نَتَقْنَا

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«نَتَقْنَا» از مادّه «نَتْق» (بر وزن قَلْع) در اصل، به معناى کندن چیزى از جایش و به سوى دیگرى پرتاب کردن است، به زنانى که زیاد فرزند مى آورند نیز «ناتق» مى گویند; زیرا به آسانى فرزند را از محیط رحم جدا کرده و به خارج مى گذارند.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

كندن چيزى از ريشه‏اش. چنانكه در مجمع از ابوعبيده نقل شده، به قولى در اصل به معنى رفع و بلند كردن است، به زن ناتق گويند كه فرزندان خويش را بلند مى‏كند و به قول بعضى اصل آن جذب است ولى رفع مورد تصديق قرآن است زيرا گاهى در مورد نتق «رفع» بكار رفته چنانكه خواهد آمد [اعراف:171]. آنگاه كه كوه را بالاى آنها بلند كرديم گويى سايبان است، گمان كردند كه بر آنها خواهد افتاد، گفتيم: آنچه را كه از احكام و كتاب داده‏ايم جدى بگيريد... از اين آيه روشن مى‏شود كه از جمله معجزات موسى «عليه‏السلام»آن بود كه كوه بالاى سر بنى اسرائيل قرار گرفت و همچون سايبان بر آنها سايه افكند تا بوسيله ديدن آن معجزه دردين خويش عامل و راسخ باشند نظير اين است آيه [بقره:63]. [بقره:93]. ايضا [نساء:145]. در المنار ذيل آيه 63 بقره از محمد عبده نقل مى‏كند: كه او در تفسير آيه از مفسران پيروى كرد و قبول نمود كه آن معجزه‏اى بوده از معجزات موسى «عليه‏السلام». ولى معلوم نيست رشيدرضا چرا در اين آيه و آيه «نَتَفْنَا الْجَبَلَ» از حمل بظاهر ترسيده و احتمال داده كه كوه زلزله كرده و خيال كرده‏اند كه به سرشان خواهد افتاد و گفته سايبان بلند شده باشد بلكه اگر در كنار كوه باشند نيز سايه آنها را احاطه كرده و سايبان صدق خواهد نمود. به نظر مى‏آيد از غربى‏ها ترسيده باشد حال آنكه در بنى اسرائيل اينگونه چيزها كم نبوده از قبيل مارشدن عصا، شكافتن دريا، شكافتن سنگ و غيره. ناگفته نماند: ظهور آيه كه چهار بار در آيات مكرر شده است نشان مى‏دهد كه بالارفتن كوه براى اجبار به ايمان نبوده بلكه براى نشان دادن عظمت و قدرت خدا و تشويق آنها به ايمان و عمل بوده است‏وگرنه با آيه [بقره:256]. جور نخواهد آمد و ادعاى آنكه نفى اكراه فقط در اسلام است قابل قبول نيست. اين لفظ تنها يكبار در قرآن مجيد بكار رفته است.