يَصْنَع

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«صنع» آن چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» گفته (غالباً) به معناى کارهاى جالب مى آید، و در آیه فوق به معناى معمارى هاى زیبا و چشمگیر عصر فرعونیان آمده است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

عمل. [هود:16]. آن چه در دنيا كردند پوچ شد. راغب آن را جودت فعل گفته گويد: هر صنع فعل است ولى هر فعل صنع نيست. و آن به حبوان و جماد نسبت داده نمى‏شود بر خلاف فعل. اين عدم نسبت را در اقرب نيز گفته است در مجمع ذيل آيه 63 مائده فرموده: به قولى صنع و عمل هر دو يكى‏اند و به قولى صنع جودت را در ضمن گرفته است... ناگفته نماند: آن در قرآن در معصيت و كارهاى بيهوده نيز استعمال شده مى‏شود گفت كه در آن دقت و محكمى و اهميت منظور است نه جودت و فرقش با فعل همين است. [اعراف:137]. آن چه فرعون و قومش مى‏ساختند و آن چه از بناها بالا مى‏بردند تباه ساختيم. * [طه:39]. «لِتُصْنَعَ» به صيغه مجهوا تربيت شدن است يعنى بر تو محبت انداختم و طورى يعنى بر تو محبت انداختم و طورى كردم تا تو را فرعون و زنش دوست دارند و تا نظر من تربيت شوى. * [طه:41]. اصطناع به معنى تربيت و اختيار به كار مى‏رود در اقرب الموارد هست: «اِصْطَنَعَهُ لِنَفْسِهِ: اِخْتارَهُ» يعنى: اى موسى تو را براى خودم و اينكه رسول من باشى تربيت كردم يا براى خودم اختيار نمودم. راغب آن را مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. * [انبياء:80]. منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است. چنانكه از «لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ» ظاهر مى‏شود. * [شعراء:128-129]. مصانع جمع مصنع به معنى مأخذ آب است (مثل حوض) چنانكه در مجمع و اقرب گفته. ابو عبيده گويد: هر بناء مصنعه است در مفردات گفته: از انكنه شريفه مصانع تعبير آمده. ظاهراً مراد از آن در آيه عمارتها است. و احتمال دارد كه منظور آبگيرها باشد. اين دو آيه از شسخنان هود عليه السلام است كه به قوم خويش فرموده يعنى:آيا در هر بلندى نشانى و محلى بيهوده بنا مى‏كنيد و عمارتها يا آبگيرهائى مى‏سازيد كه گويا جاودانى هستيد. در مجمع از انس بن مالك نقل شده: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بيرونرفت، قبله‏اى ديد كه به راه مشرف بود فرمود: اين چيست؟ يارانش گفتند: مال مردى از انصار است. آن حضرت گذشت بعد از چندى مرد انصارى آمد و سلام كرد، چند دفعه سلام كرد تا خشم و اعراض آن حضرت را فهميد. به اصحاب شكايت كرد و گفت: ه شده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با من اين رفتار مى‏كند؟ گفتند: روزى آن حضرت بيرون رفت قبّه تو را ديد پرسيد. گفتيم: از فلانى است. آن مرد رفت قبّه را با خاك يكسان كرد. روزى آن بزرگوار كه بيرون مى‏رفت آن قبّه را نديد پرسيد آن قبّه چطور شد؟ گفتند: صاحبش به ما از اعراض شما شكايت كرد جريان را به او رسانديم و او قبّه را در هم كوبيد. فرمود:عر عمارتى كه ساخته مى‏شود روز قيامت براى صاحبش و بال است مگر آنچه لابد منه باشد. «كُلُّ بَناءٍ يُبْنى وَ بالٌ عَلى صاحِبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةَ اِلّا ما لابُدَّ مِنْهُ» .