصْبَحَتْ | ۱ |
الصُّبْحِ | ۲ |
صُبْحاً | ۱ |