ریشه مکن
تکرار در قرآن: ۱۸(بار)
قاموس قرآن
راجه به مكان در «كون» سخن گفتهايم. افعالى از «مكن» مشتق اند از قبيل: امكن، مكن، تمكن و غيره كه همه به معنى قدرت واقتدار و قدرت دادن به كار مىروند. احتمال هست كه اصل همه «كون» باشد. [يوسف:21]. و همانطور به يوسف در سرزمين مصر تمكن و قدرت داديم [احقاف:26]. «اِنْ» در آيه نافيه است يعنى: گذشتگان را تمكن و قدرت داديم در آنچه به شما در آن تمكن نداديم (منظور اين است كه آنها از شما در قدرت و امكانات بيشتر بودند) . * [قصص:57]. گفتهاند: معنى جعل به «نُمَكِنْ» تضمين شده يعنى: آيا براى آنها حرم امنى قرار نداديم كه ميوههاى هرچيز به آن جمع مىشود؟ و بقولى «حرماً» ظرف است يعنى آيا آنها را در حرم امنى تمكن و قدرت نداديم؟. * [نور:55]. و حتما تمكن و تسلط مىدهد بدين آنها براى آنها، دينى كه بر آنها پسنديده است. * [انفال:71]. «اَمْكَنَ مِنْهُ» يعنى بر او تسلط و قدرت يافت: بيشتر به خدا خيانت كردند و خدا بر آنها مسلط شد و منكوبشان كرد. مكين: داراى مكانت و منزلت [يوسف:54]. تو امروز پيش ما محترم و مورد اعتمادى. [تكوير:20]. نيرومند و پيش خدا محترم است. * [مؤمنون:13]. [مرسلات:21]. گفتهاند وصف رحم با مكين براى آن است كه رحم متمكن و قادر است كه نطفه را تربيت كند به نظر مىآيد منظور از آن عظمت قدر و بلند پايه بودن رحم است زيرا تنها محليكه رشد نطفه در آن ميسر و عملى است رحم است يعنى: سپس انسان را در قرارگاهى منيع و ممتاز قرار داديم.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
مَکَّنَّاهُمْ | ۳ |
نُمَکِّنْ | ۲ |
مَکَّنَّاکُمْ | ۲ |
فَأَمْکَنَ | ۱ |
مَکَّنَّا | ۳ |
مَکِينٌ | ۱ |
مَکَّنِّي | ۱ |
مَکِينٍ | ۳ |
لَيُمَکِّنَنَ | ۱ |
نُمَکِّنَ | ۱ |