الحجر ٨٢
کپی متن آیه |
---|
وَ کَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً آمِنِينَ |
ترجمه
الحجر ٨١ | آیه ٨٢ | الحجر ٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَانُوا یَنْحِتُونَ»: میتراشیدند. «آمِنِینَ»: در امن و آسایش. بیباک از عذاب و خراب. بیخیال از مرگ و آخرت.
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۸۴،سوره حجر
- بشارت و انذار در يك داستان و ارتباط آن با داستانهاىقبل
- از مغفرت خدا ماءيوس و از رحمت او نااميد نباشيد
- بيان آيات مربوط به ورود مهمانان ابراهيم (ع )
- تعجب ابراهيم از بشارت داده شدن به فرزند، بر اساس استبعاد عادى بوده است
- معناى ((غابر)) و مراد از اينكه همسر لوط از ((غابرين )) بوده است
- وارد شدن ملائكه بر ((لوط)) عليه السلام و گفتگوى بين ايشان و آن حضرت
- قضاى الهى به قطع نسل و انقراض قوم لوط
- معناى آيه ((لعمرك انهم لفى سكرتهم يعمهون ...))
- توضيحى در مورد ((اصحاب ايكه )) و ((اصحاب حجر))
- (چند روايت در ذيل برخى از آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (82)
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ: و بودند كه مىتراشيدند و مىكندند از كوهها. بُيُوتاً آمِنِينَ: خانهها در حالتى كه ايمن گردند از آنكه آب آن را ويران كند، يا آتش آن را بسوزاند و به مرور ايام خراب نشود، و در آنها منزل نموده زندگانى مىكردند، و از پيروى حق سرپيچى و سركشى كردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ (74) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (75) وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ (76) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ (77)
وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ (78) فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ (79) وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ (81) وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (82)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83) فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (84)
ترجمه
پس گرفت آنها را صيحه آسمانى وارد در وقت طلوع آفتاب شدگان
پس گردانديم زبرش را زيرش و بارانديم بر آنها سنگهائى از گل سنگ شده
همانا در اين هر آينه نشانهها است براى اهل فراست
و همانا آنها هر آينه براهى است ثابت
بدرستيكه در اين نشانهاى است براى اهل ايمان
و همانا بودند اهل بلدأيكه هر آينه ستمكاران
پس انتقام كشيديم از آنها و بدرستيكه آن دو هر آينه در راهى روشنند
و بتحقيق تكذيب كردند اهل وادى حجر پيغمبران را
و داديم بآنها نشانههاى خودمان را پس بودند از آنها اعراض كنندگان
و بودند كه مىتراشيدند از كوهها خانهها را ايمنان
پس گرفت آنها را صيحه آسمانى بامداد كنندگان
پس بىنياز نكرد آنها را آنچه بودند كه كسب ميكردند.
.
جلد 3 صفحه 261
تفسير
بيان عاقبت كار قوم لوط است كه فرياد مهيب جبرئيل مقارن طلوع آفتاب بآنها رسيد و بال خود را در زير زمين بلد آنها فرو برد و از جا كند و بآسمان برد و وارونه نمود و بزمين زد و زير و زبر نمود و در اينحال بارانى از سجّيل كه معرّب سنگ گل است بر آنها باريدن گرفت كه ديّارى را از آنها باقى نگذارد حتى بكسانيكه در شهر نبودند و باطراف مسافرت نموده بودند هم اصابت كرد و هلاك نمود چنانچه در سوره هود گذشت و در اين هلاكت قوم لوط و زير و زبر شدن بلدشان آياتى است بر قدرت و عظمت معصيت خداوند براى اهل فراست و كسانيكه بنظر دقيق در حقايق اشياء مينگرند تا حقيقت هر چيز را بسمه و علامت آن ميشناسند چون متوسم ناظر و متأمّل در سمه و علامت شىء را گويند براى معرفت بحال آن و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده بطريق صحيح كه فرمود بپرهيزيد از فراست مؤمن همانا او نظر ميكند بنور خدا و خداوند بندگانى دارد كه ميشناسند مردم را بتوسم و اين آيه را تلاوت فرمود و آن آيات و نشانههاى قدرت خداوند در راهى است كه ثابت و مستقر است و قافله قريش و غيرها كه از مكّه بشام حركت ميكنند از آنراه ميروند و آثار باقيه بلد سدوم را كه شهر قوم لوط بوده مشاهده مينمايند و بايد عبرت گيرند و با پيغمبر خدا مخالفت ننمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود در قول خداوند انّ فى ذالك لآيات للمتوسمين متوسم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و بعد از او منم و ائمه كه از ذريّه منند متوسمانند و در چند روايت ديگر باين معنى تصريح شده و در بعضى علاوه شده كه سبيل در ما مقيم است و خارج از ما نميشود هرگز و قمّى ره علاوه فرموده كه سبيل راه بهشت است و در بعضى روايات باين آيه تمسك شده است براى آنكه ائمه عليهم السلام تمام مردم را بنوشته ايمان و كفرشان كه در ميان دو چشمشان است ميشناسند كه مؤمنند يا كافر و اين نوشته از ساير مردم محجوب است و نسبت بامام زمان علاوه شده است كه در آن آيت است براى متوسمان و او آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در امام آيت است براى متوسمان و او است سبيل مقيم مىبيند بنور خدا و سخن ميگويد از جانب خدا و پوشيده نميماند بر او چيزى از چيزها كه خواسته باشد و بنابر آنچه ذكر شد مرجع ضمير
جلد 3 صفحه 262
در و إنّها لبسبيل مقيم راجع است بآيات و مراد از انّ فى ذالك لآية للمؤمنين آنستكه در اين توسم و تفرّس و علامت شناسى و معرفت آيات خدا و ائمّه هدى و طرق الى اللّه آيت و علامتى است براى اهل ايمان يعنى اهل ايمان حقيقى باين امور شناخته ميشوند ولى مفسرين مرجع ضمير انّها را مدينه يا مدائن و آثار باقيه آنها قرار دادهاند و مشار اليه ذالك را در آيه بعد نيز همان دانستهاند و اختصاص باهل ايمانرا فرمودهاند براى آنستكه آنها منتفع ميشوند و بنظر حقير خلاف ظاهر آيه و روايات مفسره است و در هر دو معنى سهل انگارى شده است و كلمه ان در و إن كان اصحاب الأيكة ظاهرا مخفّفه از مثقّله است و أيكه درختان بسيار درهم رفته را گويند و نام بلدى است كه در جنگل واقع شده بود و حضرت شعيب علاوه بر اهل مدين بر آنها هم مبعوث شد و اطاعت ننمودند و ستم نمودند بخودشان و خلق و خداوند از آنها انتقام كشيد باين نحو كه هفت روز هوا بشدّت گرم شد و بعد ابرى ظاهر گشت آنها باميد فرج و تخفيف حرارت زير آن ابر جمع شدند ناگاه از آن صاعقهاى بآنها رسيد و تمامى سوختند و شهر سدوم و بلدأيكه در جلو راه مردم واضح و آشكار است و بنابراين مراد بامام مبين راه روشن است و بعضى گفتهاند مراد از امام مبين لوح محفوظ است كه وقايع آن دو بلد در آن نوشته است مانند و كل شىء احصيناه فى امام مبين و معناى اوّل اظهر است و اهل ديار حجر كه گفتهاند واديى است بين مدينه و شام هم مانند ساير كفار تكذيب نمودند پيغمبران خدا را كه حضرت صالح و رسولان او يا ساير انبياء باشد و اينها همان قوم ثمود بودند كه شرح احوال آنها در سوره اعراف گذشت و مراد از آيات ناقه و بچهاش و آب خوردن و شير دادن و ساير جهات اعجاز آنست كه مفصلا ذكر و كيفيّت اعراض آنها بيان گرديد و يكى از سفاهتهاى آنها اين بود كه خانههاشان را در كوهها از سنگ مىتراشيدند و باين ملاحظه ايمن بودند از وصول آفات ارضيّه و سماويّه بخودشان با آنكه باين امور نبايد دلگرم و از عذاب الهى ايمن بود پس تمامى در وقت صبح بصيحه آسمانى هلاك شدند و آن خانهها و اولاد و اموالشان كه كسب ميكردند براى آنها ابدا نتيجه و فائده و ثمرى نداشت و چيزى از احتياج آنها را رفع ننمود.
جلد 3 صفحه 263
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ كانُوا يَنحِتُونَ مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (82)
و بودند که ميتراشيدند از كوهها خانهها و مسكنها در حالي که با كمال أمنيت در آنها سكونت ميكردند بقدري با قوّه و نيرو و استعداد بودند که از كوهها منازل تهيّه ميكردند و در دل سنگ خانه ميساختند و وسط سنگ را ميتراشيدند بصورة بيت و حجره که مفاد و معني وَ كانُوا يَنحِتُونَ مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً است بواسطه قدرت و نيروي خود و طول عمر و استحكام بيوت خود در كمال أمنيت بودند (آمنين) از
جلد 12 - صفحه 66
خرابي منازل خود و از فناء و زوال و ضعف و ناتواني و نزول بليّات و عقوبات غافل از اينكه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 82)- اما به عکس در کار زندگی دنیایشان آن قدر سخت کوش بودند که:
«برای خود خانههای امن و امانی در دل کوهها میتراشیدند» (وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً آمِنِینَ).
عجیب است که انسان برای چند روز زندگی دنیا این همه محکم کاری میکند، ولی برای زندگی جاویدان و ابدیش آنچنان سهل انگار است که حتی گاهی حاضر به شنیدن سخن خدا و نظر افکندن در آیات او نیست!
نکات آیه
۱- اصحاب حجر با شکافتن کوهها، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین) تراشیدن کوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است: ۱- ساختن خانه هاى سنگى از بریده هاى کوهها در دامنه کوهها و یا در جاى دیگر. ۲- ساختن خانه از خود کوهها و در دل آنها. چنان که در سوره «نحل» (آیه ۶۸) همین تعبیر به کار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بیوتاً).
۲- اصحاب حجر با تراشیدن کوهها، از سنگهاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین) مقصود از تراشیدن کوهها به منظور ساختن خانه امن ممکن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحکام آن باشد.
۳- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در میان مردم حجر (قوم ثمود) (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین)
۴- اصحاب حجر (قوم ثمود) مردمى نیرومند و سخت کوش بودند و در مناطق کوهستانى زندگى مى کردند. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین)
۵- اصحاب حجر (قوم ثمود) در خانه هاى سنگى و مستحکم خود از هرگونه خطر احساس امنیت کامل مى کردند. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین)
۶- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحکم، به گمان باطل خود را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین) ساختن خانه هاى سنگى مستحکم، ممکن است در مقابل تهدید شدن به عذاب الهى باشد. دو آیه بعد (فما أغنى عنهم ما کانوا یکسبون) مؤید این برداشت است.
۷- امنیت، هدف و مقصود تعیین کننده در کیفیت و نوع خانه سازى مردم حجر (قوم ثمود) بود. (و کانوا ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین)
موضوعات مرتبط
- خانه: خانه هاى سنگى ۱، ۲
- خانه سازى: تاریخ خانه سازى ۳
- خدا: عذابهاى خدا ۶
- سرزمینها: موقعیت جغرافیایی سرزمین قوم ثمود ۴
- سنگ تراشى: تاریخ سنگ تراشى ۳
- عذاب: مصونیت از عذاب ۶
- قوم ثمود: احساس امنیت قوم ثمود ۵، ۶، ۷; اهداف قوم ثمود ۷; بینش غلط قوم ثمود ۶; تاریخ قوم ثمود ۱، ۲، ۳، ۴; خانه سازى قوم ثمود ۳; خانه هاى سنگى قوم ثمود ۷; سنگ تراشى قوم ثمود ۳; قدرت قوم ثمود ۴; ویژگیهاى خانه سازى قوم ثمود ۱، ۲، ۷; ویژگیهاى خانه هاى قوم ثمود ۵، ۶
منابع