الحج ٣٠
ترجمه
الحج ٢٩ | آیه ٣٠ | الحج ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذلِکَ»: این گونه اسماء اشاره، برای جداسازی دو نوع سخن از هم، و یا فاصله انداختن بخش پیشین سخنی از قسمت پسین آن به کار میرود (نگا: ص / ). خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: أَلأمْرُ هُوَ ذلِکَ. «حُرُمات»: مقدّسات. چیزهائی که نباید حرمت آنها پایمال شود. مراد مراسم و مناسک حجّ و به طور کلّی احکام اوامر و نواهی خدا است (نگا: بقره / . «عِندَ رَبِّهِ»: از نظر پروردگارش. در پیشگاه خداوندگارش. «إِلاّ مَا یُتْلَی ...»: (نگا: مائده / . «الرِّجْسَ»: ناپاک. پلید. در اینجا ناپاک و پلید معنوی مراد است و لذا با (الأوْثان) یعنی بتان بیان و توضیح داده شده است. «مِنْ»: مِن بیانیّه است. «قَوْلَ الزُّورِ»: افتراء. سخن باطل و بیاساس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
حُرِّمَتْ عَلَيْکُمُ الْمَيْتَةُ وَ... (۲)
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۰) قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ... (۴) قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۳۷ سوره حج
- برابرى همه مؤ منين در عبادت در مسجدالحرام و تهديد كساين كه در راه خدا و مسجدالحرام را مى بندند
- معبد شدن كعبه براى مردم
- مقصود از دستور الهى به ابراهيم (عليه السلام ): ((وطهر بيتى للطائفين ...((
- دستور الهى به ابراهيم (ع ) در ميان مردم حج را اعلام كن تا بسويت بيايند!
- توضيحى در مورد منافع دنيوى و اخروى حج
- توضيح مفردات و جملات آيات مربوط به مناسك حج
- تحريك و تشويق مردم به تعظيم حرمات خدا
- اشاره به اينكه ((تقوى (( امرى معنوى و قلبى است و قائم به اعمال خارجى نيست
- حكمت قربانى كردن براى خدا (... و لكن يناله التقوى منكم )
- بحث روايتى
- رواياتى درباره منافع مترتب بر حج (لشهيدوا منافع لهم )
- رواياتى ديگر در ذيل آيات راجع به مناسك حج و وجه تسميه خانه كعبه به : ((بيتالعتيق ((
نکات آیه
۱ - حج و مناسک آن، داراى ارج و منزلتى و الا در نزد خداوند (و أذّن فى الناس بالحجّ... و لیطّوّفوا بالبیت العتیق ذلک) «ذلک» اشاره به مجموع مطالبى است که تا این جا درباره حج و مناسک آن بیان شده است. مقصود از استعمال «ذلک» در این جا، ایجاد فاصله میان کلام پیشین و کلام بعد و انتقال از یک مطلب مهم به مطلب مهم دیگر است. در چنین مواردى، کلمه «هذا» را به کار مى برند مانند: «هذا و إنّ للطاغین لشرّ مآب». بنابراین به کارگیرى «ذلک» - که براى اشاره به دور است - مى تواند براى بیان بُعد منزلت حج و مناسک آن و ارج و ارزش والاى آن در پیشگاه خداوند باشد.
۲ - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى، کوچک نشمردن آنها و پرهیز از تجاوز به حریم آنها (و من یعظّم حرمت اللّه) «تعظیم» (مصدر «یعظّم») به معناى بزرگ داشتن است. «حرمات» جمع «حرمة» است و حرمت به چیزى گفته مى شود که هتک و دریدن آن ممنوع و رعایت و نگهدارى آن واجب است. «حرمات اللّه»;یعنى، حدود و مقرراتى که از سوى خدا تعیین شده و مردم موظف اند آنها را رعایت کنند. بنابراین جمله یاد شده توصیه اى است از سوى خدا به اهل ایمان که باید حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حریم آنها، سخت خوددارى کنند.
۳ - تعظیم و بزرگداشت حدود و مقرارت الهى و رعایت حریم آنها، مایه خیر و سعادت و خوشبختى براى اهل ایمان (و من یعظّم حرمت اللّه فهو خیر له عند ربّه) ضمیر «هو»در «فهو خیر له» به «تعظیم» (مصدر «یعظّم») بازمى گردد; یعنى، «فالتعظیم خیر له عند ربّه».
۴ - احکام و مقررات الهى، در راستاى خیر و سعادت انسان (و من یعظّم حرمت اللّه فهو خیر له عند ربّه)
۵ - کوچک شمردن قوانین و مقررات الهى و تجاوز به حریم آنها، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد. (و من یعظّم حرمت اللّه فهو خیر له عند ربّه) «تعظیم» عکس «تحقیر» است. بنابراین مفهوم جمله یاد شده چنین مى شود: «و من یحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه».
۶ - خدا، پروردگار انسان ها (عند ربّه)
۷ - وضع قوانین و مقرارت سعادتبخش از سوى خداوند، مقتضاى ربوبیت و پروردگارى او است. (و من یعظّم حرمت اللّه فهو خیر له عند ربّه)
۸ - شتر، گاو و گوسفند، چهار پایانى حلال گوشت (و أُحلّت لکم الأنعم) «أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتر است. بنابراین «أنعام»; یعنى، شتران لکن گاهى «أنعام»; گفته مى شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده مى شود. مقصود از «أنعام»در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنى است که جمله «أحلت لکم الأنعام» به تقدیر «أحلت لکم أکل لحوم الأنعام» مى باشد; یعنى، براى شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.
۹ - استفاده از گوشت شتر، گاو و گوسفند، به جز در مواردى که از سوى خدا تحریم شده، حلال و جایز است. (و أُحلّت لکم الأنعم إلاّ ما یتلى علیکم)
۱۰ - نزول آیات متعدد درباره خوردنى هاى حرام و بیان مکرر آنها براى مردم از سوى خداوند (و أُحلّت لکم الأنعم إلاّ ما یتلى علیکم) برخى از مفسران برآنند که «یتلى» براى زمان استقبال است; یعنى، «گوشت چهارپایانى مانند شتر، گاو و گوسفند براى شما حلال است مگر آنچه را که در آینده براى شما بیان خواهد شد». بنابراین کلمه «یتلى» اشاره دارد به آیه ۳- سوره «مائده» که: «حرّمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر و...» که بعد از آیه مورد بحث، نازل شده است. برخى دیگر از مفسران نیز برآنند که کلمه «یتلى» مضارع استمرارى است و اشاره به آیاتى دارد که پیش از آن در مکه (آیه ۱۴۵ سوره انعام و آیه ۱۱۵- سوره نحل) و در مدینه پس از گذشت شش ماه از هجرت (آیه ۱۷۳ سوره بقره) نازل شده است. برداشت یاد شده، بر پایه دیدگاه دوم است.
۱۱ - استفاده از گوشت حیوانى که با نام غیر خدا ذبح شده باشد حرام است. (و أُحلّت لکم الأنعم إلاّ ما یتلى علیکم) کلمه «ما» در «إلاّ ما یتلى علیکم» هر چند که عام است و شامل همه مواردى مى شود که در آیات «محرمات أکل» بیان شده است; لکن به قرینه جمله «و یذکروا اسم اللّه... على ما رزقهم من بهیمة الأنعام» در دو آیه پیشین، و نیز تفریع جمله «فاجتنبوا الرجس من الأوثان...» (ذیل آیه) بر جمله «أحلت لکم الأنعام إلاّ ما یتلى علیکم»، مى توان گفت که مراد از «ما» خصوص موردى است که حیوانى با نام غیر خدا (بت ها)، ذبح شده باشد.
۱۲ - آمیختگى مراسم حج و قربانى، با مظاهر شرک و بت پرستى در عصر جاهلیت (و أُحلّت لکم الأنعم إلاّ ما یتلى علیکم فاجتنبوا الرجس من الأوثن)
۱۳ - بت، مظهر رجس و پلیدى است. (فاجتنبوا الرجس من الأوثن)
۱۴ - لزوم اجتناب از بت ها (فاجتنبوا الرجس من الأوثن) «رجس» به هر چیزى گفته مى شود که زشت و پلید است «أوثان» (جمع «وثن») به معناى بت ها است. «من» در «من الأوثان» بیانیه مى باشد; یعنى، «فاجتنبوا الرجس من الأوثان; از بت ها که زشت و پلیداند دورى کنید».
۱۵ - بت پرستان، مردمى پلیداند. (فاجتنبوا الرجس من الأوثن)
۱۶ - مشرکان عصر بعثت، داراى بت هاى متعدد (فاجتنبوا الرجس من الأوثن)
۱۷ - وجود شعارهاى شرک آمیز و ضد توحیدى در مراسم حج عصر جاهلیت (و اجتنبوا قول الزور) «زور» به معناى باطل و اضافه در «قول الزور» اضافه بیانیه است; یعنى، از سخنانى که باطل و یاوه است، دورى کنید. با توجه به این که آیه مورد بحث از جمله آیات مربوط به حج است. مى توان گفت که مراد از «سخن یاوه» در این جا شعارهاى شرک آمیزى بود که مشرکان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هایشان - که در منا نصب کرده بودند - سرمى دادند.
۱۸ - لزوم اجتناب از دروغ گویى و باطل سرایى (و اجتنبوا قول الزور)
۱۹ - اجتناب از هر گونه بیهوده گویى و باطل سرایى در مراسم حج، توصیه خدا به اهل ایمان (و اجتنبوا قول الزور)
روایات و احادیث
۲۰ - «عن زید الشحام قال: سألت أباعبد اللّه عن قول اللّه عزّوجلّ «فاجتنبوا الرجس من الأوثان و اجتنبوا قول الزور» فقال: الرجس من الأوثان» الشطرنج و «قول الزور» الغناء; زید شحام مى گوید: از امام صادق(ع) از قول خداى عزّوجلّ «فاجتنبوا الرجس من الأوتان و اجتنبوا قول الزور» پرسیدم، فرمود: «الرجس من الأوتان» شطرنج است و «قول الزور» غنا مى باشد».[۱]
۲۱ - «قال رسول اللّه(ص) خطیباً. فقال: یاأیّها الناس عدلت شهادة الزور إشراکاً باللّه ثلاثاً، ثمّ قرأ: «فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور»; رسول خدا(ص) ضمن خطبه اى سه دفعه فرمود: اى مردم! شهادت زور (دروغ)، معادل شرک به خدا است. سپس آیه «فاجتنبوا الرجس من الأوثان واجتنبوا قول الزور» را قرائت فرمود».[۲]
۲۲ - «دخل عمرو بن عبید على الصادق(ع) ...و قال: أحب أن أعرف الکبائر من کتاب اللّه فقال: ...إنّ الکبائر... وقول الزور «و اجتنبوا قول الزور»...; عمروبن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد... و گفت: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب اللّه بشناسم. آن حضرت فرمود: ...[از جمله] گناهان کبیره... قول زور است; [چون در کتاب اللّه آمده است: ]و اجتنبوا قول الزور»...».[۳]
موضوعات مرتبط
- احکام :۸، ۹، ۱۱، ۱۹ منشأ تشریع احکام ۷
- اسلام: اسلام تاریخ صدر اسلام ۱۶
- انسان: مربى انسان ها ۶
- باطل: اجتناب از باطل ۱۸
- بت پرستان: پلیدى بت پرستان ۱۵
- بت پرستى: بت پرستى در جاهلیت ۱۲
- بتها: اجتناب از بتها ۱۴; پلیدى بتها ۱۳
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۴
- جاهلیت: دین ستیزى در جاهلیت ۱۷; رسوم جاهلیت ۱۲، ۱۷
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
- چهارپایان: حلیت گوشت چهارپایان ۸
- حج: اجتناب از باطل در حج ۱۹; اجتناب از عبث در حج ۱۹; حج در جاهلیت ۱۲، ۱۷; فضیلت حج ۱; مناسک حج ۱۹
- حدود خدا: آثار تجاوز به حدود خدا ۵; آثار تحقیر حدود خدا ۵; آثار تعظیم حدود خدا ۳; اجتناب از تجاوز به حدود خدا ۲; اهمیت تعظیم به حدود خدا ۲
- حلالها :۸، ۹
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۷; توصیه هاى خدا ۱۹; ربوبیت خدا ۶
- خوردنیها: احکام خوردنیها ۸، ۹، ۱۱; تکرار نزول آیات خوردنیهاى حرام ۱۰; خوردنیهاى حرام ۱۱; خوردنیهاى حلال ۸
- خیر: زمینه خیر ۳; عوامل خیر ۴
- دروغ: اجتناب از دروغ ۱۸
- ذبیحه: حرمت ذبیحه بى بسمله ۱۱
- سعادت: عوامل سعادت ۳، ۴; منشأ سعادت ۷
- شتر: حلیت گوشت شتر ۸، ۹
- شرک: شرک در جاهلیت ۱۲; موارد شرک ۲۱
- شطرنج: نهى از شطرنج ۲۰
- شقاوت: عوامل شقاوت ۵
- غنا: نهى از غنا ۲۰
- قربانى: قربانى در جاهلیت ۱۲
- گاو: حلیت گوشت گاو ۸، ۹
- گناهان کبیره :۲۲
- گواهى: گناه گواهى دروغ ۲۱، ۲۲
- گوسفند: حلیت گوشت گوسفند ۸، ۹
- مؤمنان: توصیه به مؤمنان ۱۹
- محرمات :۱۱
- مشرکان: تعدد بتهاى مشرکان صدراسلام ۱۶