ریشه جلب
تکرار در قرآن: ۲(بار)
در اصل «جلبه» به معناى فریاد شدید است.
قاموس قرآن
جلبه: صيحه. اجلاب: راندن با صيحه (مجمع البيان) راغب جلب را راندن و اجلاب را صيحه زدن با قهر گفته است [اسراء:64]. استفزار: بلند كردن به سرعت و به كارى وادار كردن به آسانى. رجل: به فتح اوّل و كسر دوّم جمع راجل. (پيادگان) خيل: اسبان و مجازا به سوارها اطلاق مىشود. آيه درباره اعطاء قدرت به شيطان از جانب خداست درباره اضلال مردم. يعنى هر كه از آن را مىتوانى با صدا و دعوتت به گناه بر خيزان و با سواران و پيادگانت بر آنها صيحه بزن (براى سوق به گناه) و در اموال و اولاد با آنها شريك شو . گويا بعضى از ياران و اعوان شيطان در وسوسه خيلى سريع اند و بعضى كمتر از آنها. لذا اولّىها به سواران و دوّمىها به پيادگان تشبيه شدهاند رجوع شود به «شيطان». [احزاب:59]. جلابيت جمع جلبات و در معنى آن اختلاف هست. راغب آن را پيراهن و روسرى گفته (قميص و خمار) مجمع البيان در لغت فرموده:روسرى زن كه وقت خروج از منزل سر و صورتش را با آن ملحفه (چادر مانند) گفته. ابن اثير در نهايه آنرا چادر و رداء معنى كرده و مىگويد: گفته شده مانند چارقد و مانند ملحفه است. در قاموس هست كه آن پيراهن و لباس گشاد كوچكتر از ملحفه يا چيزى است مثل ملحفه كه زن لباسهاى خود را به آن مىپوشاند يا آن ملحفه است . در نهج البلاغه هست: «سَتَرَنى عَنْكُمْ جِلْبابٌ الدّينِ» خطبه 4 جلبات دين مرا از شما مستور كرد و ايضاً (حكمت112) هر كه ما اهل بيت را دوست دارد براى فقر لباسى آماده كند و ايضاً به بعضى از عمّالش مىنويسد: «فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْباباً مِنَ اللّينِ»نامه: 19 به جهت مردم لباسى از نرمى به پوش . با اين قرائن و آنچه از نهايه و صحاح و قاموس نقل شد مىشود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالائى و چادر مانند است نه فقط روسرى و خمار معنى آيه اين است: اى پيغمبر به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو لباسهاى چادر مانند خود را با آن جمع و جور كنند و جلبات را طورى از خود دور نگاه ندارد و بدن خود را از آن بيرون نكنند كه پوشيدن آن مانند نپوشيدن باشد. از ماده جلب فقط دو صيغه فوق در قرآن هست .
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
أَجْلِبْ | ۱ |
جَلاَبِيبِهِنَ | ۱ |