نُعْجِز
از الکتاب
ریشه کلمه
- عجز (۲۶ بار)
قاموس قرآن
عاجز كردن. [جن:12]. ما دانستيم كه هرگز خدا را عاجز نتوانيم كرد. [يونس:53]. شما عاجز كننده خدا نيستيد و از اراده و فعل او جلوگيرى نتوانيد كرد. اَعجاز (بفتح الف) ريشهها. مفرد آن عجز است چنانكه گذشت و آن دوبار در قرآن هست يكى گذشت ديگرى آيه: [حاقة:7]. و هر دو درباره عذاب قوم عاد است. معاجزه: عاجز كردن. مسابقه نيز معنى شده كه طرفين در صدد عاجز كردن يكديگراند [حج:51]. شايد منظور از آن فكر معاجزه باشد يعنى: آنانكه در ابطال آيات ما تلاش مىكنند و گمان دارند كه ما را عاجز مىكنند آنها ياران جحيماند.