طه ٧٠
کپی متن آیه |
---|
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوا آمَنَّا بِرَبِ هَارُونَ وَ مُوسَى |
ترجمه
طه ٦٩ | آیه ٧٠ | طه ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُلْقِیَ السَّحَرَةُ»: جادوگران انداخته شدند. استعمال فعل مجهول بیانگر این واقعیّت است که سطوت معجزه، جادوگران را فروتنانه بر رو انداخته است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه
- بيان ريشه اعتقادى اين سؤ ال فرعون كه گفت :((فمن ربكما يا موسى ((
- توضيحى پيرامون مذهب بت پرستان ديدگاه آنان درباره خدا و روششان در اتخاذ آلهه وارباب ۲۲۸
- اقوال مختلفى كه درباره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است
- توضيح نكات و دقائق جواب موسى (عليه السلام ) كه در قالب برهان خلق و هدايت همه چيز رب العالمين را معرفى نمود
- بيان تناسب جواب موسى (ع ) با مقضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسرين در معناىآيه
- سؤ ال ديگر فرعون : ((فما بال القرون الاولى (( كه معاد را استعباد كره زير سؤال مى برد
- پاسخ موسى (ع ) از استعباد فرعون امر معاد را
- معناى ذيل آيه ((لا يضل ربى و لا ينسى (( و ارتباط آن با صدر آيه
- تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن
- گفتگو به متهم ساختن موسى (عليه السلام ) به توطئه و ساحرى منجر مى شود...
- موعظه موسى (عليه السلام ) به فرعون و فرعونيان در نهى از بت پرستى
- بازتاب اندرز موسى (عليه السلام ) و عكسالعمل مردم در برابر آن
- مشاوره فرعون با ايادى خود و اتخاذ تصميمهاى محرمانه
- ترغيب و ترهيب مردم توسط فرعون در مقابله با دعوت موسى (ع )
- روياروئى موسى (ع ) با ساحران در روز موعود
- معناى جمله :((فاوجس فى نفسه خيفه موسى (( و وجوهى كه درباره مقصود از نگران شدن موسى (عليه السلام ) بعد از مشاهده سحر ساحران گفته شده است
- غلبه موسى (عليه السلام ) به ساحران و ايمان آوردن آنان
- ساحران در برابر عظمت آيت الهى به سجده افتادند
- عكس العمل فرعون در برابر ايمان آوردن ساحران بخداىمتعال
- جواب بليغ مؤ منان حاكى از تحول فكرى و معنوى آنان بعد از ايمان مى باشد
- فرعون و ساحران ، و دو ديدگاه مختلف مادى و الهى
- دنباله پاسخ ساحران كه از توبه حقيقى آنان حكايت مى كند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى «70»
پس (وقتى آنان معجزه موسى را ديدند كه چگونه اژدها همهى بافتههايشان را بلعيد، تمام) ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.
نکته ها
همين كه ساحران فهميدند كار موسى عليه السلام سحر و جادو نيست، بى اختيار به سجده
جلد 5 - صفحه 362
افتادند و در حالى كه صبح از كافران بشمار مىآمدند، غروب به جمع شهداء راه خدا پيوستند و با بيان «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» اظهار داشتند كه كار ما غلط بوده است، و چون فرعون خود را «رب» مردم مىدانست، آنها هم كلمه «بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» را بكار بردند، زيرا اگر آنها تنها مىگفتند: «رب موسى»، فرعون مىگفت: موسى را من تربيت كردهام، از اينروى ساحران، بعد از كلمه «رب» ابتدا نام هارون عليه السلام و سپس نام موسى عليه السلام را ذكر كردند. «1»
خداوند بدون شرط به پيامبرش وعده برترى مىدهد، «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى» ولى به مؤمنين به شرط وفادارى به ايمان، وعده برترى مىدهد، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» «2» زيرا انبيا وفادار هستند، ولى مؤمنين ممكن است دست از وفادارى بردارند، لذا خداوند مىفرمايد: آنان به شرط وفادارى برترند.
پیام ها
1- هر كجا كه نگرانى زيادتر باشد، تأييد و تأكيد بيشترى را مىطلبد. «لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى» «3»
2- تلقين، عامل تقويت روحيه است. «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى»
3- جواب بايد متناسب با سخن مجادلهگر باشد وبا زبان خود او سخن بگوييم.
فرعون گفت: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى»، خداوند فرمود: «إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى»
4- حقّ، باطل را نابود مىسازد. «تَلْقَفْ ما صَنَعُوا»، «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً» «4»
5- نه تنها ساحران زمان حضرت موسى كه تمام ساحران تاريخ تيرهبخت هستند. «لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ» «5» 6- براى افراد سالم و غير لجوج، روشن شدن حقّ همان وتسليم شدن همان.
«1». تفسير مراغى.
«2». آلعمران، 139.
«3». آوردن حرف تأكيد «انّ» و تكرار ضمير متصل و منفصل مخاطب «ك و انت» به همراه كلمه علّو آن هم در قالب «اعلى» و جمله اسميّه، همه تأييدى براى آن دلهرههاست.
«4». اسراء، 81.
«5». الف و لام در كلمه «الساحر» براى عموم است.
جلد 5 - صفحه 363
«فَأُلْقِيَ» (گويا در باطن مجبور به سجده شدند)
7- انسان، موجودى است كه مىتواند در يك لحظه تصميم بگيرد و تغيير عقيده و ايدئولوژى دهد. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
8- راه توبه براى همگان باز است، توبه از شرك، ايمان آوردن به خداست. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ» هر انسان منحرفى را بد ندانيم، شايد توبه كند.
9- انسانها در انتخاب عقيده آزادند و مجبور محيط نيستند. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ»
10- سجده، از آثار يقين است، ايمان بدون سجده نمىشود. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً»
11- ساحران، در يك جمله، ايمان خود را به توحيد و نبوّت اظهار داشتند. «آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» (قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (70)
به ملاحظه اين خوارق قاهره، به صداقت و حقيقت كليم اللّه يقين نمودند، لذا تماما يكمرتبه ايمان آوردند:
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً: پس برو افتادند جادوگران به حالت سجده. بعضى مفسرين نقل نمودهاند كه رئيس سحره به آنها گفت: ما غالب مىشديم بر مردم به سحر، و آلات و ادوات ما باقى مىماند اگر ما غالب مىشديم؛ پس اگر اين عصاى موسى سحر بود، پس چه شد آلات و ادوات ما. پس استدلال نمودند به تغير احوال اجسام بر صانع عالم قادر و به ظهور آن در دست موسى بر بودن او پيغمبر صادق از جانب خداى تعالى، لا جرم توبه نمودند و ايمان آوردند و بجا آوردند فعلى را كه غايت خضوع است، يعنى سجده كردند.
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى: گفتند ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى. زمخشرى گويد چقدر عجيب است امر ايشان كه بتحقيق انداختند ريسمان و چوب خود را براى كفر و جحود، پس از ساعتى انداختند سر خود را به شكر و سجود؛ چقدر عظيم است بين ايندو انداختن «1». و سجده آنها بالاختيار بود نه بالاجبار، و الّا محمود نبودند. اخفش گفته: از سرعت به سجده نمودن كأنه انداختند سر خود را. مروى است كه چون به سجده افتادند، حق تعالى بهشت و منازلشان را به آنها نمود. چون منازل خود را ديدند، يكمرتبه متفق الكلمه گفتند:
ايمان آورديم به پروردگار هارون و موسى «2».
تبصره: فخر رازى بيان نموده كه چون فرعون دعوى ربوبيت نمود بقوله (أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى) «3» و ادعاى الهيت كرد كه (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرِي)، «4» پس
«1» كشاف، زمخشرى، ج 2، ص 440.
«2» منهج الصادقين، ج 6، ص 9.
«3» سوره نازعات، آيه 24.
«4» سوره قصص، آيه 38.
جلد 8 - صفحه 296
سحره هر گاه مىگفتند (آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ)* «1» فرعون مىگفت اين سحره به من ايمان آوردند نه به غير من. پس به غرض قطع اين تهمت، سحره پروردگار هارون و موسى را اقرار نمودند، و دليل بر اين آنست كه هارون را در ذكر مقدم داشتند؛ زيرا فرعون مدعى بود به ربوبيت خود بر موسى به جهت تربيت كردن او را بقوله (الم نربّك فيها وليدا) براى رفع ايهامات فرعون، لا جرم هارون را مقدم نمودند. يا چون سحره مشاهده نمودند كه بارى تعالى هارون و موسى را به چنين معجزات عظيمه و درجات رفيعه مخصوص گردانيده، لا جرم ربّ هارون و موسى گفته باشند «2».
نكته ادبيه: قوله تعالى (لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى) مشتمل است بر انواع مبالغه: 1- ذكر كلمه تأكيد كه «انّ» باشد. 2- تكرير ضمير. 3- «ال» تعريف. 4- لفظ «علوّ» كه مراد از آن غلبه ظاهره باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (71)
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)
ترجمه
پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى
گفتيم مترس همانا توئى برتر
و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساختهاند همانا آنچه را ساختهاند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد
پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى
گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سختتر است از جهت عذاب و پايندهتر
گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كنندهئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا
همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پايندهتر
محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند
و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه،
بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد..
جلد 3 صفحه 515
تفسير
پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مىبلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نمودهاند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمىبيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مىبرم و شما را مىآويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوامتر است گفتهاند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمىكنيم رضاى
جلد 3 صفحه 516
تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقىتر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعهاى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأُلقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسي (70)
پس برو افتادند سحره بحال سجده که سجده تعظيم بود و گفتند ما ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسي.
(فَأُلقِيَ السَّحَرَةُ) القاء انداختن چيزيست بر روي زمين و القاء سحره افتادن سحره است و مفعول آن محذوف است بدلالت لفظيه و او نفسهم است يعني القي السحرة نفسهم.
(سُجَّداً) بحال سجده سجده اقسامي دارد سجده نماز که در هر ركعت دو سجده واجب است و مجموعا ركن است که بزيادتي که در هر ركعت چهار سجده كند يا نقصان که هر دو را ترك كند که پس از ركوع مشغول ركعت بعد شود مبطل نماز است مگر اينكه محل تداركش نگذشته باشد و بركن بعد نرسيده باشد بايد تدارك كند و قضاي سجده که اگر يك سجده فراموش شده و محلّ تداركش گذشته باشد بعد از نماز قضا كند و سجده سهو که در پنج مورد يا شش مورد يا هفت مورد علي الاختلاف واجب ميشود كلام بيجا قيام بيجا سجده فراموش شده تشهّد فراموش شده شك چهار و پنج پس از اكمال سجدتين سلام بيجا فعل زيادتي يا نقصان و سجده تلاوت در چهار مورد واجب و يازده مورد مستحبّ و سجده شكر پس از افاضه نعمت و توفيق يا رفع بليّه يا تذكر نعم سالفه و رفع بلاهاي سابقه و سجده تعظيم مثل سجده ملائكه از براي آدم و سجده عبوديّت مثل سجده موحّدين للّه و حرمت سجده لغير اللّه که مشركين داشتند و در اينجا سجده تعظيم است نسبت بموسي و هارون يا سجده شكر است.
(قالُوا) سحره بفرعون و فرعونيان.
(آمَنّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسي) تقديم هارون براي مراعات قوافي آيات است چون آنها اهل فن بودند و فهميدند که اينکه معجزه از عنوان سحر خارج است و
جلد 13 - صفحه 61
ايمان بموسي منحصر بآنها نبود بلكه بسياري از بني اسرائيل و بعضي از آل فرعون که ميفرمايد (فَما آمَنَ لِمُوسي إِلّا ذُرِّيَّةٌ مِن قَومِهِ عَلي خَوفٍ مِن فِرعَونَ وَ مَلَائِهِم) يونس آيه 83 (وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ يَكتُمُ إِيمانَهُ) مؤمن آيه 29 و آسيه زن فرعون و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- پیروزی عظیم موسی (ع): به اینجا رسیدیم که موسی مأمور شد عصای خود را بیفکند. موسی عصای خود را افکند، عصا تبدیل به مار عظیمی شد و تمام اسباب و آلات سحر ساحران را بلعید، غوغا و ولولهای در تمام جمعیت افتاد فرعون، سخت متوحش شد، و اطرافیانش دهانهاشان از تعجب باز ماند.
ساحران که به خوبی سحر را از غیر سحر میشناختند، یقین کردند که این امر، چیزی جز معجزه الهی نیست، و این مرد فرستاده خداست.
لذا همان گونه که آیه میگوید: «ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم» (فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسی).
نکات آیه
۱ - عصاى موسى با اعجاز او، تمامى ابزار و آلات سِحر جادوى ساحران فرعون(بندها و عصاها) را بلعید. (تلقف ما صنعوا ... فأُلقى السحرة ) «فاء» در «فألقى» فصیحه و حاکى از جملاتى محذوف است. مفاد آیه با تقدیرات آن چنین مى شود: موسى(ع) عصاى خود را انداخت و عصا آلات سحر را بلعید، آن گاه ساحران به سجده افتادند.
۲ - ساحران با مشاهده معجزه موسى و بلعیده شدن سِحرشان با اعجاز او، در برابر خداوند به سجده افتادند. (فأُلقى السحرة سجّدًا )
۳ - ساحران، با مشاهده معجزه موسى، آن را قدرتى الهى دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنى کردند. (فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۴ - جاذبه نیرومند معجزه موسى، توان هرگونه درنگ و مقاومت را از ساحران فرعون سلب کرد. (فأُلقى السحرة ) فعل «أُلقى» مجهول است و دلالت دارد که ساحران وادار به سجده شدند، به گونه اى که گویا عاملى آنها را بر سجده مجبور ساخته است.
۵ - ساحران به جهت تخصص در سِحر، حقانیت گفته هاى موسى(ع) و سِحر نبودن کار او را به روشنى درک کردند. (فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا ) از ظاهر آیه برمى آید، که در میدان مبارزه، تنها ساحران بودند که ایمان خود را اعلام کردند و یا لااقل اولین افراد بودند. این سبقت در ایمان از سوى ساحران، به جهت شناخت آنان از کار خود و تفاوت آن با معجزه بود.
۶ - ساحران با مشاهده بطلان سِحرشان، ربوبیت خداوند بر همه موجودات را باور کرده و به آن ایمان آوردند. (قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۷ - ساحران فرعون، با صراحت، ایمان خویش به خداوند را اعلام کردند. (قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۸ - ساحران، ایمان خود به خداوند را به گونه اى اعلام کردند که فرعون نتواند آن را تحریف و از آن سوء استفاده کند. (قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى ) از آن جایى که موسى(ع) مدتى در خانه فرعون پرورش یافته بود، اگر ساحران «ربّ موسى» مى گفتند، این احتمال وجود داشت که فرعون سجده آنان و گفته هایشان را به نفع خود توجیه کند و خود را «ربّ موسى» بداند. آنان با آوردن اسم هارون در کنار اسم موسى(ع) (ربّ هارون و موسى) راه سوء استفاده از کلام خود را به روى فرعون بستند.
۹ - موسى و هارون(ع)، دعوت به پذیرش ربوبیت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خویش قرار داده بودند. (بربّ هرون و موسى )
۱۰ - ساحران فرعون، از دعوت موسى(ع) و هماهنگى هارون با او، پیش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند. (ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۱۱ - خداوند، تدبیرکننده موسى و هارون(ع) در انجام رسالت و ابلاغ پیام توحید (ربّ هرون و موسى )
۱۲ - اعطاى معجزه به پیامبران، پرتوى از ربوبیت خداوند (ربّ موسى و هرون )
۱۳ - هارون در صحنه مبارزه با ساحران فرعون، در کنار موسى(ع) حاضر بود. (ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۱۴ - توجه به عظمت خداوند، مایه خضوع به درگاه او و وادارسازنده انسان به پذیرش ربوبیت او (فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى )
۱۵ - پیشانى بر خاک نهادن، از دیرباز نشانه خضوع و فروتنى دربرابر خداوند و جلوه بارز بندگى او بوده است. (فأُلقى السحرة سجّدًا )
۱۶ - وعده خداوند به موسى(ع) در مورد برترى و غلبه او در میدان مبارزه با ساحران، به بهترین شکل تحقق یافت. (إنّک أنت الأعلى ... فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا )
۱۷ - لزوم اعتراف به ربوبیت خداوند به هنگام سجده (فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى )
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به ربوبیت خدا ۱۷
- انبیا: معجزه انبیا ۱۲
- ایمان: اهمیت ایمان به ربوبیت خدا ۹; ایمان به حقانیت موسى(ع) ۵; ایمان به خدا ۷; ایمان به ربوبیت خدا ۶; ایمان به معجزه موسى(ع) ۵; زمینه ایمان به ربوبیت خدا ۱۴
- جادوگران فرعون: ابطال جادوى جادوگران فرعون ۱; ایمان جادوگران فرعون ۵، ۶، ۷; بینش جادوگران فرعون ۳ ; تواضع جادوگران فرعون ۳; جادوگران فرعون و دعوت موسى(ع) ۱۰; جادوگران فرعون و دعوت هارون(ع) ۱۰; جادوگران فرعون و معجزه موسى(ع) ۲، ۳; سجده جادوگران فرعون ۲; عجز جادوگران فرعون ۴; ویژگیهاى ایمان جادوگران فرعون ۸
- خدا: تحقق وعده ها خدا ۱۶; تدبیر خدا ۱۱; عوامل خضوع بر خدا ۱۴; نشانه هاى خضوع برخدا ۱۵; نشانه هاى ربوبیت خدا۱۲
- ذکر: آثار ذکر خدا ۱۴
- سجده: آداب سجده ۱۷; تاریخ سجده ۱۵; نقش سجده ۱۵
- عبودیت: نشانه ها عبودیت ۱۵
- فرعون: ممانعت از سوءاستفاده فرعون ۸
- موسى(ع): قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۰، ۱۳; مربى موسى(ع) ۱۱; معجزه موسى(ع) ۱; مهمترین دعوت موسى(ع) ۹; نقش عصاى موسى(ع) ۱; نقش معجزه موسى(ع) ۴; وعده پیروزى به موسى(ع) ۱۶; هماهنگى موسى(ع) و هارون(ع) ۱۰
- هارون(ع): مربى هارون(ع) ۱۱; مهمترین دعوت هارون(ع) ۹; هارون(ع) و موسى(ع) ۱۳
منابع