اللّطِيف
«لطیف» از مادّه «لطف» است. هنگامى که درباره اجسام به کار مى رود، به معناى سبکى در مقابل سنگینى.
هنگامى که درباره حرکات (حرکت لطیفه) به کار مى رود، به معناى یک حرکت کوچک و زودگذر.
و گاهى نیز در مورد موجودات و کارهاى بسیار دقیق و باریک ـ که با حسّ قابل درک نیستند ـ به کار مى رود.
و اگر خدا را به عنوان لطیف توصیف مى کنیم نیز به همین معناست، یعنى او خالق اشیاى ناپیدا و داراى افعالى است که از محیط قدرت استماع بیرون است، بسیار باریک بین و فوق العاده دقیق مى باشد.
بنابراین «لطیف» از مادّه «لطف» به معناى کار بسیار ظریف و باریک است، و اگر به رحمت هاى خاص الهى، «لطف» گفته مى شود نیز به خاطر همین ظرافت آن است.
و «لطیف» در سوره «شورى» دو معنا دارد: یکى صاحب لطف و محبت و مرحمت، و دیگر آگاه بودن از امور دقیق و پنهانى، و از آنجا که روزى دادن به همه بندگان، نیاز به این دارد که از تمام آنها در هر گوشه و کنار، در سراسر آسمان و زمین آگاه و با خبر باشد، در آغاز به لطیف بودنش اشاره مى کند، و سپس به مقام رزّاقیت.
پس توصیف خداوند، به «لطیف» از این نظر است که، «لطیف» از مادّه «لطف» به معناى هر موضوع دقیق، ظریف، و هرگونه حرکت سریع و جسم لطیف است; بنابراین، لطیف بودن خداوند، اشاره به علم او نسبت به اسرار دقیق و ظریف آفرینش است، و گاه، به معناى خلقت اجسام لطیف، کوچک، ذره بینى و مافوق ذره بینى آمده است.
ریشه کلمه
- لطف (۸ بار)