البقرة ٢٢٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

(تا اندیشه کنید) درباره دنیا و آخرت! و از تو در باره یتیمان سؤال می‌کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، (مانعی ندارد؛) آنها برادر (دینی) شما هستند.» (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمی‌شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت می‌اندازد؛ (و دستور می‌دهد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را بکلی از اموال خود، جدا سازید؛ ولی خداوند چنین نمی‌کند؛) زیرا او توانا و حکیم است.

در [اسرار] دنيا و آخرت. و از تو در باره‌ى يتيمان مى‌پرسند، بگو: اصلاح كارشان نيكوتر است، پس اگر با آنها همزيستى كنيد برادران شمايند، و خدا خرابكار را از اصلاحگر باز مى‌شناسد، و اگر خدا مى‌خواست بر شما سخت مى‌گرفت همانا خدا شكست ناپذير حكيم است
و در باره يتيمان از تو مى‌پرسند، بگو: «به صلاح آنان كار كردن بهتر است، و اگر با آنان همزيستى كنيد، برادران [دينى‌] شما هستند. و خدا تباهكار را از درستكار بازمى‌شناسد.» و اگر خدا مى‌خواست [در اين باره‌] شما را به دشوارى مى‌انداخت. آرى، خداوند توانا و حكيم است.
در کار دنیا و آخرت (تا از دنیا برای آخرت توشه بردارید). و سؤال کنند تو را که با یتیمان چگونه رفتار کنند؟ بگو: به اصلاح (حال و مصلحت مآل) آنها کوشید بهتر است (تا آنها را بی‌سرپرست گذارید) و اگر با آن‌ها آمیزش کنید رواست که برادر دینی شما هستند، و خدا آگاه است از آن کس که (در کار آنان) نادرستی کند و آن که اصلاح و درستی نماید. و اگر خدا می‌خواست کار را بر شما سخت می‌کرد چه آنکه خدا توانا و دانا است.
[آری، تا] درباره [آنچه به صلاح] دنیا و آخرت [است] بیندیشید. و از تو درباره یتیمان می پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است، و اگر با آنان معاشرت کنید و امورتان را با امورشان بیامیزید [کاری خداپسندانه است] آنان برادر دینی شما هستند، و خدا افسادگر [در امور یتیم] را از اصلاح گر بازمی شناسد. و اگر خدا می خواست شما را [در تکلیف و مسؤولیت نسبت به مال و جان یتیم] به زحمت می انداخت؛ مسلماً خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
تو را از يتيمان مى‌پرسند. بگو: اصلاح حالشان بهتر است. و اگر با آنها آميزش مى‌كنيد چون برادران شما باشند. خداوند تبهكار را از نيكوكار بازمى‌شناسد و اگر خواهد بر شما سخت مى‌گيرد، كه پيروزمند و حكيم است.
درباره دنیا و آخرت [بیندیشید] و از تو درباره یتیمان می‌پرسند، بگو پرداختن به اصلاح کار آنان بهتر است، و اگر با آنان همزیستی کنید، برادران [دینی‌] شما هستند و خداوند تباهکار را از درستکار باز می‌شناسد، و اگر خدا می‌خواست [کار را] بر شما دشوار می‌گرفت، خداوند پیروزمند فرزانه است‌
در باره اين جهان و آن جهان. و تو را از يتيمان پرسند، بگو: اصلاح كارشان بهتر است، و اگر با ايشان [در زندگى‌] بياميزيد، برادران شمايند- پس با آنان برادرانه رفتار كنيد- و خدا تباهكار را از نيكوكار باز مى‌شناسد و اگر خدا بخواهد شما را به تنگى و رنج مى‌افكند، همانا خدا تواناى بى‌همتا و داناى استواركار است.
(تا راجع به نیازهای روحی و جسمی خود) در دنیا و آخرت (اندیشه کنید). و درباره‌ی یتیمان می‌پرسند (که نظر اسلام راجع به معامله و مخالطه‌ی با ایشان چیست؟). بگو: هر چیز که صلاح ایشان در آن باشد، نیک و پسندیده است، و اگر با آنان (زندگی خود را به قصد اصلاح نه افساد) بیامیزید (مانعی ندارد). ایشان برادران (دینی) شما هستند (و انتظار چنین کمکی می‌رود)، و خداوند مفسد را از مصلح (موجود در میان شما، جدا می‌سازد و) می‌شناسد، و اگر خدا می‌خواست (با تعیین تکالیف و وظائف سخت در امر سرپرستی یتیمان) شما را به زحمت می‌انداخت. بی‌گمان خداوند چیره و حکیم است (و قانونی جز آنچه مصالح بندگان در آن باشد، وضع نمی‌کند).
(اندیشه‌ای) در(باره‌ی) دنیا و آخرت‌. و درباره‌ی یتیمان از تو می‌پرسند. بگو: «اصلاح‌کردنی (درست) برایشان خیر است (و غیر از آن شرّ است) و اگر با آنان همزیستی کنید، پس اینان برادران شمایند. و خدا افسادکننده را از اصلاح‌کننده باز می‌شناسد.» و اگر خدا بخواهد (در این باره) شما را به دشمنی هلاکت‌باری می‌اندازد. به‌راستی خدا عزیزی با حکمت است.
در دنیا و آخرت و پرسندت از یتیمان بگو کارسازی ایشان بهتر است و اگر با آنان اختلاط کنید پس برادران شمایند و خدا می‌شناسد تبهکار را از کارساز و اگر می‌خواست خدا به ستوه می‌آورد شما را و خدا است عزّتمند حکیم‌


البقرة ٢١٩ آیه ٢٢٠ البقرة ٢٢١
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فِی الدُّنْیَا وَ اْلآخِرَةِ»: درباره کار و بار دنیا و آخرت. در اینجا مضاف محذوف است، از قبیل (امور. شؤون). و جار و مجرور متعلّق به (یُبَیِّنُ) یا (تَتَفَکَّرُونَ) در آیه پیشین است. «وَ إِن تُخَالِطُوهُمْ»: و اگر با آنان همزیستی کنید در خوردن و نوشیدن و مسکن و زن‌دادن و زن‌گرفتن، شایسته است و از شما انتظار همین است. «أَعْنَتَ»: به رنج انداخت. از ماده (عَنَت) به معنی مشقّت.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - پرسش مردم از پیامبر (ص) درباره ایتام (و یسئلونک عن الیتامى)

۲ - سؤالهاى مردم از پیامبر (ص)، زمینه اى براى نزول آیات و بیان احکام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر)

۳ - پیامبر (ص)، واسطه بیان و ابلاغ احکام الهى (و یسئلونک عن الیتامى قل)

۴ - ایتام و کیفیّت معاشرت با آنان، از مسائل مورد ابتلا در صدر اسلام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر) فعل مضارع «یسئلونک» دلالت بر استمرار و تکرار سؤال دارد و تکرار سؤال، نشانگر ابتلاى جامعه به مورد سؤال است.

۵ - توصیه خداوند به اصلاح امور ایتام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر)

۶ - اصلاح امور ایتام، خیر است. (اصلاح لهم خیر)

۷ - جواز هرگونه معاشرت با ایتام بر اساس برادرى و اصلاح امور آنان (الیتامى قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم)

۸ - معاشرت با ایتام، باید بر اساس برادرى دینى باشد. (و ان تخالطوهم فاخوانکم) یعنى بدون اینکه خود را - مثلا - برتر از آنان بدانید و یا آنان را به استضعاف بکشید; بلکه همانند رفتار با دیگران، باید برادرى بین شما حاکم باشد.

۹ - معاشرت و اصلاح امور ایتام، بهتر از پرهیز از معاشرت با آنان است. (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم) بنابراینکه «خیر»، افعل التفضیل باشد. گویا مسلمانان به خاطر آیات شدیداللّحنى که درباره چگونگى رفتار با ایتام و اموال آنان نازل شده بود از معاشرت با آنان پرهیز داشتند که آیه مزبور، پرهیز را رد کرده و معاشرت برادرانه و دخالت اصلاح طلبانه در امور آنان را تجویز کرده است.

۱۰ - اهمیّت و ارزش والاى حق برادرى در اسلام (و ان تخالطوهم فاخوانکم) چون برادرى به عنوان معیارى براى معاشرت با ایتام ذکر شده است و با توجّه به اینکه آیه در صدد دفاع از حقوق ایتام است، معلوم مى شود حق برادرى، حقى است عظیم و ارجمند.

۱۱ - لزوم حفظ شخصیّت ایتام، با رفتار و برخورد برادرانه با آنان (و ان تخالطوهم فاخوانکم) از اینکه خداوند به جاى هر معیار دیگرى در برخورد با ایتام، از برادرى سخن گفته است، احتمالاً کنایه از پرهیز از رفتارهاى ترحم و یا تحقیرآمیز باشد که موجب از بین رفتن شخصیّت آنان مى شود.

۱۲ - خداوند، مفسدان و مصلحان را از یکدیگر بازمى شناسد. (و اللّه یعلم المفسد من المصلح)

۱۳ - تهدید خداوند، نسبت به فسادگران در امور ایتام (قل اصلاح لهم خیر ... و اللّه یعلم المفسد من المصلح)

۱۴ - تشویق اصلاحگران امور ایتام و تضمین اجر آنان، از جانب خداوند (قل اصلاح لهم خیر ... و اللّه یعلم المفسد من المصلح)

۱۵ - تهدید مصلح نماهاى مفسد و بشارت به مصلحان واقعى، از جانب خدا (و اللّه یعلم المفسد من المصلح)

۱۶ - توجّه به آگاهى خداوند، زمینه ساز اجراى قوانین (و اللّه یعلم المفسد من المصلح) هدف از بیان علم خداوند به نیات و اعمال، تشویق انسانها به انجام وظایف و اجراى احکام است.

۱۷ - خداوند احکام و قوانین دشوار و مشقّتبار براى مردم جعل نکرده است. (و لو شاء اللّه لاعنتکم) به نظر مى رسد عدم جعل احکام مشقّت آمیز، یک قاعده کلى است که جمله «لو شاء ...» آن را بیان مى کند; نه حکمى مخصوص درباره معاشرت با ایتام.

۱۸ - خداوند، عزیزى حکیم است. (ان اللّه عزیز حکیم) بنابراینکه «حکیم»، صفت «عزیز» باشد.

۱۹ - خداوند، عزیز و حکیم است. (ان اللّه عزیز حکیم)

۲۰ - تشریع احکام، بر اساس حکمت الهى (و یسئلونک عن الیتامى ... ان اللّه عزیز حکیم)

۲۱ - عزّت و نفوذناپذیرى خداوند در انجام خواسته هاى حکیمانه خویش (و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم)

۲۲ - تحمیل نشدن رنج و مشقّت به مردم، فلسفه تجویز معاشرت با ایتام از سوى خداوند (و ان تخالطوهم فاخوانکم ... و لو شاء الله لاعنتکم)

۲۳ - عزّت خداوند، پشتوانه نفوذ مشیّت اوست. (و لو شاء اللّه لاعنتکم ان اللّه عزیز حکیم) جمله «ان اللّه ...» دلیل است براى «لو شاء ...» یعنى اگر خداوند اراده حکمى مشقت آمیز مى کرد، چون عزیز و غالب است، اراده اش نافذ بود; ولى چنین مشیّتى نکرده است.

۲۴ - حکمت الهى مانع از اراده و جعل احکام دشوار و مشقت آمیز (و لو شاء اللّه لاعنتکم انّ اللّه عزیز حکیم) جمله «انّ اللّه ...» دلیل است براى «لو شاء ...» یعنى حکمت او مانع است از اینکه احکامى دشوار و مشقت آمیز جعل کند.

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۷ تشریع احکام ۲، ۱۷، ۲۰، ۲۴ ; فلسفه احکام ۲۰، ۲۲ ; ویژگى احکام ۱۷
  • اخوّت: اهمیّت اخوّت ۷، ۸، ۱۰
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
  • اسماء و صفات: حکیم ۱۸، ۱۹ ; عزیز ۱۸، ۱۹
  • اصلاح: اهمیّت اصلاح ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۴
  • انبیا: نقش انبیا ۱
  • پرسش و پاسخ: ۱
  • تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۶ ; سهولت تکلیف ۱۷، ۲۲، ۲۴
  • خدا: بشارت خدا ۱۵ ; پاداش خدا ۱۴ ; تشویقهاى خدا ۱۴ ; تهدیدهاى خدا ۱۳، ۱۵ ; حکمت خدا ۲۰، ۲۱، ۲۴ ; عزّت خدا ۲۱، ۲۳ ; علم خدا ۱۶ ; مشیّت خدا ۲۱، ۲۳
  • خیر: موارد خیر ۶، ۹
  • دین: تبلیغ دین ۳
  • طبقات اجتماعى: ۱۲
  • علم: رابطه علم و عمل ۱۶
  • محمّد(ص): پرسش از محمّد(ص) ۱، ۲ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۳
  • مصلحان: ۱۲ بشارت به مصلحان ۱۴، ۱۵
  • معاشرت: آداب معاشرت ۱۱
  • مفسدان: ۱۲ تهدید مفسدان ۱۲ ۱۳، ۱۵
  • یتیم: ۱ اصلاح امور یتیم ۱ ۵، ۶، ۷، ۹ ; تکفّل یتیم ۱ ۱۳، ۱۴ ; شخصیت یتیم ۱ ۱۱ ; معاشرت با یتیم ۱ ۴، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۲۲

منابع