العنكبوت ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۴۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

اما جواب قوم او [= ابراهیم‌] جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید؛ در این ماجرا نشانه‌هایی است برای کسانی که ایمان می‌آورند.

|و پاسخ قوم [ابراهيم‌] جز اين نبود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد. ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد. آرى در اين [ماجرا] براى مردمى كه ايمان مى‌آورند بسى حجّت‌هاست
و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «بكشيدش يا بسوزانيدش.» ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد. آرى، در اين [نجات بخشى خدا] براى مردمى كه ايمان دارند قطعاً دلايلى است.
(بعد از این همه نصایح و اندرز ابراهیم) باز قوم جز آنکه گفتند: او را بکشید و در آتش بسوزانید پاسخ ندادند، و خدا او را از آتش (نمرودیان) نجات داد. در این حکایت برای قومی که به خدا ایمان آرند آیتهایی (از قدرت الهی) پدیدار است.
پس جواب قوم ابراهیم جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانیدش. پس خدا او را از آن آتش رهایی بخشید، مسلماً در این [حادثه] برای مردمی که ایمان دارند، عبرت هاست،
پاسخ قوم او جز اين نبود كه گفتند: بكشيدش يا بسوزانيدش. و خدايش از آتش برهانيد. و در اين براى مؤمنان عبرتهاست.
آنگاه پاسخ قومش جز این نبود که گفتند او را بکشید یا بسوزانید، سپس خداوند او را از آتش نجات داد، بی‌گمان در این امر مایه‌های عبرتی برای اهل ایمان است‌
پس پاسخ قوم او جز اين نبود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد. پس خداى از آتش برهانيدش. براستى در آن [سرگذشت‌] نشانه‌ها و عبرتهاست براى مردمى كه باور دارند.
امّا پاسخ قوم (ابراهیم به) او جز این چیزی نبود که (به یکدیگر) گفتند: او را بکشید یا بسوزانید! پس (ایشان سرانجام او را به آتش انداختند و ما آتش را سرد و سالم برای ابراهیم کردیم و) او را از آتش رهانیدیم. در این (بی‌تأثیر کردن آتش، و رهانیدن ابراهیم از نیرنگ کافران) نشانه‌هائی (بر قدرت خدا) برای مؤمنان است.
پس پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: «بکشیدش، یا بسوزانیدش.‌» پس خدا او را از آتش نجات بخشید. بی‌گمان در این (نجات‌بخشیِ خدا) - برای گروهی که ایمان می‌آورند - به‌راستی نشانه‌هایی است.
پس نبود پاسخ قومش جز آنکه گفتند بکشیدش یا بسوزانیدش پس رها ساختش خدا از آتش همانا در این است آیتهائی برای قومی که ایمان آرند


العنكبوت ٢٣ آیه ٢٤ العنكبوت ٢٥
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَمَا کَانَ جَوَابَ ...»: واژه (جَوابَ) خبر مقدم (کَانَ) و (إِلاّ أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ) اسم آن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «24»

پس پاسخ قوم او (ابراهيم) جز اين نبود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد.

ولى خداوند او را از آتش نجات داد. همانا در اين (نجات‌بخشى الهى) براى گروهى كه ايمان مى‌آورند، نشانه‌هايى (از قدرت خداوند) است.

نکته ها

كافران و نمروديان، براى مبارزه با آئين حقّ ابراهيمى، تصميم گرفتند او را به قتل برسانند، لذا با تهيه‌ى آتش وسيعى و پرتاب نمودن حضرت ابراهيم در آن، قصد خود را عملى كردند؛ امّا خداوند با گلستان نمودن آن آتش، حضرت را نجات داد. «فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ»

پیام ها

1- كافران، منطق ندارند، منطق آنان، اعدام و شكنجه است. «اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ»

2- كفّار، ممكن است اختلاف روش داشته باشند، ولى در هدف اختلافى ندارند.

«اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ»

3- پيامبران تحت حمايت الهى قرار دارند. «فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ»

4- اراده‌ى خداوند، بر همه‌ى اراده‌ها، ابزارها و اسباب و قوانين جهان غالب است. «اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ»

5- پيروزى يك مؤمن بر تمام كفّار، خنثى شدن سخت‌ترين توطئه‌ها و گلستان شدن آتش؛ هر كدام يك آيت و نشانه از آيات الهى است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ»

6- عبرت از تاريخ، به فطرتى سالم و روحى پاك نيازمند است. «لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» آرى، ايمان در بصيرت و روشن‌بينى انسان، تأثير گذار است.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 130

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «24»

چون حضرت ابراهيم عليه السّلام قوم را دعوت به توحيد و عبادت خدا و نهى از شرك و معاصى فرمود:

فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ‌: پس نبود جواب قوم او مر او را بعد از منع ايشان از بت پرستى، إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گفتند بعضى از ايشان به بعضى ديگر كه:

اقْتُلُوهُ‌: بكشيد او را، أَوْ حَرِّقُوهُ‌: يا بسوزانيد او را تا از دست او راحت شويد.

پس اتفاق نمودند همگى بر اقدام كردن به سوزانيدن آن حضرت.

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: فرعون زمان ابراهيم و اصحابش همه فرزندان زنا بودند كه بزودى به كشتن پيغمبر راضى شدند، و فرعون زمان موسى و

جلد 10 - صفحه 221

اصحابش همه حلال زاده بودند كه گفتند او و برادرش را بگذار و ساحران را جمع كن و حكم به كشتن موسى نكردند «1»، زيرا راضى به كشتن پيغمبر يا امام نمى‌شود مگر فرزند زنا.

پس حبس نمودند ابراهيم عليه السّلام را و هيزم جمع نمودند در صحراى وسيعى و براى نمرود منظره رفيعى ساخته بودند كه از آنجا نظر كند به ابراهيم كه چگونه آتش او را مى‌سوزاند. چون حضرت را آوردند كسى نتوانست نزديك آتش رود، زيرا مرغ نمى‌توانست از يك فرسخ راه پرواز كند، شيطان منجنيق را تعليم ايشان نمود، او را در آن بگذاشته پرتاب نمودند او را در آتش. فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ: پس نجات داد و برهانيد خداى تعالى او را از آتش، يعنى از ضرر آن كه آن را سرد و سلامت گردانيد.

تنبيه: اسناد قتل و حرق به همه آنها با آنكه بعضى قاتل نبودند به جهت آن است كه همه راضى به آن امر بودند، پس شريك بودند تماما.

إِنَّ فِي ذلِكَ‌: بدرستى كه در اين نجات حضرت ابراهيم از چنين آتشى، لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‌: هر آينه نشانه‌هاى قدرت است از حفظ ابراهيم و خمود آتش در زمان يسير و رستن گل و رياحين، براى گروهى كه ايمان مى‌آورند، زيرا ايشانند كه به تفحص از آن و تأمل در آن منتفع مى‌شوند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ يَرْحَمُ مَنْ يَشاءُ وَ إِلَيْهِ تُقْلَبُونَ «21» وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «22» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «23» فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «24» وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ «25»

ترجمه‌

عذاب ميكند آنرا كه ميخواهد و مى‌بخشد آنرا كه ميخواهد و بسوى او باز گردانده ميشويد

و نيستيد شما عاجز كنندگان در زمين و نه در آسمان و نيست براى شما غير از خدا هيچ دوستى و نه يارى كننده‌اى‌

و آنانكه كافر شدند بآيتهاى خدا و ملاقات او آنگروه نااميد شدند از رحمت من و آنگروه براى آنها است عذابى دردناك‌

پس نبود جواب قومش مگر آنكه گفتند بكشيد او را يا بسوزانيدش پس رهانيد او را خدا از آتش همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه ميگروند

و گفت جز اين نيست كه گرفتيد غير از خدا بتانى را بدوستى ميانتان در زندگانى دنيا پس روز قيامت بيزارى جويند برخى از شما نسبت به برخى و لعنت كنند برخى از شما برخى را و جايگاهتان آتش است‌


جلد 4 صفحه 223

و نباشد براى شما يارى كننده‌اى.

تفسير

خداوند متعال بمناسبت ذكر قدرت خود در آيه اخيره از آيات سابقه ميفرمايد عذاب ميكند هر كس را بخواهد و مى‌بخشد هر كس را بخواهد بلحاظ قدرت و مكنت ولى عذاب ميكند و مى‌بخشد بمقتضاى عدل و حكمت كسانيرا كه استحقاق يكى از آن دو را دارند و مرجع خلق در روز حشر باو و فرمان او است و بمقام اصلى مسترد خواهند شد و اگر كفّار و فجّار بخواهند از حكم خدا فرار كنند در هر نقطه از زمين يا آسمان باشند از تحت نفوذ حكم و قدرت او بيرون نخواهند بود و نميتوانند خدا را عاجز از دستگير كردن خودشان نمايند و غير از خدا هم كسى نميتواند نگهدارى و دستگيرى از آنها نمايد و يار و معين و ياورى ندارند و كسانيكه قرآن و پيغمبر و امام و حشر را انكار نمودند مأيوس از رحمت الهى ميباشند چون اعتقاد بآن ندارند و همين يأس و نااميدى در دنيا براى آنها كافى است علاوه بر عذاب اليم آخرت كه براى آنها ثابت و محقّق است و در جواب دعوت حضرت ابراهيم كه در آيات سابقه ذكر شد قوم او گفتند بكشيد يا بسوزانيد او را چون عاجز از جواب منطقى بودند چنانچه رسم جهّال است كه بعد از عجز از استدلال ستيزگى كنند و بدست درازى و ناسزاگوئى پردازند و گفته‌اند اين كلام را بعضى گفتند و خداوند بهمه نسبت داده براى رضاى سايرين بآن و چنانچه در سور سابقه مفصّلا ذكر شد آتش مهمّى تهيّه نموده و حضرت را در آن انداختند و خداوند آتش را بر او برد و سلام يعنى سرد و سلامت فرمود و نجات داد او را از آن و در اين نجات دادن نشانه‌هائى از قدرت و عظمت الهى ظاهر گرديد كه از آن جمله محفوظ ماندن آنحضرت و خاموش شدن آن آتش عظيم در اندك زمانى و مبدّل شدنش بگلستان بود ولى اهل انصاف و ايمان از آن آيات نفع بردند كه موجب مزيد ايمان و يقين ايشان شد نه اهل كفر و عناد كه موجب مزيد انكار و استحقاقشان براى عذاب گرديد و حضرت ابراهيم فرمود شما فقط براى حفظ روابط دوستانه دنيوى ميان خودتان و بزرگان و اعيانيكه باغراض شخصى شما را وادار بكارهائى ميكنند اين بتها را عبادت ميكنيد و براى محبّتى كه به تبعيّت از سيره آباء و اجدادتان داريد و


جلد 4 صفحه 224

ميخواهيد در مسلك و دين موافق باشيد قائل بخدائى يا شفاعت آنها نزد خداى بزرگ شديد ولى روز قيامت اين مودّت و محبّت و الفت از بين ميرود آنها از شما بيزارى ميجويند و عمل شما را مستند باختيار خودتان ميكنند و شما از آنها بيزارى ميجوئيد و ميخواهيد گناه خودتان را بگردن آنها بيندازيد و هر دو دسته يكديگر را لعن ميكنيد و بهم ناسزا ميگوئيد و تمامى در آتش جايگزين خواهيد بود و تا خدا خدائى ميكند بايد بسوزيد و بسازيد و يار و ياور و معين و ناصرى نداشته و نخواهيد داشت و بعضى مودّت را ميان آنها و بتان قرار داده‌اند و آنرا عبارت از علاقه و دلبستگى بآنها در دنيا دانسته‌اند و تناكر و تلاعن را هم ميان آنها فرض نموده‌اند چنانچه خداوند فرموده و يكونون عليهم ضدّا و گفته‌اند خداوند در قيامت بتان را داراى حيات و ادراك ميفرمايد براى آنكه از اتباع خود در حضورشان تبرّى جويند و لعن نمايند و مودّة بنصب و تنوين و برفع و اضافه نيز قرائت شده است و ظاهرا مفعول له براى اتّخذتم باشد و در اخبار ائمه اطهار يكفر به يتبرّء تفسير شده و فرموده‌اند هر قومى كه امام و پيشوائى براى خود اختيار نمودند در دنيا روز قيامت آنها امامشان را و امامشان آنها را لعن مينمايند مگر شيعيان كه قائل بامامت ائمه اطهارند و بشفاعت آنها اگر گناه‌كار باشند فائز خواهند شد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ إِلاّ أَن‌ قالُوا اقتُلُوه‌ُ أَو حَرِّقُوه‌ُ فَأَنجاه‌ُ اللّه‌ُ مِن‌َ النّارِ إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيات‌ٍ لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ «24»

‌پس‌ نبود جواب‌ قوم‌ ابراهيم‌ مگر اينكه‌ گفتند ‌او‌ ‌را‌ بكشيد ‌ يا ‌ آتش‌ زنيد ‌پس‌ خداوند نجات‌ داد ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ آتش‌ محققا ‌در‌‌-‌ ‌اينکه‌ نجات‌ آياتيست‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ ايمان‌ ميآورند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ راجع‌ بچند آية قبل‌ ‌است‌ ‌که‌ ابراهيم‌ دعوت‌ بتوحيد و تقوي‌ فرمود قوم‌ ‌خود‌

جلد 14 - صفحه 310

‌را‌ چنانچه‌ اشاره‌ شد.

فَما كان‌َ جَواب‌َ قَومِه‌ِ حرف‌ حق‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ دليل‌ و برهان‌ قطعي‌ ‌باشد‌ جواب‌ ندارد مگر زور و ظلم‌ و اذيت‌ و قتل‌ و حبس‌ و اشباه‌ اينها.

إِلّا أَن‌ قالُوا اقتُلُوه‌ُ أَو حَرِّقُوه‌ُ و ‌اينکه‌ قول‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌بود‌ ‌که‌ اصنام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ خورد كرد ‌که‌ فرمود وَ تَاللّه‌ِ لَأَكِيدَن‌َّ أَصنامَكُم‌ بَعدَ أَن‌ تُوَلُّوا مُدبِرِين‌َ فَجَعَلَهُم‌ جُذاذاً إِلّا كَبِيراً لَهُم‌‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌‌-‌ قالُوا حَرِّقُوه‌ُ وَ انصُرُوا آلِهَتَكُم‌ (انبياء ‌آيه‌ 58 ‌الي‌ 68) يازده‌ ‌آيه‌ و ترتيب‌ انداختن‌ ابراهيم‌ ‌را‌ ‌در‌ آتش‌ قالُوا ابنُوا لَه‌ُ بُنياناً فَأَلقُوه‌ُ فِي‌ الجَحِيم‌ِ (صافات‌ ‌آيه‌ 97).

فَأَنجاه‌ُ اللّه‌ُ مِن‌َ النّارِ قُلنا يا نارُ كُونِي‌ بَرداً وَ سَلاماً عَلي‌ إِبراهِيم‌َ (انبياء ‌آيه‌ 69) إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيات‌ٍ چه‌ اندازه‌ آيات‌ ‌که‌ گفتند ‌پس‌ ‌از‌ تصميم‌ ‌در‌ سوزانيدن‌ ابراهيم‌ دارد ‌از‌ تمام‌ شهرها هيزم‌ بار كردند و يك‌ دريا آتش‌ افروختند ‌آن‌ قدر حرارت‌ داشته‌ ‌که‌ نزديك‌ آتش‌ ممكن‌ نبود رفتن‌ بفاصله‌ زيادي‌ متحير شدند ‌که‌ چه‌ نحو ابراهيم‌ ‌را‌ ‌در‌ آتش‌ اندازند شيطان‌ بصورت‌ پير مردي‌ آمد دستور منجنيق‌ داد و سنگي‌ ‌در‌ فلاخن‌ گذاشت‌ و رها كرد سنگ‌ وسط آتش‌ فرود آمد ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ فلاخن‌ گذاردند و رها كردند ملائكه‌ بخروش‌ آمدند ملك‌ باد آمد ملك‌ آب‌ آمد جبرئيل‌ آمد اعتنايي‌ نكرد ‌حتي‌ ‌گفت‌ حاجت‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خدا‌ بخواه‌ فرمود

«حسبي‌ ‌من‌ سؤالي‌ علمه‌ بحالي‌»

يك‌ مرتبه‌ درياي‌ آتش‌ گلستان‌ شد تختي‌ نصب‌ شد ابراهيم‌ براحتي‌ فرود آمد و ‌بر‌ تخت‌ قرار گرفت‌ ‌اينکه‌ آيات‌ بزرگ‌ الهي‌ ‌بود‌ اما لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ ‌که‌ تصديق‌ قرآن‌ و فرمايشات‌ نبي‌ ‌را‌ ميكنند و اما كفار و مشركين‌ اينها ‌را‌ افسانه‌ ميپندارند و قصه‌ درويشي‌ و سرگرم‌ كردن‌ افراد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 24)- طرز پاسخ مستکبران به ابراهیم (ع) حال نوبت آن است که ببینیم این قوم گمراه در برابر دلائل سه گانه ابراهیم (ع) در زمینه توحید و نبوت و معاد چه گفتند؟ آنها قطعا پاسخ منطقی نداشتند و لذا مانند همه زورمندان قلدر بی‌منطق تکیه بر قدرت شیطانیشان کردند، و فرمان قتل او را صادر نمودند.

چنانکه قرآن می‌گوید: «اما جواب قوم او [ابراهیم] جز این نبود که گفتند: او را بکشید یا بسوزانید»! (فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ).

سر انجام پیشنهاد اول پذیرفته شد چون معتقد بودند بدترین نوع اعدام همان سوزاندن به آتش است.

در اینجا سخنی در مورد چگونگی آتش سوزی ابراهیم به میان نیامده است، همین اندازه در دنباله آیه می‌خوانیم: «ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید» (فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ).

شرح ماجرای آتش سوزی در سوره انبیا آیه 68- 70 آمده است.

در پایان می‌افزاید: «در این ماجرا نشانه‌هایی است برای کسانی که ایمان می‌آورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).

ج3، ص498

نکات آیه

۱ - تنها واکنش قوم ابراهیم در برابر دعوت آن حضرت به توحید عبادى، تصمیم به قتل و یا سوزاندن وى بود! (و إبرهیم إذ قال لقومه ... اعبدوه ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه)

۲ - قوم ابراهیم، در عقاید شرک آلود خود مردمى متعصب بودند. (إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه)

۳ - قوم ابراهیم، براى رویارویى با خیرخواهى او براى آنان، به خشونت متوسل شدند. (و إبرهیم إذ قال لقومه ... ذلکم خیر لکم ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه)

۴ - کشتن و آتش زدن، از شیوه هاى قوم ابراهیم، براى رویارویى با دعوت توحیدى او بود. (إبرهیم إذ قال ... ذلکم خیر لکم ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه)

۵ - واکنش خشونت آمیز قوم ابراهیم به دعوت توحیدى او، فراگیر و عمومى بود. (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا)

۶ - در بین قوم ابراهیم، براى برخورد با ابراهیم(ع) دو دید (کشتن و سوزاندن) وجود داشت. (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه) «أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنویع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده کرد که قوم ابراهیم، براى از بین بردن او، دو دیدگاه داشته اند: عده اى، حکم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

۷ - قتل یا سوزاندن مخالفان و یا مجرمان، از مجازات هاى دوران حضرت ابراهیم(ع) (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه)

۸ - قوم ابراهیم، سرانجام تصمیم گرفتند که ابراهیم(ع) را در آتش بسوزانند. (فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنجیه اللّه من النار)

۹ - قوم ابراهیم، براى عملى ساختن تصمیم خود، ابراهیم را در آتش پرتاب کردند. (فما کان جواب قومه ... أو حرّقوه فأنجیه اللّه) «فاء» در «فأنجاه» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى کند و آن مى تواند چنین باشد: «ثم جعلوه فى النار»

۱۰ - خداوند، ابراهیم(ع) را از آتش نجات داد. (أو حرّقوه فأنجیه اللّه من النار)

۱۱ - خواست خداوند، حاکم و مقدم بر تصمیم ها و کارکرد عوامل طبیعى است. (قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنجیه اللّه من النار)

۱۲ - نجات حضرت ابراهیم(ع) از مجازات قوم اش (آتش، گستردگى آتش، پرتاب کردن،...)، نشانه هاى چندى از خدا، براى اهل ایمان است. (فأنجیه اللّه من النار إنّ فى ذلک لأیت)

۱۳ - مؤمنان، شایسته بهره گیرى از آیات الهى اند. (إنّ فى ذلک لأیت لقوم یؤمنون)

موضوعات مرتبط

  • آتش: نجات از آتش ۱۰
  • آیات خدا :۱۲ بهره مندان از آیات خدا ۱۲ ۱۳
  • ابراهیم(ع): ابراهیم(ع) در آتش ۹; تهدید ابراهیم(ع) ۱; خیرخواهى ابراهیم(ع) ۳; دعوتهاى ابراهیم(ع) ۱، ۴; روش برخورد با ابراهیم(ع) ۳، ۶; سوزاندن ابراهیم(ع) ۱، ۶، ۸، ۹; عمومیت برخورد با ابراهیم(ع) ۵; قتل ابراهیم(ع) ۱، ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲; نجات ابراهیم(ع) ۱۰، ۱۲
  • توحید: دعوت به توحید ۴; دعوت به توحید عبادى ۱
  • خدا: حاکمیت مشیت خدا ۱۱
  • سوزاندن: تهدید به سوزاندن ۱
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۱۱
  • قتل: تهدید به قتل ۱
  • قوم ابراهیم: تاریخ قوم ابراهیم ۴; تعصب قوم ابراهیم ۲; تهدیدهاى قوم ابراهیم ۱; خشونت طلبى قوم ابراهیم ۳، ۵; روش برخورد قوم ابراهیم ۱، ۳، ۴، ۵، ۶; سوزاندن در قوم ابراهیم ۴; سوزاندن مجرم در قوم ابراهیم ۷; شرک قوم ابراهیم ۲; قتل در قوم ابراهیم ۴; قتل مجرم در قوم ابراهیم ۷
  • مجازات: مجازات در دوران ابراهیم(ع) ۷

منابع