الجاثية ١٩
ترجمه
الجاثية ١٨ | آیه ١٩ | الجاثية ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَن یُغْنُوا عَنکَ ...» (نگا: یوسف / ، مریم / ، جاثیه / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19»
آنان هرگز در برابر خداوند از تو دفاع نخواهند كرد و البتّه ستمگران ياور يكديگرند و خداوند يار افراد با تقواست.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19»
جلد 12 - صفحه 50
إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ: بدرستى كه ايشان هرگز دفع نكنند از تو، مِنَ اللَّهِ شَيْئاً: از عذاب خدا چيزى را، يعنى اگر بالفرض تابع آنها شوى، ايشان بر دفع عذاب كه به سبب اتباع بر تو نازل شود قدرت نخواهند داشت، پس بر جاده اسلام مستقيم باش. وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ: و بدرستى كه ستمكاران، بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ: برخى از ايشان دوستان بعضى ديگرند، يعنى كفار با هم متفقند بر دشمنى تو و لذا يكديگر را يارى كنند، پس دورى نما از آنها. وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ: و خداى تعالى دوست و ناصر پرهيزكاران است، پس دوستى با ايشان نما، نه مخالفان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ آتَيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «16» وَ آتَيْناهُمْ بَيِّناتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «17» ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ «18» إِنَّهُمْ لَنْ يُغْنُوا عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ اللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ «19» هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ «20»
ترجمه
و هر آينه بتحقيق داديم به بنى اسرائيل كتاب تورية و حكم فرمائى
جلد 4 صفحه 636
و پيغمبرى را و روزى داديم آنان را از پاكيزهها و برترى داديمشان بر جهانيان
و داديم بآنان دليلهاى روشنى از امر دين پس اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه آمد آنها را دانش بجهت ستم و دشمنى كه ميانشان بود همانا پروردگار تو حكم ميكند ميان آنها روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند
پس قرار داديم تو را بر طريقه مستقيمهئى از امر دين پس پيروى كن آنرا و پيروى مكن خواهشهاى آنان را كه نميدانند
همانا آنها هرگز دفع نميكنند از تو چيزى از اراده خدا را و همانا ستمكارانند بعضيشان دوستان بعضى و خدا دوست پرهيزكاران است
اين موجبات بينائى و بصيرت براى مردم است و هدايت و رحمت براى گروهى كه يقين ميكنند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان نعم بىپايان خود نسبت بعموم بندگان شمهئى از آن نسبت بخصوص اولاد حضرت يعقوب پيغمبر ملقّب باسرائيل را ذكر فرموده كه ما بآنها كتاب تورية و حكومت در مخاصمات و رسالت در احكام عطا فرموديم و روزى داديم ايشان را از اشياء حلال پاكيزه مانند منّ و سلوى و غيره و برترى داديمشان بر جهانيان زمانشان يا بر ساير قبائل بزيادى انبياء عظام در ميان آنان چون گفتهاند هزار نفر از آنها بمقام نبوّت رسيدند و برترى پيغمبر ما و ائمه اطهار بر انبياء سلف مسلّم است و نيز عطا فرموديم بايشان دلائل و اماراتى از امر نبوت پيغمبر خاتم و صدق او يا امر نبوّت خودشان يا احكام دين پس اختلاف ننمودند و فرقه فرقه نشدند مگر بعد از آنكه عالم شدند بحق و حقيقت براى طلب رياست و اعمال عداوت بين خودشان و ساير اغراض فاسده و خدا حكم ميكند ميان آنها بتميز حق از باطل و مجازات ناحق گويان و منكرين علائم صدق پيغمبر آخر الزّمان و آنان كه ستم نمودند بر خود و خلق بأغراض فاسده خودشان در روز قيامت كه روز دادستانى حقّ از خلق و رفع اختلافات است آنچه تا كنون ذكر شد به تبع مفسّرين بود ولى بنظر حقير وجهى براى اختصاص كتاب بتورية نيست چون زبور و انجيل هم به بنى اسرائيل داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى اسرائيل
جلد 4 صفحه 637
است نه خصوص حضرت موسى تا آنكه كتاب مخصوص بتورية و حكم منحصر بمرافعات گردد و مؤيّد اين معنى است كه خداوند به پيغمبر خاتم ميفرمايد پس قرار داديم تو را بر طريقه حقّه از امر دين پس پيروى كن از آن و متابعت خواهش نفسانى جهّال را منما كه ميخواهند تو را وادار بدين خودشان نمايند چون آن حضرت بعد از تمام انبياء بنى اسرائيل مبعوث برسالت شد نه خصوص حضرت موسى تا آيات راجع باو باشد و نيز ميفرمايد همانا مشركين مكّه و اهل كتاب از فرق يهود و نصارى دفع نميكنند هرگز از تو چيزى از عذاب و قهر خدا را و ستمكاران بخويش و خلق از هر فرقه و ملّتى باشند ياران و ياوران يكديگرند در مخالفت و معاندت با تو چون با هم سنخيّت دارند و همه پيرو شيطانند ولى نبايد تو از معاضدت آنها با يكديگر باك داشته باشى چون خدا نگهدار و ياور اهل تقوى است كه تو پيشرو آنانى و او شرّ آنها را از شما كفايت خواهد فرمود و قمّى ره فرموده اين تأديب است براى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و مراد امّتند و در هر حال اين قرآن و آيات آن موجبات بصيرت و بينائى مردم است در امور دين و دنياى خودشان و راهنما و دليل واضح و رحمت و نعمت است براى كسانيكه در مقام تحصيل يقين برآيند و بخواهند بوسيله عمل بقرآن بسعادت دنيا و آخرت برسند نه كسانيكه از آن اعراض و بقوانين كفّار اعتماد نمودهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُم لَن يُغنُوا عَنكَ مِنَ اللّهِ شَيئاً وَ إِنَّ الظّالِمِينَ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ وَ اللّهُ وَلِيُّ المُتَّقِينَ «19»
بدرستي که اينکه جهال که متابعت خواهشهاي آنها را بكني هرگز بينياز
جلد 16 - صفحه 119
نميكنند از تو آنچه از جانب خدا بيايد شيئي را و بدرستي که ظالمين بعض آنها اولياء بعض ديگراند و خداوند وليّ اهل تقوي است.
إِنَّهُم لَن يُغنُوا عَنكَ مِنَ اللّهِ شَيئاً اگر جنّ و انس مجتمع شوند و بخواهند دفع ضرري يا جلب نفعي که مشيت الهي تعلق نگرفته بكنند قدرت ندارند و مقابل قدرت الهي نميتوانند عرض اندام كنند.
وَ إِنَّ الظّالِمِينَ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ ظالمين تابع و متبوع، آمر و مأمور معين و معان، رئيس و مرءوس، مباشر و سبب و راضي هستند تمام صدق ظلم بر آنها ميكند و اينها اولياء يك ديگرند و تمام اهل جهنّم هستند که دارد، فرداي قيامت خطاب ميرسد:
«اينکه الظّلمة و اينکه أعوان الظّلمة و اينکه أشباه الظلمة فيضرب لهم سرادق من النار حتي يفرغ من الحساب».
راوي سؤال كرد که:
«اني أخيط للسلطان فهل أنا من أعوان الظلمة!- فقال عليه السلام: أما انت فمنهم و أعوان الظلمة من يبيعك الإبر و الخيوط».
وَ اللّهُ وَلِيُّ المُتَّقِينَ در حفظ و كنف او هستند دنيا و آخرت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- این آیه در حقیقت علتی است برای نهی از تسلیم شدن در برابر پیشنهاد مشرکان میگوید: «آنها هرگز نمیتوانند تو را در برابر خداوند بینیاز کنند» و از عذابش برهانند (إِنَّهُمْ لَنْ یُغْنُوا عَنْکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً).
هر گاه از آئین باطل آنها پیروی کنی و عذاب الهی دامان تو را بگیرد هرگز نمیتوانند به کمک تو بشتابند، گرچه روی سخن در این آیات به پیامبر است ولی منظور همه مؤمنان میباشند.
سپس میافزاید: «و ظالمان یار و یاور (و دوست و ولیّ) یکدیگرند» (وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ).
همه از یک قماشند و در یک مسیر و سر و ته یک کرباس و همگی ضعیف و ناتوانند! اما گمان نکن که تو و افراد با ایمان که اکنون در اقلیت هستید یار و یاوری
ج4، ص414
ندارید «خداوند یار و یاور پرهیزکاران است» (وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ).
درست است آنها ظاهرا جمعیتی عظیم و قدرت و ثروت قابل ملاحظهای دارند ولی در برابر قدرت بیانتهای حق ذرّه ناچیزی بیش نیستند.
نکات آیه
۱ - ارائه دهندگان برنامه هاى ضد دینى، ناتوان از حمایت نسبت به پیروان خویش در برابر عذاب خداوند (إنّهم لن یغنوا عنک من اللّه شیًا) با توجه به این که «من اللّه» ممکن است به حذف مضاف باشد; یعنى، «من عذاب اللّه» و با الغاى خصوصیت از مورد پیامبراکرم(ص)، مطلب بالا استفاده مى شود.
۲ - حامیان غیر الهى، بى تأثیر در بى نیاز ساختن انسان از خداوند (إنّهم لن یغنوا عنک من اللّه شیًا)
۳ - عناصر ناآگاه و جاهل به وحى، فاقد طرح و برنامه اى ثمربخش در برابر فرمان و برنامه خداوند (إنّهم لن یغنوا عنک من اللّه شیًا)
۴ - یاورى ظالمان نسبت به یکدیگر، منحصر به دنیا و بى ثمر در آخرت * (و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض ) در صورتى که تعبیر «من اللّه» داراى مضاف محذوف و تقدیر آن «من عذاب اللّه» باشد; مى توان استفاده کرد، «لن یغنوا» نظر به آخرت و کیفر و پاداش الهى دارد و «بعضهم أولیاء بعض» نظر به همیارى هاى دنیوى و مادى ظالمان.
۵ - ظالمان، دوست و یاور کسانى که همچون خودشان، ظالم و سیه کاراند. (و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض)
۶ - پیروى از تمایلات جاهلانه ظالمان، به معناى پذیرش ولایت و رهبرى آنان است. (و لاتتّبع أهواء ... و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض ) با توجه به این که «إنّ الظالمین بعضهم أولیاء...» تعلیل براى نهى «لاتتبع» است، مفاد آیه شریفه چنین خواهد بود: اگر پیامبر یا موحد دیگرى، در برابر خواسته یا خواسته هاى هواپرستان جاهل تسلیم شود، در حقیقت رهبرى و ولایت آن هواپرستان ظالم را پذیرفته است.
۷- پیروى از تمایلات ظالم، خود ستمگرى است. (و لاتتّبع أهواء ... و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض ) با توجه به این که تعبیر «ظالم» در این آیه، منطبق بر کسى است که خواهش جاهلانه عناصر غیر الهى را پذیرفته است، ظالم بودن پیروى کننده و پیروى شونده استفاده مى شود.
۸ - خداوند، سرپرست و حامى تقواپیشگان (و اللّه ولىّ المتّقین)
۹ - شرط بهره مندى از ولایت و سرپرستى خداوند، تقوا است. (و اللّه ولىّ المتّقین)
۱۰ - تقواپیشگان، مبرّا از ظلم و دوستى با ظالمان (و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض و اللّه ولىّ المتّقین) از این که «المتقین» در مقابل «الظالمین» قرار گرفته، مطلب یاد شده به دست مى آید.
۱۱ - متقین، نفوذناپذیر و مصون در برابر تمایلات هواپرستانه ستمکاران (و لاتتّبع أهواء ... و إنّ الظلمین ... و اللّه ولىّ المتّقین) یادکرد وصف «تقوا» براى کسانى که در پرتو ولایت حق قرار دارند و با اطاعت از خدا، از آمال جاهلانه و ظالمانه تبعیت نمى کنند، بیانگر برداشت یاد شده است.
۱۲ - اهل ایمان، دلبسته به حمایت ها و امدادهاى الهى و نه عناصر هواپرست و سیه کار (و لاتتّبع أهواء ... و إنّ الظلمین بعضهم أولیاء بعض و اللّه ولىّ المتّقین) بى تردید پیامبر(ص) و مؤمنان واقعى، اگر هم در معرض تمایل و روى آورى به درخواست هاى غیر مؤمنان قرار گیرند، با این امید و هدف خواهند بود که آنان را به سوى ایمان و حقیقت سوق داده و یا خیر و سودى را براى دیگر مؤمنان جلب کنند. خداوند با نهى «لاتتّبع أهواء...»، چنین انتظارى را نفى مى کند و یادآور مى شود که منافع ظاهرىِ ظالمان، تنها نصیب ستمگران دیگر مى شود و نباید مؤمنان به حمایت آنان امید داشته باشند; بلکه مؤمن به حمایت خدا دل مى بندد.
موضوعات مرتبط
- امیدوارى: امیدوارى به امدادهاى خدا ۱۲
- تقوا: آثار تقوا ۹
- جاهلان: جاهلان و تعالیم خدا ۳; عجز جاهلان ۳
- خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۱; شرایط ولایت خدا ۹; ولایت خدا ۸
- دین: بى یاورى پیروان دشمنان دین ۱; عجز دشمنان دین ۱
- ظالمان: آثار پیروى از ظالمان ۶; امدادهاى دنیوى ظالمان ۴; بى یاورى اخروى ظالمان ۴; دوستى با ظالمان ۱۰; ظلم پیروى از ظالمان ۷; قبول ولایت ظالمان ۶; ویژگیهاى دوستان ظالمان ۵; ویژگى امدادهاى ظالمان ۴; هواپرستى ظالمان ۱۱
- مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۱۲
- متقین: تنزیه متقین ۱۰; حامى متقین ۸; فضایل متقین ۸; متقین و ظالمان ۱۱; متقین و ظلم ۱۰; مصونیت متقین ۱۱; مولاى متقین ۸
- نیازها: منشأ تأمین نیازها ۲