التكوير ١٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

سوگند به ستارگانی که بازمی‌گردند،

|پس سوگند به اختران بازگردنده
نه، نه! سوگند به اختران گردان،
چنین نیست (که منکران قرآن پندارند) قسم یاد می‌کنم به ستارگان باز گردنده.
پس سوگند به ستارگانی که باز می گردند،
سوگند به ستارگان بازگردنده،
پس سوگند می‌خورم به اختران باز گردنده‌
پس سوگند به ستارگان بازگردنده
سوگند به ستارگانی که واپس می‌روند (و در پرتو خورشید از دیدگان مردمان پنهان می‌شوند)!
پس سوگند نمی‌خورم به اختران بسی باز گردنده.
پس سوگند نیارم به فروروندگان‌


التكوير ١٤ آیه ١٥ التكوير ١٦
سوره : سوره التكوير
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَلآ أُقْسِمُ»: (نگا: واقعه / ، حاقّه / ، معارج / ، قیامه / و . «الْخُنَّسِ»: جمع خانِس، واپس روندگان. واپس ماندگان. مراد همه ستارگان است که با طلوع خورشید، از دیدگان ما انسانها، انگار خویشتن را واپس می‌کشند، و به درون لانه‌های خود می‌خزند.


تفسیر

نکات آیه

۱ - سوگند مؤکّد خداوند به ستارگانى که در مسیر حرکت خود، بر اثر نور خورشید از نظرها ناپدید مى گردند. (فلاأُقسم بالخنّس) حرف «لا» در «لااُقسم» زاید است و سوگند را تأکید مى کند. برخى گفته اند: «لااُقسم» با همین ترکیب، کلمه قسم است و براى سوگند مؤکد به کار مى رود. «خنّس» جمع «خانس» است و مصدر آن «خنوس»; یعنى، منقبض شدن و پنهان گشتن و فعل «خَنَس»; یعنى، متوارى و غائب شد (لسان العرب). به قرینه ذکر شب و صبح در آیات بعد، مراد از آن ستارگان است و توصیف آنها به این وصف، به اعتبار نامرئى بودن آنها در روز است.

۲ - سوگند خداوند به ستارگانى که در طى مسیر، به نقطه هایى که از آن گذشته اند، بازمى گردند. (فلاأُقسم بالخنّس) برخى از اهل لغت و تفسیر «خُنّس» را به معناى رجوع کنندگان مى دانند (لسان العرب و کشاف). بر این اساس مراد از آن، بازگشت ستارگان در حرکت انتقالى به مدار حرکت قبلى خود است.

۳ - سوگند خداوند به سیاره هاى زحل، مشترى، مرّیخ، زهره و عطارد (فلاأُقسم بالخنّس) بسیارى از اهل لغت و تفسیر، «خنّس» را عنوان ستارگان یاد شده مى دانند.

۴ - ستارگان، آفریده هایى با عظمت (فلاأُقسم بالخنّس) سوگند خداوند، حاکى از عظمت چیزى است که به آن سوگند یاد شده است.

۵ - طرح جزئیات حوادث قیامت در قرآن، نشانه وحى بودن آن (فلاأُقسم) جمله «إنّه لقول رسول» در آیات بعد - که سوگندهاى مکرر در این آیات، مربوط به آن است - از انتساب قرآن به فرستاده الهى حکایت دارد. حرف «فاء» در آیه شریفه، مجموعه را بر آیات پیشین تفریع کرده است که درباره حوادث قیامت بود; یعنى، حال که رخدادهاى قیامت و آینده جهان را بیان کردیم، جاى آن دارد که قرآن را به مبدأ وحى مربوط بدانید.

روایات و احادیث

۶ - «عن الأصْبَغ بن نُباتة عن على(ع) فى قوله «فلاأُقسم بالخنّس» قال: خمسة أنجم زحل و عطارد و المشترى و بهرام و الزهرة...;[۱] از اصبغ بن نباتة از على(ع) درباره «فلااُقسم بالخنّس» روایت شده که[ خُنّس] پنج ستاره است: زحل، عطارد، مشترى، بهرام و زهره».

موضوعات مرتبط

  • ستارگان: اختفاى ستارگان ۱; بازگشت ستارگان ۲; ستاره زحل ۶; ستاره زهره ۶; ستاره عطارد ۶; ستاره مریخ ۶; ستاره مشترى ۶; عظمت ستارگان ۴
  • سوگند: سوگند به ستارگان ۱، ۲; سوگند به ستاره زحل ۳; سوگند به ستاره زهره ۳; سوگند به ستاره عطارد ۳; سوگند به ستاره مریخ ۳; سوگند به ستاره مشترى ۳
  • قرآن: دلایل وحیانیت قرآن ۵; سوگندهاى قرآن ۱، ۲، ۳
  • قیامت: حوادث قیامت ۵

منابع

  1. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۴۳۱; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۵۱۷، ح ۲۱.