الأحزاب ١٤
ترجمه
الأحزاب ١٣ | آیه ١٤ | الأحزاب ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ»: مراد این است که اگر سپاهیان احزاب وارد شهر و منازل ایشان شوند. «أَقْطَارِهَا»: نواحی و جوانب شهر. «سُئِلُوا»: از ایشان درخواست گردد. کفّار بدانان پیشنهاد کنند. «الْفِتْنَةَ»: برگشت از دین (نگا: بقره / . برخی گفتهاند مراد جنگ علیه مسلمین است. یعنی منافقان و افراد ضعیفالایمان نه تنها دین اسلام را ترک میگویند، بلکه حاضرند با اسلام و مسلمین وارد کارزار شوند. «مَا تَلَبَّثُوا»: درنگ نمیکنند. «بِهَا»: در پذیرش ردّه و برگشت از دین. یا در منازل و شهر. یعنی هر چه زودتر به کفر و شرک برمیگردند، یا هر چه زودتر از خانه و کاشانه خود به در میآیند و همراه کفّار بیدرنگ با مسلمانان میجنگند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب
- بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )
- حكايت ترس و بهانه تراشى منافقان و بيماردلان بعد از مشاهده لشكر انبوه دشمن و سخنپراكنى هايشان در جهت تضعيف روحيه مؤ منين
- مقصود از اينكه فرمود: ((لقد كان لكم فىرسول الله اسوة حسنة ...))
- وصف حال مؤ منين بعد از ديدن لشكريان احزاب : افزون گشتن ايمان ، وفا و استوارىبر عهده و...
- بيان وصف مؤ منينى كه به عهد خود وفا كردند
- اشاره به اينكه بسا مى شود گناه مقدمه سعادت و آمرزش مى شود
- بحث روايتى
- يكى از معجزات پيامبر اكرم (ص ) در واقعه حفر خندق
- يكى ديگر از دلائل نبوت حضرت خاتم (ص ) در واقعه خندق
- روياروئى لشكر اسلام و كفر در جنگ خندق
- آغاز درگيرى و به ميدان آمدن عمرو بن عبدود و مقابله اميرالمؤ منين (عليه السلام ) با او
- پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود و بيان ارزش آن از زبان مبارك پيامبر(ص )
- نيرنگى كه يكى از مؤ منان بعد از اجازه گرفتن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ايجاد تفرقه بين دشمنان به كار برد
- خذيفه بن اليمان از جنگ خندق سخن مى گويد
- خاتمه جنگ احزاب و روانه شدن سپاه اسلام به سوى بنى قريظه و محاصره آنان و...
- سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها
- سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)
نکات آیه
۱ - در صورت ورود احزاب متّحد از نواحى و اطراف به خانه هاى منافقان در مدینه و درخواست اظهار شرک، آنان، با ایشان همسویى مى کردند. (و لو دخلت علیهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها و ما تلبّثوا بها إلاّ یسیرًا) نایب فاعل فعل «دخلت» مى تواند «بیوت» و مى تواند «یثرب» باشد. برداشت یاد شده، براساس احتمال نخست است. لازم به ذکر است که «اقطار» جمع «قطر» است که به معناى جانب است (مفردات راغب). مراد از «الفتنة» به قرینه مقام، شرک است.
۲ - منافقان مدینه، دل در گرو شرک داشتند و ایمان شان ظاهرى بود. (و لو دخلت علیهم ... ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها)
۳ - منافقان شرکت کننده در غزوه احزاب، در صورت حضور در داخل خانه هایشان و هجوم دشمن، از آن دفاع نمى کردند. (یقولون إنّ بیوتنا عورة ... و لو دخلت علیهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها)
۴ - منافقان، بدون هیچ گونه فشار و تهدید و سختى، تنها با پیش آمدن اندک موقعیتى، درون خود را رو مى کنند. (و لو دخلت علیهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها) تعبیر «سئلوالفتنة» براى بیان وضعیت منافقان در اظهار عقیده شان، بدون بیان هیج تهدید و فشارى، آن هم با وجود موقعیت جنگى، حکایت از نکته یاد شده مى کند.
۵ - در صورت نفوذ دشمن به مدینه، پس از محاصره از سوى احزاب متّحد، منافقان به جاى دفاع، به تلاش به نفع دشمن مى پرداختند. (و لو دخلت علیهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها) برداشت بالا، بنابراین است که ضمیر در «دخلت» به «یثرب» برگردد و مراد از «الفتنة»، تلاش تخریبى علیه مسلمانان باشد.
۶ - تزلزل منافقان مدینه در غزوه احزاب، ناشى از بى ایمانى آنان بود. (و یستئذن فریق منهم ... یقولون إنّ بیوتنا عورة ... إن یریدون إلاّ فرارًا ... ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها) «ثمّ سئلوا الفتنة» دلالت مى کند که آنان، با درخواست شرک، آن را قبول مى کردند. چنین امرى اشعار دارد که استیذان در ترک جهاد و بهانه جویى براى فرار، ناشى از بى ایمانى و تزلزل در عقیده بوده است.
۷ - منافقان مدینه، به قدرى در عقیده خود متزلزل بودند که در صورت درخواست اظهار شرک، آنان بى درنگ شرک مىورزیدند. (و لو دخلت علیهم ... ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها ... و ما تلبّثوا بها إلاّیسیرًا) استثناى در کلام، براى تقویت نفى مستثنا است. بنابراین، معنا چنین است که آنان، در پاسخ درخواست شرک، هیچ درنگ نمى کردند و اظهار شرک مى کردند.
موضوعات مرتبط
- غزوه احزاب: قصه غزوه احزاب ۳، ۶; منافقان مدینه در غزوه احزاب ۳، ۶
- مدینه: محاصره مدینه ۵; هجوم دشمن به مدینه ۵
- منافقان: شخصیت منافقان ۴; عوامل افشاى منافقان ۴
- منافقان مدینه: اجتناب منافقان مدینه از دفاع ۳; ارتداد منافقان مدینه ۱; ایمان منافقان مدینه ۲; تزلزل منافقان مدینه ۶، ۷; خیانت منافقان مدینه ۱، ۵; روحیه منافقان مدینه ۱; شرک منافقان مدینه ۱، ۲، ۷; کفر منافقان مدینه ۶; همسویى منافقان مدینه با احزاب صدراسلام ۱