تفسیر:نمونه جلد۵ بخش۲۹
آيه ۸۷ - ۸۹
آيه و ترجمه
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تحَرِّمُوا طيِّبَتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يحِب الْمُعْتَدِينَ(۸۷) وَ كلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَلاً طيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ(۸۸) لا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فى أَيْمَنِكُمْ وَ لَكِن يُؤَاخِذُكم بِمَا عَقَّدتُّمُ الاَيْمَنَ فَكَفَّرَتُهُ إِطعَامُ عَشرَةِ مَسكِينَ مِنْ أَوْسطِ مَا تُطعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسوَتُهُمْ أَوْ تحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يجِدْ فَصِيَامُ ثَلَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِك كَفَّرَةُ أَيْمَنِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظوا أَيْمَنَكُمْ كَذَلِك يُبَينُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَتِهِ لَعَلَّكمْ تَشكُرُونَ(۸۹) ترجمه : ۸۷ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام نكنيد، و از حد تجاوز ننمائيد، زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمى دارد. ۸۸ - و از نعمتهاى حلال و پاكيزهاى كه خداوند به شما روزى داده بخوريد و از (مخالفت ) خداوندى كه به او ايمان داريد بپرهيزيد. ۸۹ - خداوند شما را به خاطر سوگندهاى بيهوده (و خالى از اراده ) مواخذه نمى كند ولى در برابر سوگندهائى كه (از روى اراده ) محكم كرده ايد مواخذه مى كند، كفاره اين گونه قسمها اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مى دهيد، يا لباس پوشانيدن بر آن ده نفر و يا آزاد كردن يك برده ، و كسى كه هيچكدام از اينها را نبايد سه روز روزه ميگيرد، اين كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مى كنيد (و مخالفت مينمائيد) و سوگندهاى خود را حفظ كنيد و نشكنيد، اين چنين خداوند آيات خود را براى شما بيان مى كند تا شكر او را بجا آوريد.
شان نزول : از حد تجاوز نكنيد! در مورد نزول آيات فوق روايات متعددى نقل شده است ، از جمله اينكه : روزى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) درباره رستاخيز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بياناتى فرمود، اين بيانات مردم را تكان داد و جمعى گريستند به دنبال آن جمعى از ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تصميم گرفتند، پارهاى از لذائذ و راحتيها را بر خود تحريم كرده و به جاى آن به عبادت پردازند، امير مؤ منان على (عليه السلام ) سوگند ياد كرد كه شبها كمتر بخوابد و مشغول عبادت باشد، بلال سوگند ياد كرد كه همه روز روزه باشد، عثمان بن مظعون قسم ياد كرد كه آميزش جنسى را با همسر خويش ترك گويد و به عبادت پردازد. روزى همسر عثمان بن مظعون نزد عايشه آمد، او زن جوان و صاحب جمالى بود، عايشه از وضع او متعجب شد و گفت : چرا به خودت نمى رسى ، و زينت نمى كنى ؟! در پاسخ گفت : براى چه كسى زينت كنم ؟ همسرم مدتى است كه مرا ترك گفته و رهبانيت پيش گرفته است ، اين سخن به گوش پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيد، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آيند، هنگامى كه مردم در مسجد اجتماع كردند، بالاى منبر قرار گرفت ، پس از حمد و ثناى پروردگار گفت : چرا بعضى از شما چيزهاى پاكيزه را بر خود حرام كرده ايد؟ من سنت خود را براى شما بازگو مى كنم هر كس از آن روى گرداند از من نيست ، من قسمتى از شب را مى خوابم و با همسرانم آميزش دارم و همه روزها را روزه نمى گيرم .
آگاه باشيد من هرگز به شما دستور نمى دهم كه مانند كشيشان مسيحى و رهبانها ترك دنيا گوئيد زيرا اين گونه مسائل و همچنين ديرنشينى در آئين من نيست ، رهبانيت امت من در جهاد است (اگر مى خواهيد ترك دنيا گوئيد چه بهتر كه در راه سازندهاى همچون جهاد باشد...) بر خود سخت نگيريد زيرا جمعى از پيشينيان شما بر اثر سخت گرفتن بر خود هلاك شدند. آنها كه سوگند ياد كرده بودند اين امور را ترك كنند، برخاستند و گفتند: اى پيامبر! ما در اين راه سوگند ياد كرده ايم وظيفه ما در برابر سوگندمان چيست ؟ آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت . لازم به تذكر است كه بعضى سوگندهاى فوق مانند سوگندى كه از عثمان بن مظعون نقل شده چون منافات با حق همسرش داشته است مشروع نبوده ، ولى در مورد سوگند على (عليه السلام ) درباره بيدار ماندن شب و اشتغال به عبادت ، امر مباح و مجازى بوده است اگر چه از آيات استفاده مى شود كه اولى و بهتر اين بود كه چنين كارى به طور مستمر ادامه پيدا نكند و اين موضوع هيچگونه منافاتى با مقام عصمت على (عليه السلام ) ندارد چنانكه نظير آن را در باره پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز در سوره تحريم آيه يك مى خوانيم يا ايها النبى لم تحرم ما احل الله لك تبتغى مرضاة ازواجك : اى پيغمبر! چرا پارهاى از امورى كه بر تو حلال است به خاطر رضايت همسرانت بر خود حرام ميكنى تفسير: سوگند و كفاره سوگند در اين آيه و آيات بعد يك سلسله احكام مهم اسلامى مطرح شده است ، بعضى براى نخستين بار، و قسمت مهمى نيز به عنوان تاكيد و توضيح احكامى كه قبلا در.
آيات ديگر قرآن بيان شده است ، زيرا همانطور كه گفتيم اين سوره در اواخر عمر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نازل گرديد و ميبايست در آن در باره احكام مختلف اسلامى تاكيد بيشترى بشود. در آيه نخست ، اشاره به تحريم قسمتى از مواهب الهى وسيله بعضى از مسلمين شده ، و آنها را از تكرار اين كار نهى ميكند، و مى گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ((طيبات » و امور پاكيزهاى را كه خداوند براى شما حلال كرده بر خود حرام مكنيد، (يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لكم ) ذكر اين حكم علاوه بر ملاحظه شان نزول ممكن است اشاره به اين باشد كه اگر در آيات گذشته مدح و تمجيدى از جمعى از دانشمندان و رهبانان مسيحى شد به خاطر انعطاف و تسليم آنها در برابر حق بود، نه به خاطر برنامه ترك دنيا و تحريم طيبات ، و مسلمانان نمى توانند در اين قسمت از آنها اقتباس كنند با بيان اين حكم ، اسلام صريحا بيگانگى خود را از مساله رهبانيت و ترك دنيا آنچنان كه مسيحيان و مرتاضان دارند اعلام داشته است ، شرح بيشتر درباره اين موضوع را در ذيل آيه ۲۷ سوره حديد و رهبانية ابتدعوها مطالعه خواهيد فرمود. سپس براى تاكيد اين موضوع مى گويد: از حد و مرزها فراتر نرويد، زيرا خداوند تجاوز كنندگان را دوست ندارد (و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين ). در آيه بعد مجددا روى مطلب تاكيد كرده ، منتها در آيه گذشته نهى از تحريم بود و در اين آيه امر به بهره گرفتن مشروع از مواهب الهى كرده مى فرمايد: از آنچه خداوند به شما روزى داده است حلال و پاكيزه بخوريد)) (و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا). تنها شرط آن اين است كه رعايت اعتدال و تقوا و پرهيزگارى در بهره گيرى .
از اين مواهب را فراموش نكنيد، لذا مى گويد: (و اتقوا الله الذى انتم به مومنون ) يعنى ايمان شما به خدا ايجاب ميكند كه همه دستورات او را محترم بشمريد، هم بهره گرفتن و هم رعايت اعتدال و تقوى . در تفسير اين جمله احتمال ديگرى نيز هست ، كه منظور از امر به تقوا اين است كه تحريم مباحات و طيبات با درجه عالى و كامل تقوا متناسب نيست ، تقوا ايجاب مى كند كه انسان از حد اعتدال در هيچ طرف خارج نشود. در آيه بعد درباره سوگندهائى كه در زمينه تحريم حلال و غير آن خورده مى شود، به طور كلى بحث كرده و قسمها را به دو قسمت تقسيم مى كند: «نخست مى گويد: خداوند شما را در برابر ((قسمهاى لغو» مواخذه و مجازات نمى كند)) (لا يؤ اخذكم الله باللغو فى ايمانكم ). همانطور كه در تفسير آيه ۲۲۵ سوره بقره كه در آن نيز پيرامون عدم مجازات در مقابل قسمهاى لغو بحث شده بود گفتيم : منظور از سوگند لغو چنانكه مفسران و فقهاء گفته اند، سوگندهائى است كه داراى هدف مشخص نيست و از روى اراده و تصميم سر نمى زند، بلكه بدون توجه به عنوان تكيه سخن و الله و بالله يا اينكه لا و الله و بلى و الله مى گويند و يا در حال شدت هيجان يا غضب بدون اراده و تصميم گفته مى شود. بعضى گفته اند اگر انسان به چيزى يقين داشته باشد و بر اساس آن سوگند ياد كند سپس معلوم شود كه اشتباه كرده است ، آن نيز جزء قسم لغو است ، مثل اينكه كسى بر اثر سعايت افراد سخن چنين يقين به انحراف همسر خود پيدا كند و سوگند به طلاق او ياد نمايد، بعدا معلوم شود دروغ بوده است ، اين سوگند اعتبار ندارد. اين را نيز مى دانيم كه علاوه بر لزوم قصد و اراده و تصميم در سوگندهاى جدى لازم است كه محتواى قسم نيز كار نامشروع و يا مكروهى نباشد، بنابر اين اگر انسان در حال اختيار از روى اراده و تصميم سوگند ياد كند كه عمل حرام يا مكروهى
را انجام دهد آن قسم نيز بى ارزش است ، و وفاى به آن لازم نيست - احتمال دارد كه مفهوم لغو در آيه فوق مفهوم وسيعى باشد و حتى اين گونه قسم را نيز شامل شود - قسم دوم از سوگندها، سوگندهائى است كه از روى اراده و تصميم و به طور جدى ياد مى شود، در باره اين نوع قسمها، قرآن در آيه فوق چنين مى گويد: خداوند شما را در برابر چنين سوگندهائى كه گره آنرا محكم كردهايد مؤ اخذه مى كند و شما را موظف به عمل كردن به آن ميسازد (و لكن يؤ اخذ كم بما عقدتم الايمان ) كلمه «عقد» همانطور كه در آغاز سوره مائده گفتيم در اصل به معنى جمع كردن اطراف يك چيز محكم است و به همين جهت گره زدن دو سر طناب را عقد مى گويند، و گاهى به همين مناسبت در امور معنوى نيز بكار مى رود و هر گونه پيمان محكمى را عقد نيز مى گويند، در آيه فوق منظور از عقد ايمان (بستن سوگندها) همان تصميم جدى بر كارى است كه بر طبق سوگند انجام مى گيرد. البته جدى بودن سوگند بتنهائى براى صحت آن كافى نيست بلكه همانطور كه در بالا اشاره شد بايد محتواى سوگند لااقل يك امر مباح بوده باشد و بايد دانست كه سوگند جز بنام خدا معتبر نيست . بنا بر اين اگر كسى بنام خدا سوگند ياد كند كه عمل نيك يا لااقل عمل مباحى را انجام دهد، واجب است به سوگند خود عمل كند و اگر آن را شكست كفاره دارد. و كفاره قسم همان است كه در ذيل آيه مورد بحث بيان شده : ((كفاره چنين سوگندى يكى از سه چيز است : نخست اطعام ده نفر مسكين (فكفارته اطعام عشرة مساكين ) منتها براى اينكه بعضى از اطلاق اين حكم چنين استفاده نكنند كه ميتوان از هر نوع غذاى
پست و كم ارزشى براى كفاره استفاده كرد، تصريح مى كند كه اين غذا بايد لااقل يك غذاى حد وسط بوده باشد كه معمولا در خانواده خود از آن تغذيه مى كنيد (من اوسط ما تطعمون اهليكم ). البته ظاهر اين تعبير، حد متوسط از نظر كيفيت است ولى ممكن است هم اشاره به كيفيت و هم مقدار و كميت بوده باشد، چنانكه در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) حد وسط در كيفيت و در روايتى از امام باقر (عليه السلام ) حد وسط در كميت نقل شده كه مفهوم آنها بازگشت به حد وسط در هر دو قسمت مى كند. ناگفته پيدا است كه مساله حد وسط در دو قسمت به اختلاف شهرها و آباديها و زمانها متفاوت خواهد بود. اين احتمال نيز در تفسير آيه داده شده است كه اوسط به معنى خوب و عالى است ، زيرا يكى از معانى اوسط عالى است ، چنانكه در آيه ۲۸ سوره قلم مى خوانيم : قال اوسطهم ا لم اقل لكم لو لا تسبحون (بهترين آنها چنين گفت : آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى گوئيد) دوم - پوشاندن لباس بر ده نفر نيازمند (او كسوتهم ). البته ظاهر آيه اين است كه لباسى بوده باشد كه بطور معمول تن را بپوشاند و لذا در بعضى از روايات مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود منظور از كسوة در آيه فوق دو قطعه لباس است (پيراهن و شلوار) و اگر در بعضى از روايات مانند روايتى كه از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده مى خوانيم كه به يك جامه نيز مى توان قناعت كرد، شايد بخاطر آن باشد كه پيراهنهاى بلند عربى بتنهائى مى تواند همه بدن را بپوشاند - البته در مورد زنان تنها يك پيراهن هر چند بلند باشد كافى نيست بلكه روسرى براى پوشاندن سر و گردن نيز لازم است ، زيرا حد اقل لباس مورد نياز يك زن كمتر از اين نيست - و با اين حال بعيد نيست كه لباسى كه به عنوان .
كفاره داده مى شود بر حسب فصول و مكانها و زمانها تفاوت پيدا كند. در اينكه آيا از نظر كيفيت حد اقل كافى است و يا در اينجا نيز بايد حد وسط مراعات شود در ميان مفسران دو نظر وجود دارد: نخست اينكه به مقتضاى اطلاق آيه هر گونه لباس كافى است و ديگر اينكه با توجه به قيدى كه در اطعام بود در اينجا نيز بايد رعايت حد وسط گردد، ولى البته احتمال اول باطلاق آيه سازگارتر است . سوم - آزاد كردن يك برده (او تحرير رقبة ). در اينكه آيا بردهاى كه آزاد مى شود بايد ايمان و اسلام داشته باشد يا آزاد كردن هر گونه برده كافى است در ميان فقهاء گفتگو است و توضيح آن را بايد در كتب فقهى خواند، اگر چه ظاهر آيه مطلق است . و اين خود مى رساند كه اسلام براى آزاد ساختن بردگان از وسائل گوناگون استفاده كرده است ، و در عصر و زمانى همچون زمان ما كه ظاهرا بردهاى وجود ندارد، بايد يكى از دو كفاره ديگر را انتخاب نمود. شك نيست كه اين سه موضوع از نظر قيمت بسيار متفاوت است ، و شايد اين تفاوت بخاطر آن است كه هر كس آزاد باشد و بتواند به اندازه توانائى خود يكى را انتخاب كند. اما ممكن است كسانى باشند كه قدرت بر هيچيك از اينها نداشته باشند و لذا بعد از بيان اين دستور مى فرمايد: آنهائى كه دسترسى به هيچيك ندارند بايد سه روز روزه بگيرند (فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام ). بنابر اين گرفتن سه روز روزه منحصرا مربوط به كسانى است كه قدرت بر انجام يكى از سه موضوع فوق را نداشته باشند.
سپس براى تاكيد مى گويد: كفاره سوگندهاى شما اين است كه گفته شد (ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم ). ولى براى اينكه كسى تصور نكند با دادن كفاره ، شكستن سوگندهاى صحيح حرام نيست مى گويد: سوگندهاى خود را حفظ كنيد (و احفظوا ايمانكم ). و به تعبير ديگر عمل به سوگند وجوب تكليفى دارد و شكستن آن حرام است ، اما پس از شكستن بايد كفاره داد. و در پايان آيه مى فرمايد: اين چنين خداوند آياتش را براى شما بيان مى كند، تا شكر او را بگزاريد و در برابر اين احكام و دستوراتى كه ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع است ، او را سپاس گوئيد (كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تشكرون ).
آيه ۹۰ - ۹۲
آيه و ترجمه
يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّمَا الخَْمْرُ وَ الْمَيْسرُ وَ الاَنصاب وَ الاَزْلَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشيْطنِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(۹۰) إِنَّمَا يُرِيدُ الشيْطنُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فى الخَْمْرِ وَ الْمَيْسرِ وَ يَصدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ(۹۱) وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ احْذَرُوا فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَغُ الْمُبِينُ(۹۲) ترجمه : ۹۰ - اى كسانى كه ايمان آورده ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يكنوع بخت آزمائى بوده ) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد. ۹۱ - شيطان مى خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا (با اينهمه زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟! ۹۲ - و اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد و (از مخالفت فرمان او) بترسيد، و اگر روى برگردانيد (و مخالفت نمائيد مستحق مجازات خواهيد بود) و بدانيد بر پيامبر ما جز ابلاغ آشكار چيز ديگرى نيست (و اين وظيفه را در برابر شما انجام داده است ). شان نزول : در تفاسير شيعه و اهل تسنن شان نزولهاى مختلفى درباره آيه نخست ذكر شده است ،
شده است ، كه تقريبا با يكديگر شباهت دارند از جمله اينكه در تفسير در المنثور از سعد بن وقاص چنين نقل شده كه مى گويد: اين آيه درباره من نازل گرديد، مردى از انصار غذائى تهيه كرده بود و ما را دعوت كرد، جمعى در مجلس ميهمانى او شركت كردند، و علاوه بر صرف غذا شراب نوشيدند و اين قبل از تحريم شراب در اسلام بود، هنگامى كه مغز آنها از شراب گرم شد شروع به ذكر افتخارات خود كردند، كم كم كار بالا گرفت و به اينجا رسيد كه يكى از آنها استخوان شترى را برداشت و بر بينى من كوبيد و آن را شكافت ، من خدمت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيدم و اين جريان را عرض كردم در اين موقع آيه فوق نازل شد. از «مسند احمد» و «سنن ابى داود» و نسائى و «ترمذى » چنين نقل شده است كه عمر (كه طبق تصريح تفسير فى ظلال جلد سوم صفحه ۳۳ علاقه شديد به نوشيدن شراب داشت ) دعا مى كرد، و مى گفت : خدايا بيان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما، هنگامى كه آيه سوره بقره (يسئلونك عن الخمر و الميسر...) (بقره - ۲۱۹) نازل شد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آيه را براى او قرائت كرد ولى او باز به دعاى خود ادامه مى داد، و مى گفت : خدايا بيان روشنترى در اين زمينه بفرما، تا اينكه آيه سوره نساء (يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى ) (نساء ۴۳) نازل شد، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آن را نيز بر او خواند، باز به دعاى خود ادامه مى داد!، تا اينكه سوره مائده (آيه مورد بحث ) كه صراحت فوقالعادهاى در اين موضوع دارد، نازل گرديد، هنگامى كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آيه را بر او خواند، گفت : انتهينا انتهينا! از نوشيدن شراب خوددارى ميكنيم ، خوددارى مى كنيم !.
تفسير: حكم قطعى درباره شراب و مراحل تدريجى آن همانطور كه در جلد سوم اين تفسير صفحه ۳۹۶ ذيل آيه ۴۳ سوره نساء اشاره كرديم ، شرابخوارى و ميگسارى در زمان جاهليت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت يك بلاى عمومى در آمده بود، تا آنجا كه بعضى از مورخان مى گويند عشق عرب جاهلى در سه چيز خلاصه مى شد: شعر و شراب و جنگ !، و نيز از روايات استفاده مى شود كه حتى بعد از تحريم شراب مساله ممنوعيت آن براى بعضى از مسلمانان فوق العاده سنگين و مشكل بود، تا آنجا كه مى گفتند: ما حرم علينا شى ء اشد من الخمر: هيچ حكمى بر ما سنگينتر از تحريم شراب نبود . روشن است كه اگر اسلام مى خواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى بزرگ عمومى به مبارزه برخيزد ممكن نبود، و لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار و اذهان براى ريشه كن كردن ميگسارى كه به صورت يك عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ كرده بود، استفاده كرد، به اين ترتيب كه نخست در بعضى از سورههاى مكى اشاراتى به زشتى اين كار نمود، چنانكه در آيه ۶۷ سوره نحل مى خوانيم و من ثمرات النخيل و الاعناب تتخذون منه سكرا و رزقا حسنا «از ميوه هاى درخت نخل و انگور، مسكرات و روزيهاى پاكيزه فراهم مى كنيد». در اينجا سكر يعنى مسكر و شرابى را كه از انگور و خرما مى گرفتند،
درست در مقابل رزق حسن قرار داده است ، و آن را يك نوشيدنى ناپاك و آلوده شمرده است . ولى عادت زشت شرابخورى از آن ريشه دارتر بود، كه با اين اشاره ها ريشه كن شود، بعلاوه شراب بخشى از در آمدهاى اقتصادى آنها را نيز تامين مى كرد لذا هنگامى كه مسلمانان به مدينه منتقل شدند و نخستين حكومت اسلامى تشكيل شد، دومين دستور در زمينه منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت ، تا افكار را براى تحريم نهائى آماده تر سازد، در اين موقع بود كه آيه ۲۱۹ سوره بقره نازل گرديد يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر من نفعهما- در اين آيه ضمن اشاره به منافع اقتصادى مشروبات الكلى براى بعضى از جوامع همانند جامعه جاهليت ، اهميت خطرات و زيانهاى بزرگ آن را كه به درجات از منافع اقتصادى آن بيشتر است يادآور مى شود. به دنبال آن در آيه ۴۳ سوره نساء يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون به مسلمانان صريحا دستور داده شد كه در حال مستى هرگز نماز نخوانند تا بدانند با خداى خود چه مى گويند. البته مفهوم اين آيه آن نبود كه در غير حال نماز، نوشيدن شراب مجاز بود، بلكه برنامه همان برنامه تحريم تدريجى و مرحله به مرحله بود، و به عبارت ديگر اين آيه نسبت به غير حال سكوت داشت و صريحا چيزى نمى گفت . آشنائى مسلمانان به احكام اسلام و آمادگى فكرى آنها براى ريشه كن ساختن اين مفسده بزرگ اجتماعى كه در اعماق وجود آنها نفوذ كرده بود، سبب شد كه دستور نهائى با صراحت كامل و بيان قاطع كه حتى بهانه جويان نيز نتوانند به آن ايراد گيرند نازل گرديد، كه همين آيه مورد بحث بوده باشد. جالب توجه اينكه در اين آيه با تعبيرات گوناگون ممنوعيت اين كار مورد تاكيد قرار گرفته است :
۱ - آيه با خطاب يا ايها الذين آمنوا شروع شده اشاره به اينكه مخالفت با اين حكم با روح ايمان سازگار نيست . ۲ - بعد از آن كلمه «انما » كه براى حصر و تاكيد است به كار رفته . ۳ - شراب و قمار همرديف انصاب (بتهائى كه شكل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى بودند) ذكر شده است و نشان مى دهد، خطر شراب و قمار به قدرى زياد است كه در رديف بت پرستى قرار گرفته ، به همين دليل در روايتى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم شارب الخمر كعابد الوثن : «شرابخوار همانند بت پرست است » : ۴ - شراب و قمار و همچنين بت پرستى و از لام (يك نوع بخت آزمائى ) همگى به عنوان رجس و پليدى شمرده شده اند (انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس ). ۵ - تمام اين اعمال جزء اعمال شيطانى قلمداد شده است (من عمل الشيطان ). ۶ - سرانجام فرمان قاطع براى اجتناب از آنها را صادر كرده و مى فرمايد (فاجتنبوه ). ضمنا بايد توجه داشت كه اجتناب مفهومى رساتر از نهى دارد، زيرا معنى اجتناب فاصله گرفتن و دورى كردن و نزديك نشدن است كه بمراتب از جمله «ننوشيد» رساتر مى باشد. ۷ - در پايان اين آيه مى گويد: اين دستور به خاطر آن است كه شما رستگار شويد (لعلكم تفلحون ).
يعنى بدون آن رستگارى ممكن نيست . ۸ - در آيه بعد به پارهاى از زيانهاى آشكار شراب و قمار پرداخته نخست مى گويد: شيطان مى خواهد از طريق شراب و قمار در ميان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذكر خدا باز دارد (انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلوة ) ۹ - در پايان اين آيه به عنوان يك استفهام تقريرى ، مى گويد: آيا شما خود دارى خواهيد كرد؟ (فهل انتم منتهون ). يعنى پس از اينهمه تاكيد باز جاى بهانه جوئى يا شك و ترديد در مورد ترك اين دو گناه بزرگ باقى مانده است ؟! و لذا مى بينيم كه حتى عمر كه تعبيرات آيات گذشته را بخاطر علاقهاى كه (طبق تصريح مفسران عامه ) به شراب داشت وافى نمى دانست پس از نزول اين آيه ، گفت كه اين تعبير كافى و قانع كننده است . ۱۰ - و در آيه سوم به عنوان تاكيد اين حكم نخست به مسلمانان دستور مى دهد كه خدا و پيامبرش را اطاعت كنند و از مخالفت او بپرهيزند (و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و احذروا). و سپس مخالفان را تهديد مى كند كه اگر از اطاعت فرمان پروردگار سر باز زنند، مستحق كيفر و مجازات خواهند بود و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) وظيفه اى جز ابلاغ آشكار ندارد (فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين ). اثرات مرگبار شراب و قمار گر چه در ذيل آيه ۲۱۹ بقره جلد دوم تفسير نمونه صفحه ۷۴ تا ۷۹ بحثهاى فشرده اى پيرامون ضررهاى اين دو بلاى اجتماعى ذكر شده است ، ولى در اينجا نيز براى تاكيد مطلب - به عنوان اقتدا به قرآن مجيد - لازم است نكات ديگرى را ياد آور شويم ، اين نكات مجموعه اى است از آمارهاى مختلف كه هر كدام به تنهائى به اندازه
يك بحث مشروح براى بيان عمق و عظمت اين زيانها گويا است : ۱ - به موجب آمارى كه در انگلستان درباره جنون الكلى انتشار يافت ، و اين جنون با جنونهاى ديگر در آن مقايسه شده بود، چنين بدست آمده كه در برابر ۲۲۴۹ ديوانه الكلى فقط ۵۳ ديوانه به علل ديگر وجود داشته است ! ۲ - به موجب آمار ديگرى كه از تيمارستانهاى آمريكا بدست آمده ۸۵ در صد از بيماران روانى آنها را بيماران الكلى تشكيل مى دهد! ۳ - يكى از دانشمندان انگليسى به نام بنتام مى نويسد: مشروبات الكلى در كشورهاى شمالى انسان را كودن و ابله ، و در كشورهاى جنوبى ديوانه مى كند، سپس مى افزايد: آئين اسلام تمام انواع نوشابه هاى الكلى را تحريم كرده است و اين يكى از امتيازات اسلام مى باشد. ۴ - اگر از كسانى كه در حال مستى دست به انتحار يا جنايت زده و خانه هائى را ويران ساخته و خانمانهائى را بر باد داده اند آمارى تهيه شود، رقم سرسام آورى را تشكيل مى دهد. ۵ - در فرانسه ، هر روز ۴۴۰ نفر جان خود را فداى الكل مى كنند! ۶ - طبق آمار ديگرى تلفات بيماريهاى روانى آمريكا در يكسال دو برابر تلفات آن كشور در جنگ جهانى دوم بوده است و به عقيده دانشمندان در بيماريهاى روانى آمريكا مشروبات الكلى و سيگار نقش اساسى داشته اند! ۷ - به موجب آمارى كه توسط يكى از دانشمندان به نام «هوگر» به .
مناسبت بيستمين سالگرد مجله علوم ابراز شد ۶۰ در صد قتلهاى عمدى ، ۷۵ در صد ضرب و جرح ، ۳۰ در صد جرائم ضد اخلاقى (از جمله زنا با محارم !) ۲۰ در صد جرائم سرقت مربوط به الكل و مشروبات الكلى بوده است و به موجب آمارى از همين دانشمند ۴۰ در صد از اطفال مجرم داراى سابقه اثر الكليت هستند. ۸ - از نظر اقتصادى تنها در انگلستان زيانهاى ناشى از طريق غيبت كارگران از كار به خاطر الكليسم به ۵۰ مليون دلار در سال (تقريبا ۱۷۵۰ مليون تومان ) برآورد شده است ، كه اين مبلغ بتنهائى مى تواند هزينه ايجاد هزاران كودكستان و دبستان و دبيرستان را تامين كند ۹ - به موجب آمارى كه در باره زيانهاى مشروبات الكلى در فرانسه انتشار يافته : الكل ۱۳۷ ميليارد فرانك در سال بر بودجه فرانسه غير از خسارات شخصى به شرح زير تحميل مى كند: ۶۰ ميليارد فرانك خرج دادگسترى و زندانها. ۴۰ ميليارد فرانك خرج تعاون عمومى و خيريه . ۱۰ ميليارد فرانك مخارج بيمارستانها براى الكليكها. ۷۰ ميليارد فرانك هزينه امنيت اجتماعى ! و به اين ترتيب روشن مى شود كه تعداد بيماران روانى و بيمارستانها و قتلها و نزاعهاى خونين و سرقتها و تجاوزها و تصادفها با تعداد ميخانه ها تناسب مستقيم دارد. ۱۰ - بزرگترين مؤ سسات آمارگيرى آمريكا ثابت كرده است كه قمار در ۳۰ در صد جنايتها دخالت مستقيم دارد. و به موجب آمار ديگرى كه در زمينه جرائم قماربازان منتشر شده با نهايت تاسف مى بينيم كه ۹۰ در صد جيب برى .
۵۰ درصد جرائم جنسى . ۱۰ درصد فساد اخلاق . ۳۰ درصد از طلاقها. ۴۰ در صد از ضرب و جرحها. و ۵ درصد از خودكشيها بخاطر قمار صورت گرفته است .