البقرة ٢٨٤
ترجمه
البقرة ٢٨٣ | آیه ٢٨٤ | البقرة ٢٨٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن تُبْدُوا»: اگر آشکار سازید. «أَوْ تُخْفُوهُ»: یا این که آن را پنهان دارید. «یُحَاسِبْکُم بِهِ اللهُ»: خداوند برابر آن شما را بازخواست میکند. یعنی: نیّت بد خود را چه آشکار سازید و چه پنهان دارید؛ یا اعمال زشت خویش را چه آشکارا و چه نهانی انجام دهید، خدا در برابر آن شما را مورد بازخواست قرار میدهد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ... (۱)
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ... (۲) لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ... (۲) قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي... (۹) وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى... (۰) يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ... (۱)
تفسیر
- آيات ۲۸۴ ، سوره بقره
- توضيح معناى : ((و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه ))و بيان اينكه خداوند انسانها را به جهت احوال و ملكات نفسانى منشاء اعمال محاسبه مى كند
- اقوال نادرستى كه در تفسير آيه : ((ان تبدو ما فى انفسكم ..و))گفته شده است
- بحث روايتى : (روايات مختلف و معارضى كه در باره نسخ يا عدم نسخ آيه ((ان تبدو:)) آمده است
- نقد روايات مذكوره و اثبات بطلان قول به منسوخ شدن به آيه كريمه ((ان تبدو))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«284» لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، تنها از آنِ خداست. (بنابراين) اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا پنهان داريد، خداوند شما را طبق آن محاسبه مىكند. پس هر كه را بخواهد (وشايستگى داشته باشد) مىبخشد و هر كه را بخواهد (ومستحقّ باشد) مجازات مىكند و خداوند بر هرچيزى تواناست.
نکته ها
علامه طباطبائى در تفسير الميزان مىفرمايد: حالات قلبى انسان دو نوع است: گاهى خطور است كه بدون اختيار چيزى به ذهن مىآيد و انسان هيچ گونه تصميمى بر آن نمىگيرد كه آن خطور گناه نيست، چون به دست ما نيست.
امّا آن حالات روحى كه سرچشمهى اعمال بد انسان مىشود و در عمق روان ما پايگاه دارد،
جلد 1 - صفحه 454
مورد مؤاخذه قرار مىگيرد.
ممكن است مراد آيه از كيفر حالات باطنى انسان، گناهانى باشد كه ذاتاً جنبه درونى دارد و عمل قلب است، مانند كفر و كتمان حقّ، نه مواردى كه مقدّمه گناه بيرونى است.
انسان، در برابر روحيّات، حالات و انگيزههايش مسئول است و اين مطلب مكرّر در قرآن آمده است. از آن جمله:
- «يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ» «1» خداوند شما را به آنچه دلهاى شما كسب نموده است مؤاخذه مىكند.
- «فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» «2» براستى كه كتمان كننده، دل او گناهكار است.
- «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «3» همانا گوش و چشم و دل، هر كدام مورد سؤال هستند.
- «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» «4» علاقه قبلى به شيوع گناه و فساد در ميان مؤمنان، سبب عذاب دنيا و آخرت است.
حضرت على عليه السلام مىفرمايند: مردم بر اساس افكار ونيّات خود مجازات مىشوند. «5»
پیام ها
1- خداوند، هم مالك مطلق است؛ «لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» و هم عالم مطلق؛ «إِنْ تُبْدُوا ... أَوْ تُخْفُوهُ» و هم قادر مطلق. «وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
2- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. اعمال انسانها نشانگر طرز تفكّر و اعتقادات درونى آنهاست. «تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ»
3- مربّى بايد مردم را ميان بيم واميد نگه دارد. «يغفر، يعذب»
«1». بقره، 225.
«2». بقره، 283.
«3». اسراء، 36.
«4». نور، 19.
«5». نهجالبلاغه، خطبهى 75.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 455
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (284)
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ: براى خداست خاصه مالكيت و سلطنت آنچه در آسمانهاست از كواكب و ملائكه و غير آن از عجائبات و آنچه در زمين است از اركان و مواليد. يا مر ذات يگانه الهى راست عوالم روحانيه كه استار غيوب و بواطن صفاتند و عوالم جسمانيه كه ظواهر اسماء و مظاهر
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 264، حديث دوّم.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 518
افعالند، يعنى زمام اختيار خلق و ملك آسمان و زمين و آنچه بين آنهاست و تدبيرات عالم وجود در تحت اقتدار و قبضه اختيار او است، زيرا ذات احديت سبحانى مبدع و منشى همه مكونات و ممكنات است پس ملك و ملك همه به يد قدرت او است به هر قسمى كه اراده فرمايد. وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ:
و اگر آشكار كنيد آنچه در نفوس شماست از نيات و قصدها، أَوْ تُخْفُوهُ: يا پنهان سازيد آن را، يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ: محاسبه فرمايد شما را به آن خداى تعالى، پس شما را به آن مجازات خواهد داد.
و از حضرت باقر عليه السّلام مروى است در تفسير اين آيه فرمود: آنچه آشكار كنيد از افعال ظاهره كه مردم آن را مشاهده كنند، و آنچه مخفى نمائيد از آنها، حق تعالى بر اين هر دو جزا خواهد داد. «1» تنبيه: آيه شريفه شامل است اعتقادات صحيحه و فاسده را، يعنى عقد قلبى و آنچه در تحت تكليف داخل نيست مانند وساوس و هواجس نفسانى و آنچه تحفظ از آن ممكن نباشد مانند خواطر قلبيه از اين حكم خارج است به دلالت عقل و فرمايش نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: انّ اللّه تجاوز لهذه الامّة عن نسيانها و ما حدّثت به انفسها ما لم يتكلّم به او يعمل به: «2» بدرستى كه خداى تعالى از امت من عفو فرموده نسيان آنان را و آنچه نفس ايشان به آن حديث كند مادامى كه تكلم ننموده يا عمل نكرده باشد.
فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ: پس مىآمرزد به فضل خود هر كه را كه آمرزش او را خواهد. وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ: و عذاب نمايد به عدل هر كه را كه تعذيب او را خواهد. وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و خداى تعالى بر همه چيز از آمرزش و عذاب قادر و توانا است.
تحقيق: علامه مجلسى رضوان الله عليه در مرآت العقول شرح مفصلى در اين موضوع بيان فرموده وضوح اين مطلب منوط به احوال قلب است:
1- حديث نفس- آنچه در قلب خطور يابد مثل صورت زنى كه پشت سر
«1» سفينة البحار، جلد اوّل، صفحه 232 (با اندكى تفاوت)
«2» سفينة البحار، جلد اوّل، صفحه 232 (با اندكى تفاوت)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 519
او باشد در راه كه اگر توجه كند او را مىبيند.
2- ميل طبع و هيجان رغبت- كه عبارت است از شهوتى كه در طبع و ميل انسانى باشد.
3- حكم قلب و اعتقاد به اينكه سزاوار است نظاره شود مادامى كه رادعى و مانعى حاصل نباشد مانند حياء و خوف.
4- تصميم عزم و جزم بر فعل كه مقدمه تحريك عضلات است.
اما اول و دوم مخاطره و حديث نفس و مؤاخذه ندارد و مشمول حديث شريف نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قال: عفى عن امّتى ما حدّثت به نفوسها «1» فرمود: عفو شده از امت من آنچه حديث كند به آن نفوس آنان.
و اما سومى، يعنى اعتقاد و حكم قلب مردّد است بين حال اختيار و اضطرار، پس اختيارى آن مورد مؤاخذه، و اضطرارى آن مؤاخذه ندارد.
اما چهارمى كه تصميم عزم و قصد به فعل مورد مؤاخذه خواهد بود، پس اگر خوف الهى او را بازدارد و پشيمان شود، نوشته شود براى او حسنه، زيرا قصد او اولا معصيت بود، لكن امتناع او از آن مجاهده نفس و حسنه محسوب مىباشد، و لذا فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يقول اللّه للحفظة:
اذا همّ عبدى بسيّئة فلا تكتبوها عليه فان عملها فاكتبوها سيئة و ان همّ بحسنة و لم يعملها فاكتبوها حسنة فان عملها فاكتبوها عشرا: «2» خداى تعالى فرمايد به ملكين حافظين اعمال: هر گاه قصد كند بنده من به گناهى، پس ننويسيد آن را بر او، اگر بجا آورد آن را، بنويسيد يك گناه. و اگر قصد حسنه نمود و بجا نياورد، بنويسيد بر او حسنه، پس اگر آن را بجاى آورد، بنويسيد براى او ده ثواب. و اين دليل عفو است بر عمل قلب و تفضل از جانب مقلب القلوب.
تتمه: چون آيه نازل شد جماعتى از صحابه خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند: ما تكليف ما لا يطاق شديم به جهت
«1» المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 74.
«2» المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 74.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 520
آنكه هيچيك از ما خالى از حديث نفس نيستيم و زمام انديشه ما در اختيار ما نيست، گاهى خيال معاصى در قلب ما خطور كند و ما آن را كراهت داريم، اگر خدا ما را به آن محاسبه فرمايد كار بر ما دشوار گردد؟ حضرت فرمود: شما همان را گوئيد كه بنى اسرائيل گفتند: سمعنا و عصينا، لا جرم چندين بليه بر گفتار آنان متفرع شد گفتند: سمعنا و اطعنا. اصحاب به فرمايش حضرت اطمينان يافته از صميم قلب گفتند: سمعنا و اطعنا؛ آيه شريفه نازل شد كه:
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها؛ بنا بقولى آيه شريفه بعد نازل شد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (284)
جلد 1 صفحه 366
ترجمه
مر خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و اگر ظاهر كنيد آنچه را در باطن نفوس شما است يا مخفى نمائيد آنرا محاسبه مىكند شما را بآن خدا پس مىآمرزد مر كسى را كه بخواهد و عذاب ميكند كسى را كه بخواهد و خدا بر هر چيز توانا است..
تفسير
هر چه در آسمانها و زمين است مخلوق و مملوك خداوند است بملكيت حقه حقيقيه نه چون ملكيت ما كه اضافه و اختصاصى بيش نيست آنهم در طول ملكيت خدا و اولياء او و آنچه را كه در ضمير و سر مستتر مخلوق از خير و شر موجود است خداوند عالم بآن است و حساب آنرا خواهد كشيد خواه پنهان كنند خواه آشكار و در نهج البلاغه است كه بآنچه در سينههاى مردم جاىگزين شده است مجازات مييابند فيض ره فرموده وساوس و حديث نفس داخل در معاصى قلبيه نيست زيرا كه شخص نميتواند از آنها خوددارى نمايد ولى نبايد اعتقاد بباطل نمايد و عزم بر معصيت كند و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) فرمود خداوند برداشت از امت من نه خصلت را خطا و نسيان و آنچه را نمىدانند و آنچه را طاقت ندارند و آنچه را مضطر بآن شدند و آنچه را مجبور بآن شدند و فال بد و خيال بد در باره خلق و حسد را ماداميكه بزبان و دست ظاهر نشود و عياشى از آنحضرت نقل نموده در تفسير اين آيه كه لازم است بر خدا كه داخل نكند در بهشت كسى را كه در قلب او بمقدار حبه خردلى از محبت آن دو نفر باشد و مراد معلوم است و از ابن عباس روايت شده است كه چون اين آيه نازل شد ابو بكر و عمر و عبد الرحمن بن عوف و جمعى ديگر از مردم شرفياب حضور حضرت رسول (ص) شدند و عرض كردند آيا خداوند ما را تكليف بما لا يطاق فرموده بسا ميشود خيال معصيت در دل ما راه مى- يابد و ما از خود خارج مينمائيم پيغمبر (ص) فرمود شايد شما هم مانند بنى اسرائيل ميخواهيد بگوئيد شنيديم و معصيت نموديم بگوئيد شنيديم و اطاعت نموديم آنها ساكت شدند ولى اين تكليف بر آنها گران آمد تا آنكه آيه شريفه لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها نازل شد پيغمبر (ص) فرمود خداوند از انديشههاى امت من گذشت ماداميكه بزبان و دست جارى نشود و در منهج از امام باقر (ع) روايت نموده كه تفسير اين آيه آنستكه آنچه آشكار كنيد از اعمال خودتان كه مردم آن را مشاهده نمايند و آنچه
جلد 1 صفحه 367
را كه از مردم پنهان نمائيد خداوند جزاى هر دو را خواهد داد و نيز از ابن عباس روايت شده است كه خداوند تمام اعمال بندگان را در روز قيامت بر آنها احصا كند از گفتار و كردار و انديشه دل و بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنستكه آنچه در نفس جاىگزين گردد چه اظهار شود چه اخفا مورد محاسبه است نهايت آنكه خيال معصيت و انديشه باطل در باره خلق و وساوس شيطانيه كه احيانا انسان مبتلا بآنها ميشود و از خود دور ميكند در نفس جاىگزين نيست و صورت آنرا تغيير نميدهد لذا مورد عفو است بلكه ميتوان گفت مورد تكليف نيست چون ما لا يطاق است و نسخ در آن راه ندارد چون نسخ در احكام ثابته است علاوه بر آنكه ظاهر آيه جمله خبريه است و نسخ در آن متصور نيست و آنچه از روايت ابن عباس استفاده ميشود شايد بملاحظه آن باشد كه حضرت ختمى مرتبت خواسته با آنها مدارا فرمايد لذا تصريح بسوء استفاده آنها نفرموده و جواب اقناعى داده و حال آنها را به بنى اسرائيل تشبيه فرموده و چون مىدانسته كه غرض آنها از سؤال اشكال تراشى و خودنمائى است محذورى در ترك جواب واقعى نبوده و ضمنا براى آنكه مبادا بر بعضى از مسلمانان امر مشتبه شود بعد از نزول آيه لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها حكم واقعى را بيان فرموده است در هر حال آنچه در نفس جاىگزين شده كه قابل ابراز و اخفاء است و از ظاهر آيه استفاده مىشود كه مورد محاسبه است يا از قبيل عقائد دينى است كه مسلما مورد عقاب بلكه خلود در آن است يا از قبيل اراده و عزم بر معصيت است كه مورد خلاف است و بعضى از محققين قائل بعقاب بر آن شدهاند و بعض ديگر باخبار معتبر تمسك نموده و آيه را مخصوص بعلوم و عقايد دانستهاند يا از قبيل بخل و حسد و كينه و سوء ظن و عداوت با برادران دينى و ساير صفات مذمومه است كه بمعرض ظهور نرسيده ولى در نفس جاىگزين شده است در اين دو قسم ميتوان گفت محاسبه هست ولى عقاب نيست و در قسم اول هر دو ثابت است و مراد از محاسبه صور برزخيه است كه مولد از اعمال و ملكات است و بمنزله آثار وضعيه ظاهريه اشياء است و غير از ثواب و عقاب موعودين در قيامت كبرى است چنانچه سابقا بيان شد و مؤيد اين معنى است روايت اخيره ابن عباس و كلام امير المؤمنين (ع) در نهج البلاغه كه ذكر شد و بنابراين بيان ظاهر آيه شريفه محفوظ از نسخ و تخصيص و با اخبار ائمه اطهار منطبق است چون
جلد 1 صفحه 368
لسان اخبار آنستكه اين امور موجب استحقاق عقاب هست ولى خداوند بر بندگان منت نهاده و به آبروى پيغمبر (ص) از آنها عقاب را برداشته است و اين منافات با محاسبه ندارد و آثار وضعيه قابل رفع نيست و شايد اشاره باين امر باشد ذيل آيه شريفه كه فرموده است محاسبه ميفرمايد پس از آن مىآمرزد مر آنكس را كه ميخواهد و عذاب ميكند آنكس را كه ميخواهد پس وعده عذاب نداده است و معلوم ميشود محاسبه غير از عذاب است خواه مراد از آن صور برزخيه باشد خواه نباشد و اين تحقيق و توفيق از غنائم اين كتاب بشمار ميرود و خداوند بر هر چيز قادر است از محاسبه و مغفرت و عذاب و كسى حق چون و چرا ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ وَ إِن تُبدُوا ما فِي أَنفُسِكُم أَو تُخفُوهُ يُحاسِبكُم بِهِ اللّهُ فَيَغفِرُ لِمَن يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ (284)
لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ لام ملكيّت است که جميع آنچه در آسمانها و زمين است ملك طلق خداوند است، شريك ندارد و احدي نسبت بآنها ذي حق نيست زيرا موجد و خالق تمام او است و بس بملكيّت ذاتيّه حقيقيّة.
و امّا مالكيّت بعضي لبعض ملكيّت جعليّه اعتباريّه است قائم بيد معتبر است و آن خداوند است و از براي او است سلب اعتبار و القاء ملكيّت زيد مثلا و اعتبار ملكيّت عمرو و بالعكس.
و ملكيّت از مقوله جدة است و واجديّت حق ذاتيست و فقدان در ساحت قدس او روا نيست زيرا فقدان نقص است و مستلزم احتياج است و نقص و احتياج از لوازم امكان است و واجب الوجود بالذات واجد کل شيئي است و ممكن بالذات فاقد كلّ شيئي.
وَ إِن تُبدُوا ما فِي أَنفُسِكُم يعني آنچه در كمون قلب شما است اگر ظاهر كنيد أَو تُخفُوهُ يا مخفي كنيد و اظهار نكنيد يُحاسِبكُم بِهِ اللّهُ تماما در تحت حساب فرداي قيامت خواهد آمد.
(اشكال) بعضي توهّم كردهاند که اينکه آيه دلالت دارد بر اينكه نيّت معصيت و سوء هم مورد مؤاخذه است و هكذا ملكات رذيله مثل كبر و بخل و لو اينكه عمدا بر خلاف آنها رفتار كند و اينکه از دو جهت اشكال دارد: يكي آنكه بسياري از اينکه ملكات رذيله اختياري نيست و مؤاخذه بر امر غير اختياري قبيح است. ديگر آنكه اخبار بسياري داريم که ميفرمايد
(نيّة السوء لا تكتب).
(جواب) اينكه آيه دلالت بر مؤاخذه و عذاب ندارد بلكه در تحت حساب
جلد 3 - صفحه 89
ميآيد، لذا ملكات رذيله در صورتي که آثار بر آن بار نكند اگر چه مؤاخذه ندارد لكن مسلّما با كساني که منزّه از آنها و متّصف بضدّ آنها که ملكات حسنه باشد هستند تفاوت دارند در رتبه و درجه و همين كافي است در حساب.
و امّا نيّة السوء، اخبار مختلف است بعضي دلالت بر ثبوت مؤاخذه دارد، و بعضي بر نفي آن و در جمع بين اينکه دو دسته وجوهي گفته شده لكن آنچه بنظر ميرسد اگر نيّت معصيت نمود سپس نادم شد و منصرف گرديد مؤاخذه ندارد، و امّا اگر متمكّن نشد از فعل معصيت با اينكه كمال شوق را بآن داشت مؤاخذه دارد بعلاوه آنكه مسلّما ناوي سوء با ناوي خير تفاوت رتبه و درجه دارند و همين كافي است چنانچه ذكر شد، فَيَغفِرُ لِمَن يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَن يَشاءُ غفران الهي بسيار سعه دارد حتّي باندازهاي که انبياء و ملائكه تصوّر نميكردند حتّي شيطان هم بطمع ميافتد فرداي قيامت چنانچه مضمون آيات و اخبار بسياري است لكن مشروط است بقابليّت محل يا بواسطه ايمان يا بواسطه عمل صالحي که موجب قابليّت بشود، و امّا اگر قابل مغفرت نباشد هرگز مورد مغفرت نخواهد شد چنانچه مشركين و كفّار و مخالفين و معاندين هيچ گونه قابليّتي در آنها نيست زيرا ايمان ندارند و عمل صالحي هم در آنها نيست بواسطه آنكه شرط صحّت كليّه اعمال ايمان است، بلي ممكن است تخفيف در عذاب زيرا اهل عذاب تماما يك درجه نيستند بلكه شدّت و ضعف در آنها بسيار است، هر چه كفر و عنادش بيشتر و ظلم و معاصيش زيادتر باشد عقوبت آن شديدتر است و كمتر باشد كمتر.
وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ هم قادر بر عفو و مغفرت است و هم قادر بر عذاب و عقوبت.
90
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 284)- همه چیز از آن اوست! این آیه در حقیقت آنچه را که در جمله آخر آیه قبل آمد تکمیل میکند میگوید: «آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست و (به همین دلیل) اگر آنچه را در دل دارید آشکار سازید یا پنهان کنید خداوند شما را مطابق آن محاسبه میکند» (لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ).
«سپس هر کس را که بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق ببیند) مجازات میکند» (فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ).
یعنی تصور نکنید اعمالی همچون کتمان شهادت و گناهان قلبی دیگر بر او مخفی میماند کسی که حاکم بر جهان هستی و زمین و آسمان است، هیچ چیز بر او مخفی نخواهد بود.
و در پایان آیه میفرماید: «و خداوند بر هر چیز قادر است» (وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
هم آگاهی دارد نسبت به همه چیز این جهان و هم قادر است لیاقتها و شایستگیها را مشخص کند و هم متخلفان را کیفر دهد.
نکات آیه
۱ - تنها خداوند مالک تمام موجودات آسمانها و زمین است. (للّه ما فى السّموات و ما فى الارض)
۲ - توجّه به مالکیّت مطلقه الهى، زمینه اجراى عدل و قسط و اجراى احکام او در روابط مالى و اقتصادى (اذا تداینتم بدین ... و ان کنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض)
۳ - خداوند، حسابگر آنچه آدمى در دل دارد; خواه آدمى آن را آشکار نماید و یا پنهان سازد. (و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه)
۴ - هشدار خداوند به کتمان کنندگان شهادت و حسابرسى گناه آنان (و من یکتمها فانّه اثم قلبه ... و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه)
۵ - منویات و ملکات نفسانیه انسان، مورد محاسبه خداوند (و ان تبدوا ما فى انفسکم ... یحاسبکم به اللّه) «ما فى النفس»، علاوه بر منویّات، مى تواند شامل ملکات نفسانیه (مانند شجاعت و بخل و ...) نیز بشود. بنابراین احتمال که «فى انفسکم»، متعلق به استقرار باشد; نه وجود تنها. و مستقر در نفس همان ملکات است.
۶ - نفس و درون آدمى، منشأ و سرچشمه اعمالِ وى (و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه) جمله «ان تبدوا ... » دلالت بر این معنا دارد که اعمال بیرونى همان است که در درون و نفس بوده است. یعنى اعمال بیرونى، مظهر همان نفس و درون آدمى است.
۷ - خداوند، مالک انسان و اعمال و نیّات وى (للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه)
۸ - مالکیّت مطلق الهى، علت و دلیل سلطه وى به اعمال و نیّات انسان و محاسبه آنها (للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه) جمله «للّه ما فى السّموات ... » به منزله تمهیدى است براى «ان تبدوا ... » یعنى خداوند مالک حقیقى همه چیز است که از جمله آنها، اعمال و نیّات انسان مى باشد. و چون مالک حقیقى است، قادر به محاسبه نیّات و اعمال آدمى است.
۹ - خداوند پس از محاسبه اعمال و نیّات انسان، وى را یا عفو خواهد کرد و یا عذاب. (و ان تبدوا ... فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء)
۱۰ - بخشش گناهان انسان و یا عقاب وى، به مشیّت الهى است. (فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء)
۱۱ - تقدم غفران و رحمت الهى، بر قهر و عذاب وى* (فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء) از تقدیم ذکرى غفران بر عذاب استفاده شده است.
۱۲ - کیفر انسانها، بازتاب و نتیجه اعمال آنهاست. (و ان تبدوا ما فى انفسکم ... یحاسبکم به اللّه ... و یعذّب من یشاء)
۱۳ - استفاده قرآن از روش خوف و رجا در تربیت انسانها (یحاسبکم به اللّه فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء)
۱۴ - خداوند، قادر بر محاسبه اعمال و نیّات انسان و آمرزش و عذاب او (و ان تبدوا ... یحاسبکم به اللّه فیغفر ... و یعذّب ... و اللّه على کلّ شىء قدیر)
۱۵ - قدرت مطلقه الهى (و اللّه على کلّ شىء قدیر)
۱۶ - خداوند، قدیر است. (و اللّه على کلّ شىء قدیر)
موضوعات مرتبط
- آسمان: مالک آسمان ۱
- اسماء و صفات: قدیر ۱۶
- انسان: عمل انسان ۷، ۸، ۹، ۱۴ ; مالک انسان ۷ ; نیّت انسان ۳، ۵، ۷، ۸، ۹، ۱۴
- تربیت: روش تربیت ۱۳
- ترس: ترس و امید ۱۳
- تکلیف: عمل به تکلیف ۲
- خدا: آمرزش خدا ۱۱، ۱۴; حسابرسى خدا ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۴ ; رحمت خدا ۱۱ ; عذاب خدا ۱۱، ۱۴ ; عفو خدا ۹ ; قدرت خدا ۱۵، ۱۶ ; کیفر خدا ۹ ; مالکیت خدا ۱، ۲، ۷، ۸ ; مشیّت خدا ۱۰; هشدارهاى خدا ۴
- رفتار: پایه هاى رفتار ۶
- روابط مالى:۲
- زمین: مالک زمین ۱
- عدالت: برپایى عدالت ۲
- علم: آثار علم ۲
- عمل: آثار عمل ۱۲ ; زمینه عمل ۲ ; کیفر عمل ۱۲
- گناه: آمرزش گناه ۱۰ ; کیفر گناه ۱۰