خَاطَبَهُم

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن فلس) روبرو سخن گفتن. خطب، مخاطبه و تخاطب به معنى مراجعه در كلام است و از همين است خطبه (بكسر اوّل و ضّم آن) لكن خطبه (بضّم) مختص موعظه است و خطبه (بكسر) مخصوص خواستگارى زن. و اصل خطبه (به كسر اوّل) حالتى است كه خواستگار در آن حالت است مثل جلسة و قعدة، وصف دوّمى فقط خاطب مى‏آيد (يعنى خواستگار) و وصف اوّلى خاطب و خطيب است. و خطب (بر وزن فلس) به معنى امر عظيم است كه در آن تخاطب بسيار مى‏شود. (مفردات). در مجمع مى‏گويد: خطب كار بزرگى است كه شخص درباره آن رفيق خود را خطاب مى‏كند گويند اين خطب جليل است. در اقرب مى‏گويد: خطب به معنى شأن و شغل است بزرگ باشد يا كوچك و از آن است اين جمله «هذا خطب يسير و خطب جليل». * [فرقان:63]، [مؤمنون:27] مخاطبه چون با »فى» متعدى شود معنى مراجعه مى‏دهد يعنى درباره ظالمان به من مراجعه نكن و برگشتن عذاب را مخواه. * [طه:95]، [يوسف:51] خطب در اين آيات به معنى امر است و عظمت نيز از آن استفاده مى‏شود چنانكه از طبرسى و راغب نقل شد در نهج البلاغه هست «اَلْحَمْدُلِلّهِ وَ اِنْ اَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفادِحِ» خطبه 35 «هَلْمَ الْخَطْبَ فى اَبْنِ اَبى سُفْيانَ» خطبه: 160 از اين جملات نيز بدست مى‏آيد كه محلّ استعمال خطب امر عظيم است و آنچه از اقرب نقل شد شايد نادر باشد. * [ص:20]، [ص:23]. نا گفته نماند اگر فصل به معنى فاصل باشد معنى آن است كه به داود حكمت و كلام فاصل بين الحقّ و الباطل داديم و اگر به معناى مصدر باشد معنى چنين است: به او فهم و تشخيص كلام داديم و اين با قضاوت و غيره مى‏سازد لذا از ابن مسعود قضاوت و فهم نقل شده. معنى آيه دوّم چنين است: گفت مرا بر آن كفيل كن و آن را به من ده و مرا در سخن گفتن مفلوب كرد. * [بقره:235]گناهى بر شما نيست آنچه درباره خواستگارى زنان با اشاره گوئيد يا در دل خويش نهان كنيد. مراد از خطبه‏در آيه، خواستگارى است.