روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۷۷۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي عن ابيه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۷۷۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۷۷۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۱۲۷
على، از پدرش گويد: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم، پيوسته دو دستش به سوى آسمان دراز بود و اشكش بر دو گونهاش روان بود تا به زمين مىرسيد و چون مردم برگشتند، به او گفتم: اى أبا محمد! من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم.گفت: به خدا من جز براى برادران دينى خود دعائى نكردم و اين براى آن است كه أبو الحسن- امام كاظم- (ع) به من خبر داد كه هر كه در پشت سر براى برادر خود دعا كند، از عرش به او ندا رسد كه: براى تو باد صد هزار برابر آن و من بد داشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را براى يك دعاء از دست بدهم كه نمىدانم آن يك دعاء اجابت مىشود يا نه؟
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۲۷۱
على بن ابراهيم از پدرش حديث كند كه: عبد اللَّه بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم و وقوفى بهتر از وقوف او نديدم پيوسته دستهايش بسوى آسمان بلند بود، و اشكهايش بر گونهاش روان بود بطورى كه بزمين ميريخت، پس همين كه مردم (از عرفات) برگشتند من بوى گفتم: اى ابا محمد من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم؟ گفت بخدا سوگند من جز براى برادران (دينى) خود دعائى نكردم، و اين براى اين بود كه حضرت ابا الحسن كاظم عليه السلام بمن خبر داد كه هر كه براى برادر دينى خود پشت سرش دعا كند از عرش بدو ندا شود: براى تو باد صد هزار برابر (آنچه براى برادران دينيت در خواست كردى) پس من خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را بخاطر يك دعا از دست بدهم كه نمىدانم آن يك دعا هم باجابت برسد يا نه.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۳۸۷
v على، از پدرش روايت كرده است كه گفت: عبداللَّه بن جندب را در عرفات ديدم و وقوف و ايستادن كسى را نديدم كه از وقوف او نيكوتر باشد. پيوسته دستهاى خود را به سوى آسمان كشيده و قطرات آبِ ديدهاش بر رخسارهايش روان بود، تا آنكه به زمين مىرسيد. و چون مردم باز گشتند، به او گفتم كه: يا ابامحمد! وقوف كسى را نديدم كه از وقوف تو بهتر باشد. گفت: به خدا سوگند كه دعا نكردم، مگر از براى برادران خود. و علَّتش آن است كه حضرت ابوالحسن موسى بن جعفر عليه السلام مرا خبر داد كه: «هر كه از براى برادر خود دعا كند در غيبت او، از عرش او را ندا كنند كه: از براى تو است صد هزار برابر آن، پس من ناخوش داشتم و نخواستم كه صد هزار چندان مضمون را وا گذارم از براى يكى، كه نمىدانم مستجاب مىشود يا نه».