أَبَابِيل
«ابابیل» بر خلاف آنچه در زبان ها مشهور است، نام آن پرنده نبود، بلکه معناى وصفى دارد. بعضى آن را به معناى «جماعات متفرقه» دانسته اند، به این معنا که پرندگان مزبور «گروه، گروه» از هر طرف به سوى لشکر «فیل» آمدند. این کلمه، معناى جمعى دارد، که بعضى مفرد آن را «ابابله» به معناى گروهى از پرندگان یا اسب ها و شتران دانسته اند، و بعضى مى گویند: جمعى است که مفرد از جنس خود ندارد.
ریشه کلمه
- أبابيل (۱ بار)
قاموس قرآن
دسته ها و گروهها. بقول كسائى مفرد آن اَبول است مثل عَجول (مجمع البيان) راغب مىنويسد: مفرد آن اَبيل است و گفتهاند: اسم جمع است و از خود مفرد ندارد [فيل:3] ابابيل حال است از طيراً و يا صفت آن است يعنى بر آنها مرغانى را فرستاد در حالى كه دستهها و گروهها بودند. در افواه عوام هست كه ابابيل علم جنس مرغانى است كه بر سر لشگريان ابرهه سنگ ريختند، ولى اين كلمه چنانكه گفتيم وصف و به معنى گروهها و دستههاست. در تفسير برهان از امام باقر «عليه السلام» نقل است كه هر پرنده سه سنگ در چنگال و منقار خود داشتند. سنگها را بر روى لشگريان ريختند، در اثر آن در ميان آنها مرض آبله پديد آمد و پرندگان بدان وسيله هلاكشان كردند و پيش از آنكه آبله در آنجا ديده نشده بود ابن اثير در تاريخ كامل ج 1 ص 263 مىنويسد: بيشتر اهل تاريخ بر آنند كه حصبه و آبله اوّلين بار در عرب بعد از واقعه فيل ديده شد. نگارنده گويد: به نظر مىآيد كه اين پرندگان از بحر اَحمر آمده و سنگريزههايشان با ميكرب حصبه و آبله آلوده بوده است و بر اثر ريختن آنها اين دو مرض در ميان لشگريان بروز كرده و خداوند باين طريق آنها را تارو مار نموده است. در بعضى از روايات فريقين هست كه سنگريزهها بسر هر كه مىخورد از دو برش بيرون مىشد واللّه العالم.