فِتْنَة

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

در این که «فتنه» در این آیات، به چه معناست، میان مفسران گفتگو است: بعضى آن را به معناى پوزش و معذرت، بعضى به معناى پاسخ و بعضى به معناى شرک گرفته اند.

این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: منظور از «فتنه و افتنان» همان دلباختگى به چیزى است، یعنى نتیجه دلباختگى آنها به شرک و بت پرستى که پرده اى بر روى اندیشه و خِرَد آنها افکنده، این شده است: در قیامت که پرده ها کنار مى رود، متوجّه خطاى بزرگ خود بشوند، و از اعمال خود بیزارى جویند و به کلى انکار کنند.

و اصل «فتنه» در لغت چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید: آن است که طلا را در آتش بیفکنند و زیر فشار حرارت قرار دهند، تا باطن آن آشکار گردد و معلوم شود خالص است یا ناخالص؟

«فِتْنَه» در قرآن مجید مکرّر به معناى آزمایش و امتحان آمده است. و در تفسیر آیه 193 سوره «بقره» گفته ایم،مفهوم وسیعى دارد که هر گونه اِعمال فشار را شامل مى شود، لذا گاهى در قرآن کلمه فتنه به شرک و بت پرستى که انواع محدودیت ها و فشارها را براى جامعه در بر دارد گفته شده.

همچنین به فشارهایى که از ناحیه دشمنان براى جلوگیرى از گسترش دعوت اسلام و به منظور خفه کردن نداى حق طلبان و حتى باز گرداندن مؤمنان به سوى کفر به عمل مى آید «فتنه» اطلاق شده است.

منظور از «فتنه» در جمله «أَنْ یَفْتِنَهُمْ» (آیه 83 یونس) منحرف ساختن از دین و آئین «موسى» بر اثر تهدید و ارعاب و شکنجه بوده و یا به معناى هر گونه تولید ناراحتى و درد سر، اعم از دینى و غیر دینى. و منظور از آن در سوره «احزاب» همان شرک و کفر است (همان گونه که در آیات دیگر قرآن از قبیل آیه 193 سوره «بقره» آمده است). ولى بعضى از مفسران، احتمال داده اند که: مراد از «فتنه» در اینجا جنگ بر ضد مسلمانان است که اگر به این گروه منافق، پیشنهاد شود، به زودى اجابت کرده و با فتنه جویان همکارى مى کنند! اما این تفسیر، با ظاهر جمله «وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ أَقْطارِها» (اگر از اطراف، بر مدینه هجوم آورند...) سازگار نیست.

«فتنه» ممکن است به معناى «رنج و عذاب» باشد، و ممکن است به معناى «آزمایش»، همان گونه که در غالب موارد در قرآن به این معنا آمده است، اشاره به این که: آنها هنگامى که نام «زقّوم» را شنیدند به سخریه و استهزاء پرداختند، و از این رو وسیله اى براى آزمایش این ستمگران شد.

با توجّه به این که «فِتْنِه» در اصل، به معناى قرار دادن طلا در کوره است، تا طلاى خوب و خالص ،از ناخالص شناخته شود، به معناى هر گونه آزمایش و امتحان استعمال مى شود، و به معناى «دخول انسان در آتش» نیز آمده است، و گاه، به معناى بلا و عذاب و ناراحتى، چنان که آیه 14 سوره «ذاریات» نیز اشاره به همین معناست.

ریشه کلمه