ریشه طور
تکرار در قرآن: ۱۱(بار)
قاموس قرآن
(به فتح طاء) حال. هيئت. جمع آن اطوار است. [نوح:13-14]. آن را در آيه هيئت و حالت گفتهاند مثل حالت و هيئت نطفه، علقه، مضغه، عظام و... چنانكه فرموده: [مؤمنون:14]. و شايد مراد از آن اصناف باشد چنانكه در نهج البلاغه خطبه اول فرموده: «ثُمَّ فَتَقَ ما بَيْنَ السَّمواتِ الْعُلى فَمَلَأَهُنَّ اَطْواراً مِنْ مَلائِكَتِهِ» كه مراد از اطوار اصناف است معنى آيه: چرا به خدا عظمت قائل نمىشويد حالآن كه شما را اصناف متعدد آفريده و آن دليل قدرت و عظمت خداوندى است اين كلمه فقط يكبار در قرآن يافته است.
(به ضمّ ط) كوه. چنانكه در مجمع و صحاح و غيره آمده [بقره:63]. كوه را بالاى سرشما بلند كرديم اين كلمه ده بار در قرآن مجيد آمده، همهاش با الف و لام، فقط در دو محل مجرد و به سينين و سينا اضافه شده: [مؤمنون:20] [تين:2]. و همه درباره طور سيناى موسى عليه السلام است. مراد از آن ظاهراً مطلق كوه است و به قولى طور اسم كوهى است كه خدا در آن با موسى مناجات كرد. در اقرب گويد: كوهى است نزديك ايله و سينين و سيناء اضافه مىشود بقيه سخن در «سينا» ديده شود. * [طور:1-7]. راجع به اين آيات رجوع شود به «رق ق» و «سجر». اگر مراد از كتاب تورات باشد مىتوان گفت كه آن در صحيفههاى سفيدى نازل شده است.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
الطُّورَ | ۳ |
الطُّورِ | ۵ |
طُورِ | ۲ |
أَطْوَاراً | ۱ |