سَجَى
از الکتاب
«سَجى» از مادّه «سجو» (بر وزن سرد، و بر وزن غلو) در اصل، به معناى «سکون و آرامش» است، و به معناى «پوشاندن» و «تاریک شدن» نیز آمده است، لذا هنگامى که «میت» را در کفن مى پیچند، «مُسَجّى» به او گفته مى شود; ولى در اینجا همان معناى اصلى را مى بخشد، که سکون و آرامش است. به همین جهت، شب هایى که باد نمىوزد لَیْلَةٌ ساجِیَةٌ: «شب آرام» مى گویند و به دریاى خالى از طوفان و امواج خروشان بَحْرٌ ساج: «دریاى آرام» گفته مى شود.
ریشه کلمه
- سجو (۱ بار)