ریشه بلغ
تکرار در قرآن: ۷۷(بار)
قاموس قرآن
بُلوغ و بلاغ، يعنى رسيدن به انتها مقصد اعمّ از آنكه مكان باشد يا زمان يا امرى نعيّن و گاهى نزديك شدن به مقصد مراد باشد هر چند به آخر آن نرسد (مفردات) در صحاح آمده: «بلغت المكان بلوغاً و صلتُ اليه و كذلك اذا شارفت عليه... و الابلاغ الايصال و كذلك التبليغ و الاسم منه البلاغ و البلاغ ايضاً الكفاية». راغب با آنكه بلاغ را مصدر ثلاثى گرفته، به معنى تبليغ و كفاية نيز گفته است. [يوسف:22] چون به جوانى رسيد به او حكم و علم عطا كرديم. [بقره:231]. در اينجاست كه گفتهاند: «بلغن» به معنى نزديك شدن به پايان اجل است و گرنه بعد از تمام شدن اجل رجوع جايز نيست. ولى اين سخن درست نيست و ظاهراً مراد از «بَلَغْنَ اَجَلَهُنَّ» تمام شدن اجل است، در اين باره در «اجل» بتفضيل سخن گفتهايم. [طلاق:3] هر كه به خدا توكّل كرد خدا براى او كافى است، حقّا كه خدا براى او كافى است، حقّا كه خدا به كار خود مىرسد و كسى او را منع نمىكند. ضمير «امره» به «اللّه» برمىگردد و «بالغ» لازم است نه متعدّى. [آل عمران:20] گفتيم كه ابلاغ به معنى تبليغ است خواه اسم مصدر باشد چنانكه جوهرى گفته و خواه مصدر از باب تفعيل همانطور كه از راغب نقل شد. على هذا معناى آيه اين است: پس اگر رو گردانند وظيفه تو فقط تبليغ و رساندن است. [انبیاء:106] طبرسى و بيضاوى و راغب «بلاغ» را در آيه كفايت معنى كردهاند، يعنى در اينكه گفته شد بر اهل اخلاص كفايت است. و شايد اين از باب تسميه مسبّب به اسم سبب است زيرا كفايت مسبّب از تبليغ است.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَبْلُغَ | ۵ |
فَبَلَغْنَ | ۲ |
بَلَغْنَ | ۲ |
الْبَلاَغُ | ۱۱ |
بَلَغَنِيَ | ۱ |
بَلَغُوا | ۲ |
بَلِيغاً | ۱ |
بَلِّغْ | ۱ |
بَلَّغْتَ | ۱ |
بَالِغَ | ۱ |
بَلَغَ | ۱۰ |
بَلَغْنَا | ۱ |
الْبَالِغَةُ | ۱ |
أُبَلِّغُکُمْ | ۳ |
أَبْلَغْتُکُمْ | ۳ |
بَالِغُوهُ | ۱ |
أَبْلِغْهُ | ۱ |
لِيَبْلُغَ | ۱ |
بِبَالِغِهِ | ۱ |
بَلاَغٌ | ۲ |
بَالِغِيهِ | ۱ |
يَبْلُغَنَ | ۱ |
تَبْلُغَ | ۱ |
أَبْلُغَ | ۱ |
بَلَغَا | ۱ |
بَلَغْتَ | ۱ |
يَبْلُغَا | ۱ |
بَلَغْتُ | ۱ |
لَبَلاَغاً | ۱ |
لِتَبْلُغُوا | ۴ |
يَبْلُغُوا | ۱ |
بَلَغَتِ | ۳ |
يُبَلِّغُونَ | ۱ |
أَبْلُغُ | ۱ |
بِبَالِغِيهِ | ۱ |
مَبْلَغُهُمْ | ۱ |
بَالِغَةٌ | ۲ |
بَالِغُ | ۱ |
بَلاَغاً | ۱ |
أَبْلَغُوا | ۱ |