الشعراء ١٢٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
کَذَّبَتْ‌ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ‌

ترجمه

قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند،

عاديان پيامبران را تكذيب كردند
عاديان، پيامبران [خدا] را تكذيب كردند.
قوم عاد نیز رسولان خدا را تکذیب کردند.
قوم عاد پیامبران را تکذیب کردند،
قوم عاد پيامبران را تكذيب كردند.
قوم عاد پیامبران را دروغگو انگاشتند
قوم عاد فرستادگان را دروغگو شمردند
قوم عاد پیغمبران (خدا) را تکذیب کردند (و دروغگو نامیدند).
عادیان، پیامبران را تکذیب کردند.
تکذیب کردند عاد فرستادگان را

Aad disbelieved the messengers.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ١٢٢ آیه ١٢٣ الشعراء ١٢٤
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ «123» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ «124» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «125» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «126» قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى‌كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123)

(قصه چهارم: حضرت هود عليه السّلام) كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ‌: تكذيب كردند و به دروغ پنداشتند قوم عاد فرستادگان را.

بيان: گرچه قوم عاد فقط مخالفت پيغمبر خود را نمودند، لكن چون تمام انبياء در دعوت به حق شريكند، لذا تكذيب يك پيغمبر، مستلزم تكذيب تمام انبياء است به جهت جامعيت ايشان در تبليغ، لذا به اين اعتبار فرمود تكذيب كردند قوم عاد پيغمبران را. و ايضا هر پيغمبرى امت خود را امر فرمود ايمان به جميع انبياء و تبليغ، لذا به اين اعتبار فرمود تكذيب كردند قوم عاد پيغمبران را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (127)

أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)

وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)

ترجمه‌

تكذيب كردند عاد فرستادگان را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد

و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد

و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من‌

و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد

مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران‌

و بوستانها و چشمه‌ها

همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ‌

گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست‌

اين مگر عادت پيشينيان‌

و نباشيم ما عذاب كرده شدگان‌

پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند


جلد 4 صفحه 119

بيشترشان مؤمنان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمى‌كنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمى‌خواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفته‌اند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستاره‌ها دانسته‌اند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمه‌ها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت‌


جلد 4 صفحه 120

و آنها با كمال بى‌شر مى‌گفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمى‌داريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نموده‌اند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّه‌ئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيله‌ئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (122) كَذَّبَت‌ عادٌ المُرسَلِين‌َ (123)

گذشت‌ بيان‌ ‌آن‌.

تكذيب‌ كردند عاد پيغمبران‌ ‌را‌.

عاد قوم‌ حضرت‌ هود بودند و اينها باغستانها و مزرعه‌ها و نخلستانهاي‌ زيادي‌ داشتند ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ مي‌فرمايد أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ إِرَم‌َ ذات‌ِ العِمادِ الَّتِي‌ لَم‌ يُخلَق‌ مِثلُها فِي‌ البِلادِ (سوره‌ فجر ‌آيه‌ 6 و 7 و 8) و عمارات‌ بسيار مرتفع‌ ‌که‌ معني‌ ذات‌ العماد ‌است‌ و عمر طولاني‌ داشتند و اجسام‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بسيار طويل‌ ‌بود‌ و ‌با‌ حضرت‌ هود ‌از‌ يك‌ قبيله‌ بودند ‌که‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 123)- جنایات و اعمال بی‌رویه قوم عاد: اکنون نوبت به قوم «عاد» و پیامبرشان «هود» می‌رسد که گوشه‌ای از زندگی و سر نوشت آنها و درسهای عبرتی

ج3، ص385

را که در آن نهفته است ضمن هیجده آیه بیان می‌کند.

نخست می‌فرماید: «قوم (سر کش) عاد فرستادگان خدا را تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِینَ).

گر چه آنها تنها هود را تکذیب کردند اما چون دعوت هود دعوت همه پیامبران بود در واقع همه انبیا را تکذیب کرده بودند.

نکات آیه

۱ - تکذیب رسالت هود(ع)، از سوى قوم عاد (کذّبت عاد المرسلین) گفتنى است که «عاد» اسم جد اعلاى قوم هود است. بنابراین تمسیه آن قوم به عاد، از باب تسمیه یک قبیله به نام نیاى آن است.

۲ - انکار هر پیامبرى، انکار همه پیامبران الهى است. (کذّبت عاد المرسلین) جمع آمدن واژه «المرسلین» با این که قوم عاد تنها شخص هود(ع) را انکار کردند، بیانگر برداشت یاد شده است.

۳ - پیوستگى و وحدت محتواى رسالت هاى آسمانى و برنامه پیامبران (کذّبت عاد المرسلین) جمع آمدن واژه «المرسلین» مى تواند از آن جهت باشد که اساسًا پیام رسالت در طول تاریخ، پیامى واحد بوده است. بنابراین انکار هر یک از پیامبران، به منزله انکار همه رسولان الهى است.

۴ - قوم عاد، منکر حقیقتى به نام رسالت (کذّبت عاد المرسلین) برداشت یاد شده بدان احتمال است که قوم عاد اصولاً حقیقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند. بدیهى است که این امر، به منزله انکار همه پیامبران الهى است.

موضوعات مرتبط

  • ادیان آسمانى: هماهنگى ادیان آسمانى ۳
  • انبیا: تکذیب انبیا ۲; هماهنگى انبیا ۲
  • قوم عاد: تاریخ قوم عاد ۴; تکذیبگرى قوم عاد ۱، ۴
  • نبوت: مکذبان نبوت ۴
  • هود(ع): قصه هود(ع) ۱; مکذبان هود(ع) ۱

منابع