طه ٤٩
کپی متن آیه |
---|
قَالَ فَمَنْ رَبُّکُمَا يَا مُوسَى |
ترجمه
طه ٤٨ | آیه ٤٩ | طه ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَبُّکُمَا»: پروردگار شما دو نفر. بیان کلام بدین شیوه نشانه غرور فرعون است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه
- بيان ريشه اعتقادى اين سؤ ال فرعون كه گفت :((فمن ربكما يا موسى ((
- توضيحى پيرامون مذهب بت پرستان ديدگاه آنان درباره خدا و روششان در اتخاذ آلهه وارباب ۲۲۸
- اقوال مختلفى كه درباره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است
- توضيح نكات و دقائق جواب موسى (عليه السلام ) كه در قالب برهان خلق و هدايت همه چيز رب العالمين را معرفى نمود
- بيان تناسب جواب موسى (ع ) با مقضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسرين در معناىآيه
- سؤ ال ديگر فرعون : ((فما بال القرون الاولى (( كه معاد را استعباد كره زير سؤال مى برد
- پاسخ موسى (ع ) از استعباد فرعون امر معاد را
- معناى ذيل آيه ((لا يضل ربى و لا ينسى (( و ارتباط آن با صدر آيه
- تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن
- گفتگو به متهم ساختن موسى (عليه السلام ) به توطئه و ساحرى منجر مى شود...
- موعظه موسى (عليه السلام ) به فرعون و فرعونيان در نهى از بت پرستى
- بازتاب اندرز موسى (عليه السلام ) و عكسالعمل مردم در برابر آن
- مشاوره فرعون با ايادى خود و اتخاذ تصميمهاى محرمانه
- ترغيب و ترهيب مردم توسط فرعون در مقابله با دعوت موسى (ع )
- روياروئى موسى (ع ) با ساحران در روز موعود
- معناى جمله :((فاوجس فى نفسه خيفه موسى (( و وجوهى كه درباره مقصود از نگران شدن موسى (عليه السلام ) بعد از مشاهده سحر ساحران گفته شده است
- غلبه موسى (عليه السلام ) به ساحران و ايمان آوردن آنان
- ساحران در برابر عظمت آيت الهى به سجده افتادند
- عكس العمل فرعون در برابر ايمان آوردن ساحران بخداىمتعال
- جواب بليغ مؤ منان حاكى از تحول فكرى و معنوى آنان بعد از ايمان مى باشد
- فرعون و ساحران ، و دو ديدگاه مختلف مادى و الهى
- دنباله پاسخ ساحران كه از توبه حقيقى آنان حكايت مى كند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى «49»
(فرعون) گفت: اى موسى! پس پروردگار شما دو نفر كيست؟!
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى (49)
خلاصه موسى و هارون به حكم الهى به دربار فرعون آمدند، بعد از مدتى كه ملاقات ميسر شد، گفتند: ما رسولان پروردگار توئيم و تو را به پرستش و ستايش دعوت كنيم:
قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى: فرعون گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى كه مرا به پرستش او مىخوانيد.
تنبيه: در خطاب فرعون با موسى و هارون و بعد از آن تخصيص موسى به نداء، آنست كه موسى اصل بود در تبليغ رسالت، و هارون وزير و تابع او بود. يا آنكه فرعون مىدانست بر زبان موسى عقده باشد، و هارون در كمال فصاحت است، پس خواست او را نزد حضار مجلس شرمسار كند و از حل عقده او خبر نداشت، لذا خطاب به موسى و از او جواب طلبيد، موسى به زبان فصيح و بيان مليح در مقام احتجاج برآمده:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى (49)
قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى (54)
مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى (56)
ترجمه
- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را
گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مىبينم
پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزهاى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت
همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد
گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى
گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود
گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته
گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشتهاى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند
آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون
بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها
از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون
جلد 3 صفحه 509
ميآوريم شما را بار ديگر
و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.
تفسير
- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مىبينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آوردهايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزهاى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق
جلد 3 صفحه 510
است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهرهمند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفتهاند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد
جلد 3 صفحه 511
شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحهاند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ فَمَن رَبُّكُما يا مُوسي (49) قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي (50)
گفت فرعون پس كيست پروردگار شما دو نفر اي موسي! موسي فرمود پروردگار ما آن خداونديست که اعطاء فرمود بهر چيزي خلق او را پس از آن هدايت فرموده.
(قالَ فَمَن رَبُّكُما يا مُوسي) اولا حضرت موسي که در آيه قبل دعوت فرمود فرعون را در دو موضع تعبير بربّك فرمود يكي (إِنّا رَسُولا رَبِّكَ) ديگر (قَد جِئناكَ بِآيَةٍ مِن رَبِّكَ) مناسب بود فرعون بگويد فمن ربي كيست پروردگار من! لكن زير بار اينکه نرفت که فرض ربّي بر خود كند گفت فمن ربّكما.
و ثانيا كلمه فمن ربكما خطاب بموسي و هارون است و كلمه يا موسي خطاب بموسي فقط است سرّ اينکه تعبير چيست! و آن اينست که طرف خطاب حضرت موسي بوده ميگويد اي موسي پروردگار شما دو نفر كيست مثل اينكه جمعي مطلبي داشته باشند نزد كسي بروند بزرگ آنها از جانب همه آنها تكلم كند که ما آمدهايم و فلان تقاضا را داريم طرف بان بزرگ آنها ميگويد تقاضاي شما چيست!
و ثالثا فرعون توهّم كرد که پروردگار آنها از جنس بشر است يا جن يا ملك يا جنس ديگريست حضرت موسي نظر به اينكه خداوند را بذاته نميتوان شناخت زيرا صرف وجود است ماهيّت ندارد و غير متناهي است سبزواري ميگويد (وجوده من اعرف الاشياء و كنهه في غاية الخفاء) حضرت رسالت عرض ميكند
(ما عرفناك حقّ معرفتك و ما عبدناك حقّ عبادتك)
لذا خدا را بافعال او بايد شناخت از اينکه جهت موسي فرمود:
(قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدي) چون فرعون گفته بود (فَمَن رَبُّكُما) حضرت موسي بافتخار بعبوديت خود و ربوبيّت حضرت حق فرمود (رَبُّنَا) چنانچه امير المؤمنين در مناجاتش عرض ميكند
(كفاني فخرا ان اكون لك
جلد 13 - صفحه 42
عبدا و كفاني عزّا ان تكون لي ربّا).
(الَّذِي أَعطي كُلَّ شَيءٍ خَلقَهُ) تمام موجودات عالم امكان که اطلاق شيئي بر او ميشود از عالم مجرّدات و ماديّات از جمادات و نباتات برّي و بحري از طيور و هوام و انعام و جنّ و انس هر که بمقدار لياقت و احتياجات خود موافق حكمت و صلاح پس از خلقت آنها بآنها اعطاء فرموده (مهندسي که بكل نكهت و بكل جان داد بهر که آنچه سزاوار حكمت است آن داد) (اي كريمي که از خزانه غيب كبري ترسا وظيفه خورداري دوستان را كجا كني محروم تو که با دشمنان نظر داري).
(ثُمَّ هَدي) پس از آن راه نمايي كرد آنها را بطريق تحصيل روزي و امر معاش و تحصيل مسكن و منكح و توليد و تناسل و جلب منافع و دفع مضار و آنچه در امر زند. گاني محلّ احتياج آنها است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 49)- در اینجا قرآن مجید مستقیما به سراغ گفتگوهای موسی و هارون با فرعون میرود.
هنگامی که موسی در برابر فرعون قرار گرفت، جملههای حساب شده و مؤثری را که خداوند به هنگام فرمان رسالت به او آموخته بود باز گو کرد که در آیات قبل خواندیم.
سپس هنگامی که فرعون این سخنان را شنید نخستین عکس العملش این
ج3، ص124
بود «گفت: بگویید ببینم پروردگار شما کیست ای موسی»؟ (قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی).
عجیب این که فرعون مغرور و از خود راضی حتی حاضر نشد بگوید پروردگار من که شما مدعی هستید کیست؟ بلکه گفت: پروردگار شما کیست؟
نکات آیه
۱ - موسى و هارون(ع) با ابلاغ پیام هاى وحى الهى به فرعون، مأموریت خویش را به انجام رساندند. (فقولا له ... قال فمن ربّکما ) آیات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در این آیات سخنى نیست. از پاسخ فرعون برمى آید که آنان پیام خویش را به وى رساندند و پاسخ او را دریافت کردند.
۲ - فرعون با گوش فرادادن به سخنان موسى و هارون(ع)، اجازه داد آنان پیام الهى خویش را به او برسانند. (فقولا إنّا رسولا ... قال فمن ربّکما)
۳ - اظهار بى اطلاعى و تجاهل نسبت به پروردگار موسى و هارون، عکس العمل فرعون در برابر سخنان آن دو (إنّا رسولا ربّک ... ب-َایة من ربّک ... قال فمن ربّکما) گرچه موسى و هارون(ع)، مبدأ پیام را با عنوان «ربّک» به فرعون معرفى کردند; ولى فرعون در مقام سؤال «ربّکما» به کار برده است تا ضمن انکار ربوبیت خداوند، نسبت به آن اظهار بى خبرى نیز کرده باشد.
۴ - فرعون با اظهار بى اطلاعى از پروردگار موسى و هارون، رکن اصلى پیام هاى آنان را زیر سؤال برد. (إنّا رسولا ربّک ... أُوحى إلینا ... فمن ربّکما)
۵ - با وجود مشارکت موسى و هارون(ع) در وحى و رسالت، مسؤولیت آن با موسى(ع) بود. (قال فمن ربّکما یموسى) موسى و هارون(ع)، در کلیه مکالمات خود موظف بودند که پیام مشترک خویش را به فرعون ابلاغ کنند و از این رو کلیه ضمایر در آیات گذشته به صورت تثنیه و مشترک آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معکما، فقولا، رسولا، جئناک، إنّا، إلینا); ولى فرعون در مطرح کردن سؤال خود در عین مخاطب قرار دادن هر دو، پاسخ را از موسى(ع) طلب مى کند (یا موسى). این قرینه ها نشان دهنده آن است که در عین اشتراک موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.
موضوعات مرتبط
- انبیا: هماهنگى انبیا ۵
- فرعون: آثار تجاهل فرعون ۴; ابلاغ وحى به فرعون ۱، ۲; تجاهل فرعون ۳; شبهه افکنى فرعون ۴
- موسى(ع): انجام رسالت موسى(ع) ۱; رسالت موسى(ع) ۵; رهبرى موسى(ع) ۵; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴،۵
- هارون(ع): انجام رسالت هارون(ع) ۱; رسالت هارون(ع) ۵; قصه هارون(ع) ۱، ۲، ۳ ، ۴، ۵
منابع