کَالْمُهْل
«مُهْل» (بر وزن قفل) به گفته بسیارى از مفسران و ارباب لغت، فلز مذاب و گداخته است، و به گفته بعضى دیگر همچون «راغب» در «مفردات»، به معناى «تفاله و دُردىّ ته نشین شده روغن» است، که چیزى است بسیار نامطلوب، ولى معناى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
آرامى، عجله نكردن. «مَهَلَ فى عَمَله مَهْلاً: عَمَلَهُ بِالسَّكينَةِ وَالرِفْقِ وَ لَمْ يُعَجِل» تمهيل و امهال به معنى مهلت دادن است. [طارق:17]. به كفار مهلت بده مهلت كمى در باره شان عجله نكن، منتظر تدبير خدا و جريان امر خدا باش مثل [مريم:84]. «رُوَيد» به معنى قليل است طبرسى و زمخشرى گفتهاند آمدن دو فعل براى تأكيد و تبديل فعل براى دفع تكرار است. به نظر الميزان تمهيل براى تدريج و امهال مقيد دفعى بودن است و لذا امهال با رويداً مقيد شده يعنى امهال توأم با قلت است كه بلافاصله عذاب مىرسد(ترجمه آزاد) پس منتظر باش و عجله نكن و چون وعده فرا رسيد فقط كمى درنگ كن.