محمد ١٤
کپی متن آیه |
---|
أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ |
ترجمه
محمد ١٣ | آیه ١٤ | محمد ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ»: شناخت کامل و صحیحی از پروردگار خود دارد. دلائل و براهین قوی از سوی پروردگار خود دارد که رهنمودهای آسمانی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام فرماید: این آیه درباره منافقین نازل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۷ - ۱۵ سوره محمد
- معناى اينكه فرمود: اگر خدا را يارى كنيد خدا ياريتان مى كند
- توضيح اينكه در تعليل نصرت مؤ منين و هلاكت كفار فرمود: خدا مولاى مؤ منان است وكافران مولايى ندارند
- وصف بهشتى كه متقين بدان وعده داده شده اند ۳۵۱
- (چند روايت در ذيل آيه : ((ذلك بانهم كرهوا ماانزل الله )) و بعضى آيات گذشته ديگر)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «14»
پس آيا كسى كه بر دليل روشنى از طرف پروردگارش است، همچون كسى است كه بدى كردارش در نظرش آراسته شده و از هوسهايش پيروى كرده است؟
نکته ها
«بيّنه» در اصل به چيزى مىگويند كه ميان دو چيز فاصله و جدايى ايجاد مىكند به
جلد 9 - صفحه 75
گونهاى كه ديگر هيچ گونه ربط و اتصالى با هم نداشته باشند. به همين خاطر به دليل روشن و آشكارى كه حقّ را از باطل جدا مىكند «بيّنه» مىگويند. «1»
پيامبر با منطق و بيّنه به سراغ مردم مىآيد، ولى مردم با خوب پنداشتن راه خود و پيروى از هوسهاى خويش با او برخورد مىكنند.
رسالت پيامبر اسلام همراه با بيّنه است. آن حضرت از جانب خداوند مأمور است و از پيش خود حرفى ندارد و بر اين امر تأكيد مىورزد. «إِنِّي عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي» «2»
پیام ها
1- تكيهگاه مؤمن، دليل و برهان است، «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ» امّا كفّار به پندار و هوس خويش تكيه دارند. «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ»
2- خودمحورى، نقطه مقابل خدامحورى است. كسى كه در برابر دليل و استدلال تواضع نكند، پيرو هوسهاى خود و ديگران خواهد شد. بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ ... اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
3- انسان فطرتاً با بدى مخالف است و هر كجا مىخواهد دست به كار زشتى بزند، ابتدا آن را رنگ و لعاب زيبايى مىزند. «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ»
4- مقتضاى ربوبيّت، نشان دادن دلائل روشن است. «بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ»
5- بعضى از كارها داراى قبح ذاتى است. يعنى ذات و حقيقت آن عوض نمىشود گرچه زيباسازى و تقلّب صورت بگيرد. «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ»
6- انسان براى رسيدن به خواستههاى نفسانى، كارهاى زشت را به گونهاى توجيه مىكند كه انجام آن زيبا و پسنديده باشد. «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ»
«1». تفسير نمونه.
«2». انعام، 57.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 76
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «14»
بعد از آن به جهت تسليه خاطر پيغمبر و توبيخ كفار فرمايد:
أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ: آيا پس كسى كه باشد بر حجتى روشن، مِنْ رَبِّهِ: از جانب پروردگار خود كه قرآن است و ساير حجج عقليه كه برهان توحيدند، كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ: مانند كسى است كه آراسته است، يعنى آرايش داده براى او بدى كردار او را از شرك و ساير معاصى، وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ: و پيروى كردهاند آرزوهاى خود را.
بيان: عدم تساوى دو دسته را به طريق استفهام انكارى بيان فرمايد كه آيا مساوى هستند كسانى كه به حجت و برهان از ايمان مىباشند، يعنى پيغمبر و مؤمنان با كسانى كه اعمال شنيعه و افعال قبيحه آنها را شيطان زينت داد و پيروى هواى نفس خود را نمايند يعنى منافقان و فساق؛ و البته عقل و وجدان و عرف حكم نمايد به اينكه اين دو هرگز مساوى نخواهند بود نه در دنيا و نه در آخرت و نه در وجود و نه در عمل، زيرا وجود مؤمنان خير و اعمال آنها باعث بركت و سعادت و لكن وجود كفار و فساق شر و افعال آنها موجب نحوست و نكبت باشد، بنابراين در پيشگاه حضرت سبحان نيز مساوى نخواهند بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْكافِرِينَ لا مَوْلى لَهُمْ «11» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ «12» وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ «13» أَ فَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «14» مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ «15»
جلد 5 صفحه 6
ترجمه
اين براى آنست كه خدا ياور آنان است كه ايمان آوردند و بدرستى كه كافران نيست ياورى براى آنها
همانا خدا داخل ميكند آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته در بهشتهائى كه روان است از زير آنها نهرها و آنانكه كافر شدند بهره بردارى ميكنند و ميخورند همچنانكه ميخورند چهار پايان و آتش جايگاه آنها است
و چه بسيار بلدى كه آن شديدتر بود در قوّت از بلد تو كه بيرون كردند تو را هلاك كرديمشان پس نبود ياورى براى آنها
آيا پس كسيكه باشد بر حجّتى از پروردگارش مانند كسى است كه آراسته شده باشد براى او بدى كردارش و پيروى كرده باشند خواهشهاى خود را.
مثل اهل بهشتى كه وعده داده شدند پرهيزكاران كه در آنست نهرهائى از آب تغيير ناپذير و نهرهائى از شير كه تغيير نكرده طعمش و نهرهائى از شرابى كه لذّت است براى آشامندگان و نهرهائى از عسل صاف خالص و براى ايشان است در آن از همه ميوهها و آمرزشى از پروردگارشان آيا مانند كسى است كه او جاودانى است در آتش و آشامانيده شوند آبى جوشان پس پاره پاره كند رودههاشان را.
تفسير
اين سعادت و كاميابى و نعمت بىپايان كه نصيب اهل ايمان شده و ميشود و اين انحطاط و نگونسارى و عذابهاى گوناگون كه بكفّار ميرسد و در آيات سابقه اشاره بآنها شده بود براى آنستكه خداوند يار و ياور اهل ايمان است و كفّار يار و ياورى كه بتواند در مقابل اراده الهيّه با آنها كمك نمايد ندارند و اين منافات ندارد با آنكه خدا فرموده و ردّوا الى اللّه مولاهم الحقّ چون آنجا مولى بمعناى مالك است و خداوند اهل عقائد حقّه و اعمال صالحه را روز قيامت داخل ميكند در بهشتى كه جارى ميباشد از كنار درختان و زير قصور آن نهرهائيكه ذكر ميشود و كفّار در اين چند روزه دنيا بهرهمند ميشوند از لذائذ و آب و علف آن مانند چهارپايان يعنى شتر و گاو و گوسفند كه همّى جز خوردن و آشاميدن ندارند و جايگاه ابدى آنها آتش جهنّم است و چه بسيار از اهالى بلاديكه بمراتب
جلد 5 صفحه 7
اقوى از اهل مكّه بودند آنانكه موجبات بيرون رفتن پيغمبر اكرم را از وطن خود فراهم نمودند و آن اهالى را خدا هلاك و نابود فرمود بتفصيلى كه در سور سابقه گذشت و كسى نتوانست با آنها يارى كند و عذاب خداوند را از آنها مرتفع نمايد آيا كسيكه از روى دليل و برهان معتقد بعقائد حقّه شده مانند كسى است كه بوسوسه شيطان و هواى نفس امّاره بسوء كار بد خود را خوب پنداشته و متابعت دلخواه خود را نموده نه چنين است امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان او از آن قبيل و خلفاء جور و پيروان آنها از اين قبيلند آيا ميشود حال شگفتآور كسانيكه در بهشت موعود الهى باهل تقوى جاى دارند كه در آن نهرهاى متعدّدى از آب تغييرناپذير گوارا و شير تازه كه طعمش برنگشته و شراب معطّر لذيذ بىضرر و عسل صاف خالص بىگزند وجود دارد بعلاوه تمام ميوجات مبرّى از تمام عيوب و مشتمل بر تمام محسّنات و از همه بالاتر آمرزش گناهان از جانب پروردگارشان بطوريكه محو شود از نظر و بخاطرشان نيايد تا شرمنده نشوند مانند كسانى باشد كه مخلّد در آتش جهنّم باشند و بآنها آب جوش بياشامانند و از شدّت حرارت آن رودههاشان متلاشى شود و بنابراين كلمه اهل كه مضاف بجنّت است حذف شده و مقصود استفهام انكارى است و قمّى ره فرموده نيست كسيكه او در اين چنين بهشتى است مانند كسيكه او در چنين آتشى است چنانچه نيست دشمن خدا مانند دوست او و بعضى گفتهاند اوّلا خداوند بيان اوصاف شگفتآور بهشت موعود را فرموده كه در آن از هر يك از چهار نوع مشروبات مذكوره انهارى است و مزاياى ديگر و بعدا فرموده آيا كسيكه مخلّد در چنين بهشتى است مانند كسيكه مخلّد در آتش است ميباشد و بنابراين تقدير زائدى در كلام لازم است كه ذكر شد و بمقتضاى بعضى روايات تمام اين نهرها از بيخ درخت طوبى منفجر ميشود از يك نهر و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَمَن كانَ عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهواءَهُم «14»
آيا پس كسي که بوده باشد بر بينه و دليل از پروردگار خود مثل كسي است که زينت داده شده بر او بدي عملش و متابعت كردند هواهاي نفسانيه خود را البته اينها مساوي نيستند.
أَ فَمَن كانَ عَلي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّهِ مثل انبياء که داراي جميع شرايط نبوت باشند و داراي معجزات باهرات، و مثل ائمه هدي که شرايط امامت را واجد باشند با نص قطعي و دليل محكم و معجزات، و مثل مؤمنين که از روي قطع و يقين ايمان آورده باشند.
كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ که فريب زخارف دنيوي و وساوس شيطاني که جلوه داده بر آنها اعمال سوء را، وَ اتَّبَعُوا أَهواءَهُم بنده نفس شدند و گرفتند معبودان خود را هواهاي نفسانيه خود چنانچه ميفرمايد: أَ فَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... الايه جاثيه آيه 22 شرحش گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- این آیه از مقایسه دیگری بین «مؤمنان» و «کفار» سخن میگوید، از دو گروه متفاوت در همه چیز که یکی دارای ایمان و عمل صالح است و دیگری دارای یک زندگی به تمام معنی حیوانی، از دو گروهی که یکی در زیر چتر ولایت پروردگار قرار گرفته، و دیگری بیمولی و سر پرست.
میفرماید: «آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد، همانند کسی است که زشتی اعمالش در نظرش آراسته شده، و از هوای نفسشان پیروی میکنند»؟! (أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ).
گروه اول از شناخت صحیح و یقین و دلیل و برهان قطعی برخوردارند، اما گروه دوم بر اثر پیروی از هوی و هوسهای سرکش گرفتار سوء تشخیص و عدم درک واقعیت و تاریکی مسیر و هدف شده، در ظلمات اوهام سرگردانند، هرگز این دو گروه یکسان نیستند.
«بیّنه» به معنی دلیل آشکار است و در اینجا اشاره به قرآن و معجزات پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و دلائل عقلی دیگر است.
نکات آیه
۱- مؤمنان، متکى به برهان و عقل و کافران، دلخوش به پندار و هواى نفس (أفمن کان على بیّنة من ربّه ... و اتّبعوا أهواءهم) در واژه «بیّنة» شناخت عقلى نهفته است. از مقابله آن با «أهواء»، مطلب بالا استفاده مى شود.
۲- راه ایمان، متکى به دلیل و منطق روشن (أفمن کان على بیّنة من ربّه)
۳- خداوند، خواهان پیروى انسان از دلیل روشن و منطقى (أفمن کان على بیّنة من ربّه کمن زیّن) تمجید خداوند از متکى بودن اندیشه و ایمان بر دلیل و برهان، مى نمایاند که این امر از نظر خداوند ارزش است و با این تمجید، مؤمنان را به سوى این ارزش رهنمون ساخته است.
۴- راه کفر، داراى ریشه در هوس ها و فاقد منطق روشن (کمن زیّن له ... و اتّبعوا أهواءهم)
۵- قرآن، دلیل روشن از جانب خدا، در جهت رشد و کمال آدمیان * (أفمن کان على بیّنة من ربّه) برداشت بالا بدان احتمال است که مراد از «بیّنة»، قرآن باشد. در این صورت تعبیر «من ربّه» مى نمایاند که قرآن، از جایگاه ربوبیت و به هدف رشد و تربیت خلق نازل شده است.
۶- ربوبیت الهى، مقتضى تکامل بخشیدن به انسان ها، با ارائه دلایل روشن به ایشان (کان على بیّنة من ربّه) وصف «ربّه» مشعر به علیت است; یعنى، خداوند از آن جهت که «ربّ» و پرورش دهنده است، دلایل روشنى در اختیار خلق قرار داده است.
۷- انسان کافر، گرفتار انحراف در ارزش گذارى اعمال (کمن زیّن له سوء عمله)
۸- بعضى از افعال، داراى حسن و قبح ذاتى و کافران گرفتار انحراف در تشخیص آن * (زیّن له سوء عمله) در آیه شریفه میان بینش فرد کافر و ارزش واقعى اعمال، تفکیک شده است; یعنى، در متن واقع عمل او حقیقتاً بد است; ولى کافر آن را زیبا مى بیند و این مى نمایاند که واقعیت هر عمل، بدون داورى انسان ها، داراى ارزشى مستقل و اصیل است.
۹- با داشتن دلایل روشن، مجالى براى نگرانى در مسیر حق نیست; هر چند دشوارى ها و موانع آن فراوان باشد. (أفمن کان على بیّنة) آیه قبل، در مقام دلجویى از پیامبر(ص) در قبال ستم مشرکان بود. این آیه نیز در ادامه آن دلجویى مى تواند بیانگر این پیام باشدکه: اى پیامبر! چون دلیل روشن حق به همراه دارى، از کردار زشت و نارواى کفر پیشگان نگران مباش; زیرا حق و پیروزى و منطق با تو است.
۱۰- مشرکان مکه، سرخوش از بیرون راندن پیامبر(ص) از سرزمین خویش (قریتک الّتى أخرجتک ... زیّن له سوء عمله) مورد «سوء عمله» در آیه شریفه، همان اخراج پیامبر(ص) از سرزمین مکه است.
۱۱- مبارزه مشرکان مکه با پیامبر(ص)، ناشى از هواپرستى آنان و نه دلایل منطقى (قریتک الّتى أخرجتک ... و اتّبعوا أهواءهم)
۱۲- انسان، بدون برخوردارى از هدایت پروردگار، گرفتار انحراف در بینش و گرایش خویش (أفمن کان على بیّنة من ربّه کمن زیّن له سوء عمله) از مقابله «من کان ...» با «من زیّن...»، استفاده مى شود که انسان ها به دو گروه عمده تقسیم مى شوند: ۱- کسانى که برخوردار از دلایل الهى و هدایت وحى اند; ۲- گروهى که در قبال دسته اول قرار دارند و در نهایت به انحراف در بینش (زیّن له سوء عمله) و انحراف در گرایش (و اتّبعوا أهوائهم) کشیده شده اند.
۱۳- انحراف در بینش، عامل هواپرستى و انحراف در گرایش * (زیّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم) از تقدیم «زیّن له سوء عمله» - که دلالت بر انحراف در بینش دارد - بر «اتّبعوا أهوائهم» - که بیانگر انحراف درگرایش است - مطلب بالا قابل برداشت است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰
- ایمان: برهان در ایمان ۲; عقلانیت ایمان ۲
- برهان: اهمیت برهان ۳; نقش برهان ۹
- تکامل: عوامل تکامل ۵، ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۶; آثار هدایتهاى خدا ۱۲; توصیه هاى خدا ۳
- عقیده: آثار انحراف عقیدتى ۱۳; عوامل انحراف عقیدتى ۱۲
- عمل: تشخیص حسن عمل ۸; تشخیص قبح عمل ۸
- قرآن: نقش قرآن ۵; وحیانیت قرآن ۵; وضوح قرآن ۵; هدایتگرى قرآن ۵
- کافران: ارزشگذارى غلط کافران ۷; بى منطقى کافران ۱; گمراهى کافران ۷، ۸; هواپرستى کافران ۱
- کفر: بى منطقى کفر ۴; منشأ کفر ۴
- گرایشها: عوامل انحراف در گرایشها ۱۲، ۱۳
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱۲
- مؤمنان: بینش مؤمنان ۱; فضایل مؤمنان ۱
- محمد(ص): آثار تبعید محمد(ص) ۱۰; عوامل مبارزه با محمد(ص) ۱۱
- مشرکان مکه: آثار هواپرستى مشرکان مکه ۱۱; عوامل سرور مشرکان مکه ۱۰
- نگرانى: موانع نگرانى ۹
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۴; عوامل هواپرستى ۱۳
منابع
- ↑ طبرسى صاحب مجمع البیان.