الأعراف ١٧٥
ترجمه
الأعراف ١٧٤ | آیه ١٧٥ | الأعراف ١٧٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُتْلُ»: بخوان. «نَبَأ»: خبر. «الَّذِی»: کسی که. مردی که. نام شخص مذکور، در قرآن و حدیث تعیین نشده است. به هر حال مصداق آیه شریفه شامل هرکسی است که دارای چنین صفتی باشد. یعنی از حق مطّلع گردد و از آن پیروی کند، امّا بعدها از آن برگردد و راه ستیز در پیش گیرد. «إِنسَلَخَ»: پوست انداخت. در اینجا مراد این است که نسبت به آیات کافر شد و به ترکِ آنها گفت. «أَتْبَعَهُ»: دنبالش کرد. و بدو رسید. او را پیروِ خود کرد. مراد این است که شیطان بر او تسلّط و غلبه پیدا کرد. «الْغَاوِینَ»: گمراهان.
تفسیر
- آيات ۱۷۵ - ۱۷۹، سوره اعراف
- بيان آيات بيان آيات مربوط به بلعم باعوراء و اشاره به اينكه تا مشيت خدا كمك نكند،اسباب و وسائل معمولى براى تحصيل سعادت بسنده نيست .
- مشيت الهى بر هدايت نكردن مردم ظالم و دلبستگان به زندگى خاكى قرار گرفته است
- (( الف و لامى (( كه در (( المهتدى (( و در (( الخاسرون (( است ظاهرا مفيدكمال است نه حصر، بدون مشيت الهى بر هدايت يا ضلالت كسى ، هدايت و ضلالتصورى است و حقيقى نيست
- توضيح عدم منافات بين آياتى كه دلالت دارند بر اينكه نتيجه خلقت ، رحمت است با آيه: (( لقد ذراءنا لجهنم كثرا من الجن و الانس (( و آيات مشابه آ
- دوزخيان خود سبب شدند بر جوارح آنان مهر بزند
- توضيحى درباره گمراه تر بودن دسته اى از مردم ، از چهارپايان (( اولئك كالانعامبل هم اضل ((
- بحث روايتى (رواياتى در مورد آيات مربوط به بلعم باعورا)
- داستانى كه در روح المعانى درباره شاءن نزول آيات شريفه : (( واتل عليهم نباء الذى ...(( نقل كرده است .
- راهب فاسق به نفرين خود مبتلا گرديد!
نکات آیه
۱- خداوند به پیامبر خویش فرمان داد تا داستان بلعم باعورا را براى مردم بیان کند. (و اتل علیهم نبأ الذى ءاتینه ءایتنا) بسیارى از م--فسران بر این باورند که مقصود از «الذى ءاتینه ... » بلعم، فرزند باعورا، است که در زمان حضرت موسى(ع) مى زیسته.
۲- خداوند آیات و نشانه هاى خویش را به بلعم باعورا ارائه کرد و وى آنها را بخوبى دریافت. (الذى ءاتینه ءایتنا فانسلخ منها) «انسلاخ» به معناى بیرون شدن چیزى از پوست خود است. در آیه شریفه، آیات الهى به پوست و مانند آن که به شخص چسبیده و ملصق باشد تشبیه شده است. بنابراین «فانسلخ منها» مى رساند که آیات الهى مانند پوست بر بلعم احاطه داشت و بر او چسبیده بود ; یعنى به خوبى آنها را لمس کرده و دریافته بود.
۳- داستان بلعم باعورا، داستانى پرفایده و هشداردهنده به دینداران و عالمان دینى (و اتل علیهم نبأ الذى ءاتینه ءایتنا) «نبأ» به خبرى گفته مى شود که داراى فایده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گویا هدف از نقل آن هشدار به دینداران و عالمان دینى است. یعنى کسانى که از آیات الهى بهره مند هستند.
۴- بلعم باعورا معارف الهى را به دور افکند و آنها را نادیده انگاشت و مرتد شد. (ءاتینه ءایتنا فانسلخ منها)
۵- شیطان در پى فاصله گرفتن بلعم باعورا از معارف الهى به تعقیب وى پرداخت. (فأتبعه الشیطن) «اتباع» (مصدر أتبع) به معناى دنبال کردن و تعقیب کردن است.
۶- بلعم باعورا پس از دور شدن از معارف الهى به دام شیطان گرفتار و از گمراهان شد. (فأتبعه الشیطن فکان من الغاوین) «غوایه»، مصدر «غاوین» به معناى گمراه شدن است.
۷- انسانها، حتى عالمان هدایت یافته، در خطر پیروى از شیطان و گام نهادن در مسیر گمراهى هستند. (فانسلخ منها فأتبعه الشیطن فکان من الغاوین)
۸- پیروى از شیطان موجب قرار گرفتن آدمى در زمره گمراهان مى شود. (فأتبعه الشیطن فکان من الغاوین)
۹- شیطان عنصرى توانا بر آگاهى یافتن از درون آدمى و اندیشه هاى او (فانسلخ منها فأتبعه الشیطن) ایمان به آیات و معارف الهى و نیز کفر به آنها از امور قلبى است، و از آنجا که شیطان پس از منسلخ شدن بلعم باعورا از آیات و معارف الهى به تعقیب او پرداخت، معلوم مى شود وى به اندیشه ها و باورهاى آدمى مى تواند آگاهى یابد.
۱۰- شیطان در کمین انسانها براى کشاندن آنان به مسلک گمراهان (فانسلخ منها فأتبعه الشیطن) عطف جمله «أتبعه ... » بر «فانسلخ منها» به وسیله «فاء» دلالت بر این دارد که بین دور شدن بلعم باعورا از آیات الهى و تعقیب شدن از سوى شیطان فاصله اى نبوده است. و این حکایت از در کمین بودن شیطان براى اغواگرى انسانها دارد.
۱۱- شیطان از عوامل گمراهى است. (فأتبعه الشیطن فکان من الغاوین)
۱۲- شیطان ناتوان از گمراه کردن کسانى که معارف و آیات الهى را بخوبى بشناسند و به آنها پایبند باشند. (فانسلخ منها فأتبعه الشیطن) از اینکه شیطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقیب او مى پرازد، معلوم مى شود پیش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه کردن او ناتوان بوده است.
روایات و احادیث
۱۳- عن أبى الحسن الرضا(ع)، إنه اعطى بلعم بن باعورا الاسم الاعظم فکان یدعو به فیستجاب له فمال إلى فرعون ... قال فرعون لبلعم: ادع اللّه على موسى و اصحابه ... فرکب حمارته لیمرّ فى طلب موسى فامتنعت علیه حمارته فأقبل یضربها ... حتى قتلها و انسلخ الاسم الاع-ظم من لسانه و هو قوله: «فانسلخ منها ... ».[۱] از امام رضا(ع) روایت شده است: اسم اعظم به بلعم بن باعورا داده شد به وسیله آن دعا مى کرد و مستجاب مى شد. بلعم به فرعون متمایل گشت، فرعون به او گفت: در حق موسى و اصحابش نفرین کن ... وى بر الاغ خود سوار شد تا در طلب موسى و اصحاب او برود، الاغ از رفتن امتناع کرد. بلعم الاغ را زد تا کشته شد و اسم اعظم از زبان بلعم گرفته شد. و این است گفته خدا که فرمود: «پس او از آیات ما جدا شد ... ».
موضوعات مرتبط
- بلعم باعورا: ارائه آیات به بلعم باعورا ۲ ; ارتداد بلعم باعورا ۴، ۵ ; قصه بلعم باعورا ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶ ; گمراهى بلعم باعورا ۶
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۳
- خدا: افعال خدا ۲ ; اوامر خدا ۱
- دین: اعراض از تعالیم دین ۴، ۶ ; علم به تعالیم دین ۱۲ ; هشدار به علماى دین ۳، ۷
- دیندارى: آثار دیندارى ۱۲
- شیطان: آثار اطاعت از شیطان ۸ ; اضلال شیطان ۱۰، ۱۱ ; اطاعت از شیطان ۷ ; پیروان شیطان ۶ ; شیطان و بلعم باعورا ۵، ۶ ; شیطان و علماى متعهد ۱۲ ; ضعف شیطان ۱۲ ; علم شیطان ۹ ; قدرت شیطان ۹ ; موانع نفوذ شیطان ۱۲ ; نقش شیطان ۸، ۱۰، ۱۱
- علم: آثار علم ۱۲
- گمراهان:۶، ۸
- گمراهى: خطر گمراهى ۷ ; عوامل گمراهى ۸، ۱۰، ۱۱
- محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۱
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۴۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۰۲، ح ۳۶۹.