لَحَلِيم
«حَلِیم» از «حلم» به معناى بردبارى، در راه رسیدن به یک هدف مقدس است و «أَوّاه» در اصل، به معناى کسى است که فراوان آه مى کشد، خواه به خاطر ترس از مسئولیت هاى خود باشد و یا مشکلات و مصائبى که دامن مردم را گرفته است. در تفسیر «حَلِیم» گفته اند: او کسى است که در عین توانایى، در هیچ کارى قبل از وقتش شتاب نمى کند، و در کیفر مجرمان عجله اى به خرج نمى دهد. روحى بزرگ دارد و بر احساسات خویش مسلط است. «راغب» در «مفردات» مى گوید: «حلم» به معناى خویشتن دارى به هنگام هیجان غضب است، و از آنجا که این حالت از عقل و خرد ناشى مى شود گاه به معناى عقل و خرد نیز به کار رفته، و گر نه معناى حقیقى «حلم» همان است که در اول گفته شد. ضمناً از این توصیف استفاده مى شود که خداوند بشارت بقاى این فرزند را تا زمانى داده که به سنى قابل توصیف به «حلم» برسد، و چنان که در آیات بعد آمده، او مقام حلیم بودن خود را به هنگام ماجراى «ذبح» نشان داد، همان گونه که ابراهیم(علیه السلام) نیز حلیم بودن خود را در آن هنگام، و هم در موقع آتش سوزى آشکار ساخت. قابل توجّه این که واژه «حلیم» پانزده مرتبه در قرآن مجید استعمال شده، و غالباً وصفى است براى خداوند جز در دو مورد که توصیفى براى ابراهیم(علیه السلام) و فرزندش در کلام خدا آمده است، و در یک مورد که توصیفى است براى شعیب(علیه السلام) از زبان دیگران. و «حَلِیم» بودن خدا، اشاره به مسأله آمرزش گناهان، و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است.