الصافات ١٥٧
کپی متن آیه |
---|
فَأْتُوا بِکِتَابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
الصافات ١٥٦ | آیه ١٥٧ | الصافات ١٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِکِتَابِکُمْ»: مراد از کتاب، کتاب آسمانی است. (نگا: زخرف / ، فاطر / ).
تفسیر
- آيات ۱۴۹ - ۱۸۲ سوره صافات
- ردّ اعتقاد مشركين به دختر داشتن خدا و خويشاوندى بين او و جنّ
- رد اعتماد مشركين مبنى بر اينكه جن اولاد خداوند هستند
- توضيحى درباره استثناى عباد مخلصين در آيه : سبحان الله عما يصفون الا عباداللهالمخلصين
- و اينكه چرا خدا از وصف واصفان جز وصف عباد مخلصين منزه است
- بيان مفاد آيه : فانكم و ما تعبدون ما انتم عليه بفاتنين الا منهوصال الجحيم
- ردّ و ابطال پندار مشركين درباره اينكه ملائكه دختران خدايند، با بيان موقف و موقعيتملائكه در عالم خلقت واعمال صادره از ايشان
- مقصود از اينكه انبياء عليهم السلام منصور هستند و جند خدا غالبند
- چند روايت در ذيل آيه : و انا لنحن الصافون ...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «157»
پس اگر راست مىگوييد كتاب (و سند) تان را بياوريد.
جلد 8 - صفحه 65
پیام ها
1- سؤال از وجدان، كليد تفكّر و تنبه مردم است. «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ»
2- برخى عقايد به قدرى بىمنطق و پوك است كه لحظهاى فكر كردن براى دريافت بىاعتبارى آنها كافى است. «أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ»
3- فرشتگان را زن پنداشتن، مورد بازخواست الهى است. «أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً»
4- كسى كه آگاهى ندارد، حقّ اظهار نظر ندارد. «وَ هُمْ شاهِدُونَ»
5- عقايد مشركان، ساختگى و دروغ است. «مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ»
6- عقايد خرافى ديگران را به مردم نگوييم تا ارزش هدايت الهى را بهتر بدانند.
لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ ...
7- آنان كه مسيح را فرزند خدا مىدانند، همانند مشركانى هستند كه فرشتگان را فرزند خدا مىپنداشتند. «لَيَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ»
8- فرزند دختر و پسر يكسانند و هيچ يك بر ديگرى برترى ندارند. «أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ»
9- انسان به جايى مىرسد كه بر اساس يك عقيدهى باطل، دختر را بد و پسر را خوب مىداند و آنگاه دختران را براى خدا و پسران را از آن خود مىداند.
«أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ»
10- عقايد يا بايد بر اساس عقل باشد، «كَيْفَ تَحْكُمُونَ» يا بر اساس فطرت. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» (تذكّر، يادآورى چيزى است كه در فطرت آدمى باشد و يا بر اساس سند و نقل. «أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ»)
11- كتابهاى آسمانى، حجّت و مبناى داورى در مورد خدا هستند و در هيچ يك از اين كتب سخنى از فرزند داشتن خدا نيست. «فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 66
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (157)
فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ: پس بياوريد كتاب خود را كه از آسمان نازل شده باشد و مشتمل بود بر آنكه ملائكه بنات اللّهاند، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد شما راستگويان در اين دعوى، و چون كه دليل عقلى و سمعى بر وفق مدعاى خود نداريد، پس از كجا و به چه سبب اين حكم مىكنيد و به چه وجه اثبات اين ادعا نمايئد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ (149) أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ (150) أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ (151) وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ (152) أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِينَ (153)
ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (154) أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (155) أَمْ لَكُمْ سُلْطانٌ مُبِينٌ (156) فَأْتُوا بِكِتابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (157) وَ جَعَلُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ (158)
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ (159) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (160)
ترجمه
پس طلب رأى كن از آنها كه آيا براى پروردگار تو است دختران و براى آنها است پسران
يا آفريديم فرشتگان را از جنس زنان و آنها بودند حاضران
آگاه باش كه آنها بافتراى نارواشان ميگويند
فرزند آورد خدا و همانا آنها دروغگويانند
آيا برگزيد دختران را بر پسران
چيست شما را چگونه حكم ميكنيد
آيا پس پند نميگيريد
يا براى شما حجّتى آشكار است
پس بياوريد كتابتانرا اگر هستيد راستگويان
و قرار دادند ميان او و جنّيان نسبتى و بتحقيق دانستند جنّيان كه همانا آنها احضار شدگانند
منزّه است خداوند از آنچه توصيف ميكنند
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
خداوند متعال بعد از نقل شمّهئى از احوال انبياء عطف توجه بكفّار قريش كه قائل بودند بآنكه ملائكه دختران خدايند فرموده به پيغمبر خود ميفرمايد سؤال كن ببين چه ميگويند آيا سزاوار است كه براى پروردگار تو و تمام خلق دختران باشد و براى آنها پسران با آنكه دختر داشتن را آنها براى خودشان ننگ و عار ميپندارند و احيانا ميكشند آن بيگناهانرا يا آنكه وقتى ما خلق مينموديم ملائكه را آنها حاضر بودند و ميديدند كه دختر خلقشان كرديم آگاه باش كه اين از دروغهاى واضح آنها است كه ميگويند خدا توليد ولد نموده و بدانكه اصلا آنها مردمان دروغگوئى هستند آيا ممكن است خدا اختيار كند دختران را بر پسران با آنكه مردم عاقل اختيار ميكنند پسران را و ترجيح ميدهند
جلد 4 صفحه 451
آنها را بر دختران بگو چه شده است شما را و چرا عقل از سرتان بيرون رفته و چگونه اين عقائد باطله را پيدا كرده و بآن حكم ميكنيد آيا فكر نميكنيد و متذكّر نميشويد كه توالد و تناسل از لوازم جسم و جسمانى است و خداوند مبرّى از جسمانيّت و لوازم آنست و آيا شما دليل واضحى بر ادّعاى خودتان داريد كه در يكى از كتب آسمانى ذكر شده ملائكه دختران خدايند پس بياوريد آنكتابرا اگر راست ميگوئيد و بعضى اصطفى بكسر همزه و حذف همزه استفهام قرائت نمودهاند براى دلالت كلمهام كه بعد ذكر شده بر آن يا براى اضمار قول يعنى آنها دروغگويانند در قولشان كه ميگويند اختيار نمود دختران را بر پسران و نيز قرار دادند كفار مكّه بين خدا و بين جنّيان نسبت پدرى و فرزندى چنانچه قمّى ره فرموده كه گفتند جنيان دختران خدايند يا قرار دادند بين خدا و ملائكه كه از انظار مستورند و باين جهت اطلاق جن بر آنها شد نسبت مذكوره را يا قائل شدند كه خداوند با جنّيان ازدواج نموده و نسبت سببى پيدا كرده و ملائكه از آن وصلت وجود پيدا كردهاند يا قائل شدند كه خداوند با شيطان كه از جن است نسبت برادرى دارد چون او فاعل خير و آن عامل شرّ است يا پريان كه يك نوع از جن هستند در نهايت وجاهت دختران خدايند و امثال اين مزخرفات كه هر عاقلى ميداند كه چرند است و نيز اجنّه يا ملائكه ميدانند كه صاحبان اين عقيده باطل روز قيامت در آتش جهنّم حاضر كرده خواهند شد منزّه است ذات اقدس خداوند از آنچه توصيف ميكنند اهل مكّه او را بآن مگر بندگانيكه خداوند توفيق معرفت و خلوص نيّت بايشان عطا كرده كه ميدانند خداوند را بچه صفاتى تقديس و از چه تنزيه نمايند و محتمل است استثناء منقطع باشد و مراد آنكه كفّار در عذاب حاضر كرده خواهند شد ولى بندگان مخلص خدا در بهشت جاىگزين ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأتُوا بِكِتابِكُم إِن كُنتُم صادِقِينَ (157)
آن كتاب و مدرك را بياوريد اگر راست ميگوييد.
يا اينكه بر فرض اگر كتابي هم داشته باشيد و بياوريد چون خلاف ضرورة عقل است مسلما مردود است و مجعول بعين مثل اينکه تورية رائج يهود و كتب عهد قديم و اناجيل اربعه نصاري و كتب عهد جديد که مشتمل بر امور خلاف ضروره عقل است و بر نسبتهاي نارواي بانبياء است که مجعولات يك اشخاص قسيّ القلب و يك اشخاص هوي پرست شهوت ران و يك كفريات است که شرح آنها را در مجلد اول كلم الطيب در بيان مذهب يهود و نصاري دادهايم از روي مدارك که نزد خود آنها معتبر است و نميتوانند انكار كنند خذ لهم اللّه تعالي
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 157)- اگر دارید «پس کتابتان را بیاورید اگر راست میگوئید»! (فَأْتُوا بِکِتابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ)
.در کدام کتاب؟ در کدام نوشته؟ و در کدام وحی آسمانی چنین چیزی آمده، و بر کدام پیامبر نازل شده است؟!
نکات آیه
۱ - مشرکان، فاقد دلیل و کتاب آسمانى، بر درستى عقایدشان (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین) امر «فأتوا» براى تعجیز است; یعنى، مشرکان از آوردن کتاب آسمانى بر درستى عقاید خود ناتوان اند و چنین کتابى را ندارند.
۲ - لزوم مطالبه دلیل و شاهد صدق در ادعاهاى مربوط به عقاید دینى و معارف الهى (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین)
۳ - کتاب هاى آسمانى، مبناى داورى درباره درستى و نادرستى عقاید دینى و معارف الهى (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین)
۴ - حجیت کتاب هاى آسمانى در مسائل دینى (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین) جمله «فأتوا...» جواب براى شرط مقدر است و مقدر - با توجه به آیه قبل (أم لکم سلطان مبین) - مى تواند چنین باشد: «إن کان لکم حجة فأتوا...». بر این اساس پیام آیه چنین است: اگر بر درستى عقایدتان حجت دارید پس کتابى بیاورید; زیرا کتاب الهى حجت خوبى خواهد بود.
۵ - دروغگو بودن مشرکان در ادعاهاى خود، درباره خداوند و معارف الهى (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین)
۶ - برخورد و مبارزه پیامبر(ص) و قرآن با مخالفان دعوت الهى (کافران و مشرکان)، متکى بر منطق و استدلال بود. (فاستفتهم ألربّک البنات ... أم لکم سلطن مبین فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین .)
۷ - زیر سؤال بردن عقاید باطل و ضد منطق، روش قرآن و پیامبر(ص) در مبارزه با آنها (فاستفتهم ألربّک البنات و لهم البنون ... أم لکم سلطن مبین . فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین)
۸ - خالى بودن کتاب هاى آسمانى تحریف نشده از انتساب فرزند به خدا (فأتوا بکتبکم إن کنتم صدقین) فرمان تعجیزى خداوند به آوردن کتاب آسمانى، بر درستى نسبت فرزنددار بودن خداوند; گویاى این حقیقت است که در هیچ یک از کتاب هاى آسمانى اصیل و تحریف نشده چنین نسبتى وجود ندارد; بلکه این نسبت، دروغ محض و ساخته و پرداخته خود مشرکان است. از این رو خداوند در شش آیه قبل، آنان را دروغگو خوانده است (و إنّهم لکاذبون).
موضوعات مرتبط
- احکام: مبانى احکام ۴
- خدا: انتساب فرزند به خدا ۸
- دین: مبارزه با دشمنان دین ۶
- عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۲; پرسش از عقیده ۷; روش مبارزه با عقیده باطل ۷; ملاک صحت عقیده ۳
- قرآن: روش مبارزه قرآن ۶، ۷
- کافران: مبارزه با کافران ۶
- کتب آسمانى: تعالیم کتب آسمانى ۸; حجیت کتب آسمانى ۴; نقش کتب آسمانى ۳
- محمد(ص): روش مبارزه محمد(ص) ۶، ۷
- مشرکان: بى منطقى عقیده مشرکان ۱; دروغگویى مشرکان ۵; عقیده مشرکان ۵; مبارزه با مشرکان ۶; مشرکان و کتاب آسمانى ۱
منابع