الصافات ١١
کپی متن آیه |
---|
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لاَزِبٍ |
ترجمه
الصافات ١٠ | آیه ١١ | الصافات ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَاسْتَفْتِهِمْ»: از ایشان نظر بخواه. مراد از استفتاء در اینجا تنها اطّلاع از دیدگاه ایشان است و بس. والاّ رأی آنان فاقد ارزش است. «أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً»: (نگا: شوری / ، احقاف / ). «مَنْ»: کسانی که. چیزهائی که. استعمال (مَنْ) بدان خاطر است که با اجرام سماوی ذویالعقول همچون فرشتگان و پریان وجود دارد و تغلیب است. «أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ ...»: مراد از (مَنْ) شاید گذشتگان باشد که بسی از اینها قویتر بودهاند (نگا: توبه / ، قصص / ، روم / فاطر / ، غافر / و ، محمّد / ، ِ / ). «لازِبٍ»: چسبنده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ -۱۱ سوره صافات
- وجوه مختلف درباره مراد از سه طايفه : صافات ، زاجرات و تاليات كه خداوند بدانهاسوگند ياد كرده است
- بيان اينكه مراد، سه طائفه از ملائكه كه ماءمورنزول وحى بوده اند مى باشد
- سه طايفه مذكور اعوان جبرئيل در نزول وحى اند مى باشد
- توضيح اينكه سوگند به صافات ، زاجرات و تاليات ، متضمن استدلال براى ان الهكم لواحد است
- بيان آيات راجع به تزيين آسمان دنيا به زيور كواكب و حفظ آن از شياطين ماردو...
- گفتارى در معناى شهاب در ذيل آيه : الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب
- چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ «11» بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ «12»
پس از آنان نظر بخواه كه آفرينش آنان سختتر است يا كسانى كه ما (در آسمانها و زمين) آفريديم؟ ما آنان را از گِلى چسبنده آفريديم، بلكه تو (از افكار آنان) تعجب مىكنى و آنان (تو را) مسخره مىكنند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ «11»
شأن نزول:
كفار منكر قيامت، دعوى شجاعت و در ميان قريش لاف قوت و مفاخرت مىنمودند، آيه شريفه نازل شد:
فَاسْتَفْتِهِمْ: پس بپرس از اين جماعت، أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً: آيا ايشان سختترند از جهت آفرينش، أَمْ مَنْ خَلَقْنا: يا آنكه خلق نموده بوديم قبل از ايشان از امم سابقه كه در قوت به مراتب از ايشان بيشتر بودند هلاك نموديم و معذب ساختيم، پس چگونه قوت و صلابت در مقابل عذاب ما خواهند داشت، إِنَّا خَلَقْناهُمْ: بدرستى كه ما آفريدهايم همه ايشان را، مِنْ طِينٍ لازِبٍ: از گل چسبنده كه در نهايت سستى و پستى است، يعنى اصل همه از آدم و آدم از اين
جلد 11 - صفحه 108
گل خلق شده. اولى آنكه «من» براى تغليب و معنى آنكه آيا آفريدن ايشان دشوارتر است بر ما، يا آنچه آفريدهايم از ملائكه و آسمان و زمين و كوهها و دريا و شهب، و چگونه خلق آنها دشوارتر باشد و حال آنكه همه مخلوق شدهاند از گل چسبنده كه در نهايت سستى و پستى است نسبت به مخلوقات ديگر.
تنبيه:
آيه اثبات معاد و رد استحاله آنان است بدين تقرير: استحاله اعاده ايشان يا به جهت عدم ماده است، يا عدم قدرت فاعل؛ و هر دو باطل است. اما اول- زيرا حصول ماده ايشان كه گل چسبنده است از ضم اجزاء مائيه است به اجزاء ارضيه، و اين هر دو باقى و قابل انضمام باشد. اما دوم- به جهت آنكه ذاتى كه قادر باشد بر خلق اشياء مذكوره، البته بر ضم اين اجزاء و اعاده حيات در آن قادر خواهد بود، زيرا قدرت صفت ذاتيه، و هرگز از ذات منفك نشود و متغير نگردد و نسبت آن به همه مقدورات يكسان است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِينٍ لازِبٍ «11» بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ «12» وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ «13» وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ «14» وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «15»
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «16» أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «17» قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ «18» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ يَنْظُرُونَ «19» وَ قالُوا يا وَيْلَنا هذا يَوْمُ الدِّينِ «20»
ترجمه
پس بپرس از آنها آيا آنها سختترند در آفرينش يا كسانيرا كه آفريديم غير از آنها همانا ما آفريديم آنها را از گل چسبنده
بلكه تعجّب نمودى و مسخره ميكنند
و چون پند داده شوند پند نميگيرند
و چون به بينند نشانه قدرتى را بسخريّه ميگيرند
و گويند نيست اين مگر جادوئى آشكار
آيا چون مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما برانگيخته شدگانيم
آيا و پدران پيشينيان ما
بگو بلى با آنكه شما ذليلانيد
پس جز اين نيست كه آن يك صيحه است پس ناگاه آنها مينگرند
و گويند اى واى بر ما اين روز جزا است.
تفسير
خداوند متعال براى اثبات معاد باز باسلوب بديعى پرداخته كه به پيغمبر خود دستور فرموده از منكرين معاد سؤال فرمايد كه آيا خلقت آنها بعد از مردن و خاك شدن سختتر است يا خلقت ملائكه و آسمانها و زمين و موجودات آنها و جعل مشارق و مغارب و شهاب ثاقب كه در آيات سابقه ذكر شد و كلمه من از باب تغليب يا داراى عقل و اراده بودن افلاك است كه گفتهاند و آنكه خدا مردم
جلد 4 صفحه 426
را خلق نموده است بدوا از گل چسبناكى و بعد از مردن و خاك شدن و آمدن باران باز همان گل چسبناك خواهند شد چگونه نمىتواند دوباره آنها را خلق نمايد و اى پيغمبر تو تعجّب نمودى از انكار آنها و انصافا جاى تعجّب هم هست و بعضى عجبت بصيغه متكلّم قرائت نمودهاند و در جوامع آنرا نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام داده و بالاتر از انكار آنكه استهزاء هم مينمايند به تعجّب تو يا اقرار اهل ايمان بآن و وقتى استدلال مينمايند براى آنها بوقوع حشر و مفاسد انكار را براى آنان ذكر مينمايند از نهايت بىفكرى و بىشعورى متذكّر و متنبه نميشوند و چون معجزه دالّه بر صدق تو را مشاهده ميكنند بر استهزاء خود مىافزايند و مردم ديگر را هم با خود در مسخره كردن كمك ميگيرند و از فرط عناد و لجاج ميگويند آنچه ما ديديم از او جز سحر و شعبده چيزى نيست پر واضح است و باز بطرز نوى شروع باستهزاء و انكار مينمايند و ميگويند وقتى ما مرديم و خاك شديم و استخوانى از ما بيش در قبر باقى نماند آيا ما مبعوث ميشويم يا پدرانمان كه سالها است مردهاند و اثرى از آنها باقى نمانده بلكه ذرّات خاك آنها هم در عالم متفرّق و مضمحلّ شده است و چون آنها دليلى بر ادّعاء موهوم خودشان كه امتناع بعث باشد نداشتند جز استبعاد عادى كه ناشى از عدم تفكّر در عموم قدرت خداوند است و عمده اين بود كه ميخواستند زير بار فرمايش پيغمبر نروند خداوند فرموده بگو بلى آنها و شما با كمال خوارى محشور خواهيد شد معطّلى هم ندارد يك صيحه و بانگ صور اسرافيل براى زنده نمودن شما و پدران شما و راندنتان بصحراى محشر كافى است مانند چوپانى كه يك صيحه بگله گوسفندان بزند و همه را سوق دهد پس در آنهنگام حالت بهتى بآنها دست ميدهد كه باوضاع محشر نظر مينمايند و منتظرند مجازات آنها معيّن شود و با خود ميگويند اى واى بر ما و عقائد ما اين روز همان روز جزا و حسابى است كه انبياء و اولياء از آن خبر ميدادند و نادم و پشيمان ميشوند از انكار و اصرار خودشان بر كفر و نفاق ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاستَفتِهِم أَ هُم أَشَدُّ خَلقاً أَم مَن خَلَقنا إِنّا خَلَقناهُم مِن طِينٍ لازِبٍ «11»
پس از اينکه
جلد 15 - صفحه 123
مشركين و كفار سؤال كن و طلب رأي و عقيده آنها را بكن آيا اينها خلقتشان محكمتر است يا كساني که ما خلق فرمودهايم قبل از اينها محققا ما اينها را خلق كرديم از گل ورزيده شده.
فَاستَفتِهِم استفتاء طلب رأي است چنانچه از علماء و مجتهدين استفتاء ميكنند که نظر شما و رأي شما در اينکه مسئله چيست و آنها فتوي ميدهند و بر مقلدين واجب است برأي آنها و فتواي آنها عمل كنند و تقليد كنند چنانچه در توقيع حضرت بقية اللّه است
من کان من العلماء صائنا لنفسه حافظا لدينه تاركا لهويه مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه
و صفات مذكوره عبارة اخراي از عدالت است که شرط جواز تقليد است و از حضرت باقر (ع) است فرمود:
الراد عليه كالراد علينا و الراد علينا كالراد علي اللّه و الراد علي اللّه في حد الشرك باللّه.
أَ هُم أَشَدُّ خَلقاً آيا اينکه كفار و مشركين خلقت آنها شديدتر و محكمتر است أَم مَن خَلَقنا از آسمانها و زمين و عرش و كرسي و ملائكه و كرات جوّيه و ساير مخلوقات الهي.
إِنّا خَلَقناهُم مِن طِينٍ لازِبٍ حضرت آدم را خداوند از طين خلق فرمود پس تمام اولاد آدم از طين است بعلاوه نطفه از همين مأكولات انساني توليد ميشود که از طين بعمل ميايد بلي طينت آنها مختلف است بعضي از عليين و برخي از سجّين و هم چنين آبي که در اينکه خاك داخل ميشود مختلف است اما طينت عليّين طينت انبياء است و از بهشت و از فاضل طينت آنها طينت مؤمن است و طينت كفار و مشركين از سجين و آتش است چنانچه در اخبار بسياري باين معني اشاره دارد از كافي مسندا از حضرت صادق (ع) فرمود
(ان اللّه خلق المؤمن من طينة الجنّة و خلق الكافر من طينة النّار الخبر)
و نيز فرمود
(الطينات ثلث طينة الانبياء و المؤمن من تلك الطينة الا ان الانبياء من صفتها هم الاصل و لهم فضلهم و المؤمنون الفرع (من طين لازب) (كذلك لا يفرق اللّه
جلد 15 - صفحه 124
عز و جل بينهم و بين شيعتهم و قال طينة الناصب من حمأ مسنون و اما المستضعفون فمن تراب لا يتحول مؤمن عن ايمانه و لا ناصب عن نصبه و للّه المشية فيهم)
و در خبر است ميفرمايد
(شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بنور ولايتنا).
اقول: اينکه اختلاف طينة بنحو اقتضاء است نه بنحو عليّت و منافي با اختيار نيست مثل ساير مقتضيات مثلا اطفال مؤمنين اقتضاء ايمان در آنها هست و اطفال كفار اقتضاء كفر مأكولات حلال و حرام حشر با اهل تقوي و با فساق كون در بلاد مسلمين و در بلاد كفار و ساير مقتضيات فقط موجب سهولت و صعوبت ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 11)- آنها که هرگز حق را پذیرا نمیشوند! قرآن همچنان مسأله رستاخیز و مخالفت منکران لجوج را تعقیب میکند و به دنبال بحث گذشته از قدرت خداوند و خالق آسمان و زمین بر همه چیز میفرماید: «از آنها بپرس آیا آفرینش (و معاد) آنان سختتر است یا آفرینش فرشتگان» و آسمانها و زمین (فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا).
آری «ما آنها را از گل چسبندهای آفریدیم»! (إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ).
گویا مشرکان که منکر معاد بودند بعد از شنیدن آیات گذشته در مورد آفرینش آسمان و زمین و فرشتگان اظهار داشتند، آفرینش ما از آن مهمتر است.
قرآن در پاسخ آنها میگوید: آفرینش انسانها در مقابل آفرینش زمین و آسمان پهناور و فرشتگانی که در این عوالم هستند چیز مهمی نیست، چرا که مبدأ آفرینش
ج4، ص134
انسان یک مشت خاک چسبنده بیش نبوده است.
زیرا مبدأ آفرینش انسان نخست «خاک» بود سپس با «آب» آمیخته شد، کم کم به «صورت لجن بدبوئی» درآمد و بعد به صورت «گل چسبندهای» شد و با این بیان میان تعبیرات گوناگون در آیات قرآن مجید جمع میشود.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص) مأمور توجه دادن کافران و مشرکان بر آفرینش انسان و جهان و ترغیب آنان به تأمل و تفکر درباره آنها (فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا) استفتا و پرسش در آیه شریفه، براى ترغیب به تفکر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقیقى.
۲ - ناچیز بودن آفرینش انسان در مقایسه با آفرینش جهان (آسمان ها، زمین و...) (فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا) ضمیر جمع «هم» در «فاستفتهم» - به قرینه آیات پیشین - به کافران و مشرکان بازمى گردد و مقصود از «من خلقنا» آسمان ها، زمین، فرشتگان و دیگر موجودات آسمانى است.
۳ - عظمت آفرینش آسمان ها، زمین، فرشتگان و دیگر موجودات آسمانى (أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا)
۴ - آفرینش جهانى سخت تر از آفرینش انسان، (آسمان ها، زمین و فرشتگان) گواه قدرت خداوند بر آفرینش مجدد انسان ها در قیامت و آسان و ممکن بودن آن براى او است. (فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا) برداشت یاد شده از آن جا است که روى سخن آیه شریفه مشرکان اند; آنان که منکر معاد بوده و آفرینش مجدد انسان ها را از خاک، امرى بعید و بسیار سخت و ناممکن مى شمردند و «أءذا مِتنا و کنّا ترابا و عظاما أءنا لمبعوثون»، (آیه ۱۶ همین سوره).
۵ - مشرکان آفرینش مجدد انسان ها را در قیامت، امرى بعید و غیرممکن و بسیار سخت مى دانستند. (فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا)
۶ - آفرینش آغازین انسان از گِل چسبنده بود. (إنّا خلقنهم من طین لازب) «طین» به معناى «گِل» و «لازب» به معناى «چسبنده» است.
۷ - آفرینش انسان از گِل چسبنده، گواه برترى آفرینش جهان طبیعت بر آفرینش انسان و شاهد توانایى خدا بر احیاى مجدد انسان ها از خاک است. (إنّا خلقنهم من طین لازب) برداشت فوق از آن جا است که جمله «إنّا خلقناهم من طین لازب» تعلیل است براى آنچه مورد استفتا و استفهام در جملات قبل بود.
موضوعات مرتبط
- آسمان: عظمت خلقت آسمان ها ۳; عظمت خلقت موجودات آسمانى ۳
- آفرینش: برترى خلقت آفرینش ۷; سختى خلقت آفرینش ۴; عظمت خلقت آفرینش ۲
- انسان: خلقت انسان ۲، ۴; عنصر خلقت انسان ۶، ۷
- تفکر: تشویق به تفکر ۱; تفکر در خلقت آفرینش ۱; تفکر در خلقت انسان ۱
- خدا: نشانه هاى قدرت خدا ۷
- خلقت: خلقت از گِل چسبنده ۶، ۷
- زمین: عظمت خلقت زمین ۳
- کافران: تشویق کافران ۱
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱
- مشرکان: بینش مشرکان ۵; تشویق مشرکان ۱
- معاد: استبعاد معاد ۵; دلایل معاد ۴، ۷; سهولت معاد ۴
- ملائکه: عظمت خلقت ملائکه ۳
منابع