المطففين ٢٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۴۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

آنها از شراب (طهور) زلال دست‌نخورده و سربسته‌ای سیراب می‌شوند!

|از مى صاف سر بسته‌اى سيراب شوند
از باده‌اى مُهر شده نوشانيده شوند.
(ساقیان حور و غلمان) به آنها شراب ناب سر به مهر بنوشانند.
آنان را از باده ناب و طهوری که سربسته و مُهر و موم شده است، می نوشانند.
از شرابى خالص كه بر سر آن مُهر نهاده‌اند سيراب مى‌شوند.
از شرابی مهر شده به آنان نوشانند
از شرابى سر به مُهر سيراب شوند،
به آنان از شراب زلال و خالصی داده می‌شود که دست نخورده و سربسته است.
از باده‌ای مُهر زده شده نوشانیده شوند.
نوشاینده شوند از جامی مُهرزده‌


المطففين ٢٤ آیه ٢٥ المطففين ٢٦
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَحِیقٍ»: شراب خالص. «مَخْتُومٍ»: مهر شده. سربسته. این تعبیر تأکیدی بر خلوص و پاکی و دست‌نخوردگی شراب بهشت است که هوش و عقل و نشاط و عشق و صفا می‌آفریند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26»


«1». توحيد صدوق، ص 162.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 419

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25»

يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ‌: آشاميده شوند، يعنى بديشان آشامند از شراب خالص بى‌غش كه سفيد و خوش‌بو باشد، مَخْتُومٍ‌: مهر كرده شده اوانى آن كه اكواب (تنگ‌هاى بى‌دسته) و اباريق (تنگهاى با دسته) است.

جلد 14 - صفحه 107


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»

عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»

عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)

وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)

ترجمه‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است‌

و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه‌

آن نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند

نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند

مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را

نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر

مهر


جلد 5 صفحه 361

آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان‌

و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه‌

آن چشمه‌اى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند

و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند

و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند

و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند

با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند

پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند

با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند

آيا جزا داده شده‌اند كافران بر آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نموده‌اند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شده‌اند از آنچه آنها از آن خلق شده‌اند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس‌


جلد 5 صفحه 362

بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفته‌اند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نموده‌اند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بى‌زوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمه‌ئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مى‌آشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان‌


جلد 5 صفحه 363

را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمه‌اى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 364

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يُسقَون‌َ مِن‌ رَحِيق‌ٍ مَختُوم‌ٍ «25»

بآنها غلمانهاي‌ بهشت‌ سقايت‌ ميكند ‌از‌ مشروبات‌ بهشت‌ ‌از‌ جامهاي‌ سر بمهر ‌که‌ چهار مشروب‌ دارند: مِن‌ ماءٍ غَيرِ آسِن‌ٍ وَ أَنهارٌ مِن‌ لَبَن‌ٍ لَم‌ يَتَغَيَّر طَعمُه‌ُ وَ أَنهارٌ مِن‌ خَمرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِين‌َ وَ أَنهارٌ مِن‌ عَسَل‌ٍ مُصَفًّي‌، وَ لَهُم‌ فِيها مِن‌ كُل‌ِّ الثَّمَرات‌ِ ‌محمّد‌ ‌آيه‌ 15.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- بعد از نعمت تخت و نگاه و آرامش و نشاط اشاره به نعمتی دیگر یعنی شراب بهشتیان کرده، می‌افزاید: «آنها از شراب (طهور) زلال دست نخورده سر بسته‌ای سیراب می‌شوند» (یسقون من رحیق مختوم).

شراب طهوری که مانند شراب آلوده و شیطانی دنیا معصیت‌زا و جنون آفرین

ج5، ص441

نیست، بلکه هوش و عقل و نشاط و عشق و صفا می‌آفریند.

نکات آیه

۱ - نیکوکاران در آخرت، با گواراترین باده و شرابى ناب، پذیرایى خواهند شد. (یسقون من رحیق مختوم) «رحیق»، به باده خالص یا گواراترین نوع آن گفته مى شود. (قاموس)

۲ - جام مى نیکوکاران در آخرت، سربسته و مهرخورده و محفوظ از هرگونه دخل و تصرف است. (رحیق مختوم)

۳ - در آخرت، ساقى شراب، در خدمت نیکوکاران و عهده دار باده نوشاندن به آنان خواهد بود. (یسقون) فعل مجهول «یُسْقَون» بیانگر این است که در آخرت فرد یا افرادى، باده ریز و شرابدار محفل مى گسارى نیکوکاران خواهند بود.

موضوعات مرتبط

  • ابرار: پذیرایى اخروى از ابرار ۱، ۳; نعمتهاى اخروى ابرار ۱، ۲
  • بهشت: جامهاى بهشت ۳; ساقى شراب بهشت ۳; گوارایى شراب بهشت ۱; ویژگیهاى جام شراب بهشت ۲; ویژگیهاى شراب بهشت ۱
  • محسنان: خدمتکاران اخروى محسنان ۳; نقش خدمتکاران محسنان ۳

منابع