الشعراء ١٢٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

سپس بقیه را غرق کردیم!

سپس بعد از آنها بازماندگان را غرق كرديم
آنگاه باقى‌ماندگان را غرق كرديم.
آن‌گاه باقی آن قوم سرکش را پس از نجات نوح و مؤمنان به دریا غرق کردیم.
آن گاه بعد از آن، همه باقی ماندگان را غرق کردیم.
و باقى را غرقه كرديم.
سپس بازماندگان را غرقه ساختیم‌
سپس آن ماندگان را غرق كرديم.
سپس بقیّه را غرق کردیم.
سپس باقی‌ماندگان را غرق کردیم.
سپس غرق کردیم پس از این بازماندگان را


الشعراء ١١٩ آیه ١٢٠ الشعراء ١٢١
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَعْدُ»: بعد از نجات نوح و مؤمنان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ «119» ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ «120» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «121»

پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران‌بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم. البتّه در اين (ماجرا) نشانه‌ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120)

ثُمَّ أَغْرَقْنا: پس غرق ساختيم و هلاك نموديم، بَعْدُ الْباقِينَ‌: پس از

جلد 9 - صفحه 462

رهانيدن او و پيروان او باز پس ماندگان از كشتى، يعنى گروه كفار كه بر ايشان مبعوث بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)

إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)

ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد


جلد 4 صفحه 116

از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌

گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند

نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد

و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را

نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌

گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند

مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌

پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز

پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا

همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌


جلد 4 صفحه 117

مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در


جلد 4 صفحه 118

اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَنجَيناه‌ُ وَ مَن‌ مَعَه‌ُ فِي‌ الفُلك‌ِ المَشحُون‌ِ (119) ثُم‌َّ أَغرَقنا بَعدُ الباقِين‌َ (120)

‌پس‌ نجات‌ داديم‌ ‌او‌ ‌را‌ و مؤمنيني‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ بودند ‌در‌ كشتي‌ ‌که‌ مشحون‌ ‌بود‌، تمام‌، مجتمع‌ بودند و مطروس‌ ‌از‌ جمعيت‌ ‌بود‌. ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ غرق‌ نموديم‌ باقين‌

جلد 14 - صفحه 64

‌را‌ ‌که‌ كفار و مشركين‌ باشند.

اولا دستور ساختن‌ كشتي‌ آمد ‌که‌ مي‌فرمايد: فَأَوحَينا إِلَيه‌ِ أَن‌ِ اصنَع‌ِ الفُلك‌َ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا (سوره مؤمنون‌ ‌آيه‌ 27) چون‌ حضرت‌ نوح‌ نجار ‌بود‌ و علم‌ نجاري‌ ‌را‌ خوب‌ مي‌دانست‌، مشغول‌ بساختن‌ كشتي‌ شد و قوم‌ مي‌آمدند ‌که‌ ‌اينکه‌ يك‌ خانه چوبي‌ مي‌سازد ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ پي‌ قرار نداده‌، فقط روي‌ زمين‌ ‌است‌. ‌او‌ ‌را‌ مسخره‌ مي‌كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ ديوانه‌ ‌شده‌ ‌که‌ مي‌فرمايد وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيه‌ِ مَلَأٌ مِن‌ قَومِه‌ِ سَخِرُوا مِنه‌ُ (سوره‌ هود ‌آيه‌ 40) چون‌ كشتي‌ تمام‌ شد، مأمور شد ‌خود‌ و كسان‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌او‌ ايمان‌ آورده‌ بودند ‌در‌ كشتي‌ جمع‌ كند. سپس‌ آب‌ ‌از‌ آسمان‌ باريد و ‌از‌ زمين‌ جوشيد و ‌از‌ حيوانات‌ ‌هم‌ مأمور شد يك‌ جفت‌ نر و ماده‌ ‌در‌ كشتي‌ گذارد قُلنَا احمِل‌ فِيها، مِن‌ كُل‌ٍّ زَوجَين‌ِ اثنَين‌ِ (سوره‌ هود ‌آيه‌ 42). آب‌ بقدري‌ آمد ‌که‌ كره‌ زمين‌ غرق‌ آب‌ شد. ‌حتي‌ كوه‌ها ‌هم‌ زير آب‌ رفت‌. فقط كشتي‌ روي‌ آب‌ قرار گرفت‌ و آنچه‌ روي‌ زمين‌ ‌بود‌ ‌از‌ انسان‌ و حيوان‌ و زخارف‌ و ابنيه‌ و اشجار تمام‌ غرق‌ شدند و كشتي‌ تلاطم‌ پيدا كرد ‌از‌ امواج‌ دريا ‌که‌ بقدر كوه‌ موج‌ برميداشت‌ ‌که‌ مي‌فرمايد فِي‌ مَوج‌ٍ كَالجِبال‌ِ (سوره‌ هود ‌آيه‌ 44) و ‌در‌ خبر دارد جبرئيل‌ پنج‌ ميخ‌ ‌براي‌ نوح‌ آورد بنام‌ پنج‌ نفر اصحاب‌ كساء. چهار ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ چهار طرف‌ كشتي‌ كوبيده‌ پنجمي‌ ‌را‌ ‌در‌ وسط، چون‌ كوبيد خون‌ جاري‌ شد، سبب‌ پرسيد، جبرئيل‌ خبر ‌از‌ شهادت‌ حسين‌ (ع‌) داد و ‌در‌ اخبار و زيارات‌ داريم‌ ‌که‌ بواسطه ‌شما‌ ‌خدا‌ توبه‌ آدم‌ ‌را‌ قبول‌ كرد و كشتي‌ نوح‌ ‌به‌ جودي‌ قرار گرفت‌. آب‌ فرو رفت‌ و زمين‌ ظاهر شد و كشتي‌ ‌در‌ زمين‌ نجف‌ بزمين‌ قرار گرفت‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: وَ قِيل‌َ يا أَرض‌ُ ابلَعِي‌ ماءَك‌ِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي‌ وَ غِيض‌َ الماءُ وَ قُضِي‌َ الأَمرُ وَ استَوَت‌ عَلَي‌ الجُودِي‌ِّ (سوره‌ هود ‌آيه‌ 44).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 120)- «سپس بقیه را غرق و نابود کردیم» (ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِینَ).

نکات آیه

۱ - غرق شدن و هلاکت قوم نوح، پس از نجات وى و همراهانش (ثمّ أغرقنا بعد الباقین) «إغراق» (مصدر «أغرقنا») به معناى غرق کردن است. مضاف الیه «بعد» حذف شده و تقدیر آن چنین است: «بعد نجات نوح و من معه». «ألباقین» جمع همراه با«ال» جنس و مفید استغراق مى باشد.

۲ - اراده خدا، حاکم بر تحولات تاریخ (ثمّ أغرقنا بعد الباقین)

۳ - غرق شدن قوم نوح، با سیلى عظیم و بنیان برافکن (ثمّ أغرقنا بعد الباقین) با توجه به این که در آیات، سخن از وجود دریا نیست، روشن مى شود که غرق شدن کافران به وسیله سیل بوده است.

۴ - تکذیب نوح(ع) از سوى قوم وى، موجب هلاکت آنان شد. (قال ربّ إنّ قومى کذّبون ... ثمّ أغرقنا بعد الباقین)

۵ - جدایى از خط پیامبران، مایه هلاکت و نابودى است. (فأنجینه و من معه ... ثمّ أغرقنا بعد الباقین)

موضوعات مرتبط

  • انبیا: آثار اعراض از انبیا ۵
  • تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲
  • خدا: حاکمیت اراده خدا ۲
  • قوم نوح: تاریخ قوم نوح ۱، ۳، ۴; عوامل غرق قوم نوح ۳; عوامل هلاکت قوم نوح ۴; غرق قوم نوح ۱; هلاکت قوم نوح ۱
  • نوح(ع): آثار تکذیب نوح(ع) ۴; قصه نوح(ع) ۱، ۳، ۴; نجات نوح(ع) ۱; نجات همسفران نوح(ع) ۱
  • هلاکت: عوامل هلاکت ۵

منابع