النساء ٩٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می‌گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است.

و بر هيچ مؤمنى نسزد كه مؤمنى را بكشد مگر به خطا، و هر كه مؤمنى را به خطا بكشد بايد يك بنده‌ى مؤمن را آزاد كند و به كسان او خونبها بپردازد، مگر اين كه آنها گذشت كنند. و اگر [مقتول‌] از قومى باشد كه در حال جنگ با شماست و خود وى مؤمن است، آزاد كردن بنده
و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را -جز به اشتباه- بكشد. و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت، بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند؛ مگر اينكه آنان گذشت كنند. و اگر [مقتول‌] از گروهى است كه دشمنان شمايند و [خود] وى مؤمن است، [قاتل‌] بايد بنده مؤمنى را آزاد كند [و پرداخت خونبها لازم نيست‌]. و اگر [مقتول‌] از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است، بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند. و هر كس [بنده‌] نيافت، بايد دو ماه پياپى -به عنوان توبه‌اى از جانب خدا- روزه بدارد، و خدا همواره داناى سنجيده‌كار است.
هیچ مؤمنی را نرسد که مؤمن دیگری را به قتل رساند مگر آنکه به اشتباه و خطا مرتکب آن شود، و در صورتی که به خطا هم مؤمنی را مقتول ساخت باید (به کفّاره آن) بنده مؤمنی را آزاد کند و خونبهای آن را به صاحبش تسلیم نماید مگر آنکه دیه را ورثه (به قاتل) ببخشند. و اگر مقتولِ مؤمن از قومی باشد که با شما دشمن و محاربند، قاتل دیه ندهد، لیکن بر او است که بنده مؤمنی را آزاد کند، و اگر مقتول از قومی است که بین شما با آنها پیمان برقرار بوده پس خونبها را به صاحب خون پرداخته و بنده مؤمنی (به کفاره آن) آزاد کند، و اگر (بنده‌ای) نیابد بایستی دو ماه متوالی روزه دارد. این توبه‌ای است که از طرف خدا پذیرفته است و خدا دانا و حکیم است.
هیچ مؤمنی را نسزد که مؤمنی را بکشد، مگر آنکه این عمل از روی خطا و اشتباه اتفاق افتد. و کسی که مؤمنی را از روی خطا و اشتباه بکشد، باید یک برده مؤمن آزاد کند، و خون بهایی به وارثان مقتول پرداخت نماید؛ مگر آنکه آنان خون بها را ببخشند. و اگر مقتول از گروهی باشد که دشمن شمایند و خود او مؤمن است، فقط آزاد کردن یک برده مؤمن بر عهده قاتل است. و اگر مقتول مؤمن، از گروهی باشد که میان شما و آنان پیمانی برقرار است، باید خون بهایش را به وارثان او پرداخت کند، و نیز یک برده مؤمن آزاد نماید. و کسی که برده نیافت، باید دو ماه پیاپی روزه بگیرد. [این حکم] به سبب [پذیرش] توبه [قاتل] از سوی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
هيچ مؤمنى را نرسد كه مؤمن ديگر را جز به خطا بكشد. و هر كس كه مؤمنى را به خطا بكشد بايد كه بنده‌اى مؤمن را آزاد كند و خونبهايش را به خانواده‌اش تسليم كند، مگر آنكه خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، مؤمن و از قومى است كه دشمن شماست فقط بنده مؤمنى را آزاد كند و اگر از قومى است كه با شما پيمان بسته‌اند، خونبها به خانواده‌اش پرداخت شود و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس كه بنده‌اى نيابد براى توبه دو ماه پى‌درپى روزه بگيرد. و خدا دانا و حكيم است.
و هیچ مؤمنی نباید هیچ مؤمنی را بکشد، مگر از روی خطا، و هرکس که مؤمنی را به خطا بکشد، بر اوست که [به کفاره‌] برده مؤمنی را آزاد کند و خونبهایی به خانواده او بدهد، مگر آنکه آنان درگذرند و ببخشند، و اگر [مقتول‌] مؤمن و از قومی باشد که دشمن شما هستند، [قاتل‌] باید برده مؤمنی را آزاد کند، و اگر [مقتول‌] از قومی باشد که بین شما و ایشان پیمانی هست، آنگاه [قاتل‌] باید خونبهایی به خانواده او [مقتول‌] بپردازد و برده مؤمنی آزاد کند، و کسی که [برده‌] نیابد بر اوست که دو ماه پیاپی روزه بگیرد، این توبه‌پذیری خداوند است و خداوند دانای فرزانه است‌
و هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را بكشد مگر بخطا، و هر كه مؤمنى را بخطا بكشد بر اوست آزادكردن بنده مؤمنى و پرداخت خونبهايى به كسان او مگر آنكه ببخشند و اگر [كشته‌شده‌] مؤمنى از گروه دشمن شما بود- كسان و وارثان او كافر حربى بودند- آزادكردن بنده مؤمنى [بس‌] است- زيرا كافر از مؤمن ارث نمى‌برد تا خونبهاى مؤمن به او پرداخت شود-، و اگر از گروهى بود كه ميان شما و آنان پيمانى هست پرداخت خونبهايى به كسان او و آزادكردن بنده مؤمنى بايد پس هر كه نيابد- بنده‌اى نيابد كه آزاد كند يا توان مالى نداشته باشد- بر اوست كه دو ماه پياپى روزه بدارد، [اين كفاره براى آن قرار داده شده‌] تا بازگشتى باشد از سوى خدا، و خدا دانا و با حكمت است.
هیچ مؤمنی را نسزد که مؤمن دیگری را بکشد مگر از روی خطا. کسی که مؤمنی را به خطا کشت باید که برده‌ی مؤمنی را آزاد کند و خون‌بهائی هم به کسان کشته بپردازد مگر این که آنان درگذرند (و از دریافت خون‌بها که صد شتر است، چشم‌پوشی کنند). اگر هم کشته، مؤمن و متعلّق به کافرانی بود که میان شما و ایشان جنگ و دشمنی بود، آزاد کردن برده‌ی مؤمنی دیه‌ی او است (و دیگر خونبهائی به ورثه‌ی کشته داده نمی‌شود). و اگر کشته، از زمره‌ی قومی بود که (کافر بودند و) میان شما و ایشان پیمانی برقرار بود (همچون اهل ذمّه و هم‌پیمانان مسلمانان) پرداخت خونبها به کسان مقتول و آزادکردن بنده‌ی مؤمنی دیه‌ی او است. اگر هم دسترسی (به آزاد کردن برده) نداشت باید دو ماه (قاتل) پیاپی و بدون فاصله روزه بگیرد. خداوند (این را برای) توبه (ی شما) مقرّر داشته است، و خداوند آگاه (از بندگان خود و) حکیم است (در آنچه مقرّر می‌دارد).
و برای هیچ مؤمنی هرگز (شایسته) نبوده است که مؤمنی را - جز به اشتباه (مطلق ناخودآگاه)- بکشد و هر کس مؤمنی را به اشتباه کشت، باید مؤمن (گرفتار و) دربندی را آزاد کرده و به خانواده‌اش خون‌‌بهایی را (هم) پرداخت کند، مگر اینکه آنان (خون‌بهایش را) صدقه دهند [:ببخشند]. پس اگر (مقتول) از گروهی است که دشمنان شمایند و خود وی مؤمن است، (قاتل) باید به خانواده‌ی وی خون‌‌بهایی تسلیم کند و مؤمنی دربند را (هم) آزاد نماید و هر کس از اینها چیزی نیافت، باید دو ماه پیاپی - به عنوان بازگشتی از جانب خدا - روزه بدارد. و خدا همواره دانای سنجیده‌کار بوده است.
و نیست برای مؤمنی که بکشد مؤمنی را مگر به خطا و کسی که مؤمنی را به خطا بکشد بر او است آزاد کردن بنده مؤمنی و خونبهائی که پرداخت شود به خاندانش مگر آنکه تصدق کنند و اگر از گروهی باشند که دشمن شما هستند و او مؤمن باشد پس آزاد کردن بنده مؤمنی و اگر از گروهی باشد که میان شما و ایشان است پیمانی پس دیه‌ای پرداخت شده به خویشان او و آزاد ساختن بنده مؤمن و آن کس که ندارد پس روزه دو ماه پی در پی توبه است از نزد خدا و خدا است دانای حکیم‌


النساء ٩١ آیه ٩٢ النساء ٩٣
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَحْرِیر»: حرّیّت بخشیدن. آزاد کردن. «رَقَبَةٍ»: گردن. مراد نفْس است و تسمیه کلّ به اسم جزء است. یا این که (رَقَبَة) برای تعبیر از تعداد بردگان بوده است، همچون: رأس. قبضه. دست. نفر. باب.و ... «دِیَةٌ»: خون‌بها. از ماده (ودی). «مُسَلَّمَةٌ»: پرداخت شده. «یَصَّدَّقُوا»: تصدّق‌کنند. عفو کنند. فعل مضارع باب تفعّل است. «تَوْبَةً»: قبول. تخفیف. پشیمانی. مفعولٌ‌له یا مفعول مطلق یا حال ضمیر (ه) در (عَلَیْهِ) محذوف است.


تفسیر

نکات آیه

۱- مؤمن، هرگز از روى عمد دستش به خون مؤمن دیگر آلوده نخواهد شد. (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خَطَاً)

۲- ناسازگارى ایمان با کشتن مؤمن از روى عمد (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خَطَاً) چون جمله «ما کان ... »، جمله اى خبرى است، دلالت مى کند که مؤمن هرگز مؤمنى را از روى عمد نخواهد کشت. یعنى اگر مؤمنى کشته شد، معلوم مى شود قاتل او ایمان نداشته است ; هر چند اظهار ایمان کند.

۳- حرمت و ناروایى کشتن مومن از روى عمد (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خَطَاً)

۴- کسى که از روى عمد دستش به خون مؤمنى آلوده گردد، در حقیقت مؤمن نیست. (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خَطَاً)

۵- ضرورت پرداخت خونبها علاوه بر کفّاره در صورت کشتن مؤمن از روى خطا (و من قتل مؤمنا خطاً ... و دیة مسلّمة الى اهله)

۶- کفّاره کشتن مؤمن از روى خطا، آزاد کردن یک برده با ایمان است. (و من قتل مؤمنا خطاً فتحریر رقبة مؤمنة)

۷- خونبهاى قتل از روى خطا، باید به طور کامل تسلیم خانواده مقتول گردد. (و من قتل مؤمنا خطاً ... و دیة مسلّمة الى اهله) در معناى کلمه «مسلّمة» گفته شده است: «المدفوعة الیهم موفّرة غیر منقّصة». یعنى باید به طور کامل و بدون هیچ کاستى تسلیم شود. «مجمع البیان».

۸- لزوم پرداخت دیه، مشروط به درخواست خانواده مقتول نیست.* (و دیة مسلّمة الى اهله)

۹- در صورت چشمپوشى خانواده مقتول از خونبها، پرداخت آن واجب نیست. (و دیة مسلّمة الى اهله الّا ان یصدّقوا)

۱۰- بخشش خونبها از سوى خانواده مقتول، نوعى صدقه است. (و دیة مسلّمة الى اهله الّا ان یصدّقوا) مراد از «ان یصدّقوا»، گذشت از دیه است. و خداوند از آن به صدقه دادن تعبیر کرد تا اشاره کند به اینکه گذشت از دیه نوعى صدقه است.

۱۱- گذشت خانواده مقتول از دیه، امرى پسندیده و مورد ترغیب خداوند (الّا ان یصدّقوا)

۱۲- در قتل خطائى، اگر مقتول، مؤمن باشد، ولى خانواده اش از دشمنان مسلمانان، کفّاره اش تنها آزادسازى برده اى با ایمان است. (فان کان من قوم عدوّلکم و هو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة)

۱۳- اگر خانواده مقتول از دشمنان اهل ایمان باشند، پرداخت دیه به آنان لازم نیست. (فان کان من قوم عدوّلکم و هو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة) چون در فرض قبل و نیز فرض بعدى تصریح به خونبها شده است، ولى در فرض مذکور سخنى از خونبها نرفته، معلوم مى شود که در این فرض، خونبها لازم نیست.

۱۴- تقویت نشدن بنیه مالى دشمنان اسلام، از ملاکهاى به کار گرفته شده در وضع قوانین حقوقى اسلام* (فان کان من قوم عدوّلکم و هو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة) به نظر مى رسد عدم لزوم پرداخت دیه به خانواده مقتول در فرض مذکور، براى این باشد که دشمنان اسلام از نظر مادى تقویت نشوند.

۱۵- در قتل خطائى، اگر مقتول، مؤمن و خانواده اش از کافران همپیمان با مسلمانان باشند، کفّاره آن آزادسازى یک برده با ایمان است. (و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیة مسلّمة الى اهله و تحریر رقبة مؤمنة) ظاهراً مراد از ضمیر در «کان»، مقتول است، شرط ایمان در برده اى که باید آزاد شود، این معنا را تقویت مى کند.

۱۶- اگر خانواده مؤمن مقتول، کافر و همپیمان با مسلمانان باشند، پرداخت دیه به آنان لازم است. (و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیة مسلّمة الى اهله)

۱۷- اهتمام اسلام به رعایت عهد و پیمان و لزوم پیشگیرى از زمینه هاى نقض آن* (و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیة مسلّمة الى اهله و تحریر رقبة مؤمنة) از تقدیم حکم دیه بر آزادسازى برده در مورد کافران همپیمان (با آنکه در مورد مسلمانان آن را در رتبه دوّم قرار داد)، احتمالا چنین برمى آید که پرداخت دیه در رعایت و حفظ پیمان مؤثر است.

۱۸- لزوم پرداخت خونبها و نیز آزادسازى یک برده مؤمن در صورت کشتن کافرى از کافران همپیمان* (و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیة مسلّمة الى اهله و تحریر رقبة مؤمنة) بنابر اینکه مراد از ضمیر در «کان»، مقتول باشد ; بدون وصف ایمان. به قرینه فرض سابق که در آنجا به قید ایمان تصریح کرد و فرمود: «فان کان ... و هو مؤمن»، ولى در این فرض «و هو مؤمن» را نیاورد.

۱۹- ارزش آزادسازى بردگان با ایمان و اهتمام اسلام به آن (فتحریر رقبة مؤمنة ... فتحریر رقبة مؤمنة ... و تحریر رقبة مؤمنة)

۲۰- آزادسازى بردگان، همسان با زنده کردن آنان* (و من قتل .. فتحریر رقبة مؤمنة)

۲۱- آزادى، همسان با حیات و زندگى (و من قتل .. فتحریر رقبة)

۲۲- تشویق بردگان به ایمان از راه وضع قوانین حقوقى و امتیاز دادن به بردگان مؤمن (فتحریر رقبة مؤمنة) مقید ساختن برده به ایمان براى آزادسازى در قتل خطائى، بیانگر این تشویق است.

۲۳- قاتل در قتل خطائى، در صورت ناتوانى از آزادسازى برده با ایمان، باید دو ماه پیاپى روزه بگیرد. (فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین)

۲۴- قتل خطائى، موجب دورى قاتل از رحمت خدا خواهد شد. (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خطا ... توبة من اللّه) توبه به معناى بازگشت است و توبه خدا بر بنده به معناى بازگشت رحمت و لطف خداوند به بنده خویش است. بنابراین معلوم مى شود در قتل خطائى نیز خداوند آدمى را از رحمت و لطف خویش دور مى سازد تا اینکه کفّاره آن را بپردازد.

۲۵- پرداخت خونبها، آزاد کردن برده مؤمن و یا گرفتن روزه، در قتل خطائى، زمینه پذیرش توبه قاتل از جانب خداوند (و من قتل مؤمناً خطا ... توبة من اللّه) «توبه»، مفعول له است و بیانگر فلسفه احکام بیان شده در قتل خطائى. یعنى بنده اى را آزاد کنید یا روزه بگیرید و خونبها هم بدهید، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما کند و توبه شما را بپذیرد.

۲۶- پرداخت خونبها و آزادسازى برده مؤمن و گرفتن روزه، برطرف کننده آثار نامطلوب قتل خطائى است. (فتحریر رقبة مؤمنة و دیة مسلّمة الى اهله ... فصیام شهرین متتابعین توبة من اللّه)

۲۷- لزوم احتیاط براى حفظ نفوس و سعى در پیشگیرى از وقوع قتل خطائى (و من قتل مؤمناً خطا ... توبة من اللّه) اگر چنین احتیاطى لازم و ضرورى نبود، نباید خداوند به خاطر کارى که از اختیار انسان خارج است، وى را از رحمت خویش دور سازد.

۲۸- خداوند، (علیم) بسیار دانا و حکیم (کاردان) است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)

۲۹- خداوند، دانایى با حکمت است. (و کان اللّه علیماً حکیماً) بنابر اینکه «حکیماً» صفت «علیماً» باشد.

۳۰- تشریع قانون دیه و کفّاره در مورد قتل خطائى، بر اساس علم و حکمت گسترده خداوند است. (و من قتل مؤمناً خطاً ... و کان اللّه علیماً حکیماً)

روایات و احادیث

۳۱- قتل خطائى آن است که چیزى غیر از مقتول، هدف باشد، لیکن به اشتباه، مقتول هدف قرار گیرد. (و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمناً الّا خطا ... و من قتل مؤمناً خطاً) امام صادق (ع) فرمود: ... و الخطأ من اعتمد شیئا فاصاب غیره.[۱]

۳۲- آزاد کردن بنده مؤمن در قتل خطائى، اداى حق خداوند و پرداخت دیه آن، اداى حقّ اولیاى مقتول است. (و من قتل مؤمناً خطاً فتحریر رقبة مؤمنة و دیة مسلّمة الى اهله) امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: اما تحریر رقبةً مؤمنة ففیما بینه و بین اللّه و امّا الدّیة المسلّمة الى اولیاء المقتول...[۲]

۳۳- کافى نبودن آزادسازى کودک برده به عنوان کفاره کشتن مؤمن از روى خطا (و من قتل مؤمناً خطاً فتحریر رقبة مؤمنة) امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از جواز آزاد نمودن کودک برده در کفّاره فرمود: کلّ العتق یجوز فیه المولود الّا فى کفّارة القتل فانّ اللّه عزّ و جلّ یقول: «فتحریر رقبة مؤمنة» یعنى بذالک مقرّةً قد بلغت الحنث.[۳]

۳۴- امام، عهده دار آزادسازى برده اى مؤمن به عنوان کفاره قتل خطائى مسلمانى که در سرزمین شرک به دست مسلمین کشته شود. (فان کان من قوم عدوّلکم و هو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة) امام صادق (ع) در مورد وظیفه امام نسبت به مسلمانى که در سرزمین شرک به دست مسلمین کشته شده، فرمود: یُعتق مکانه رقبة مؤمنة و ذلک قول اللّه عزّ و جل: «فان کان من قوم عدوّلکم ... ».[۴]

۳۵- قاتل، معاف از پرداخت دیه مؤمن مقتول به قتل خطائى، در صورت مشرک بودن اولیاى وى (فان کان من قوم عدوّلکم و هو مؤمن فتحریر رقبة مؤمنة)

موضوعات مرتبط

  • آزادى: ارزش آزادى ۲۱
  • احکام:۳، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۲۳، ۳۱، ۳۳، ۳۴، ۳۵ ثانوى ۲۲ ; تشریع احکام ۳، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۲۳، ۳۱، ۳۳، ۳۴، ۳۵ ۳۰
  • اسلام: ویژگى اسلام ۱۴، ۱۷
  • اسماء و صفات: حکیم ۲۸ ; علیم ۲۸
  • ایمان: آثار ایمان ۲ ; ارزش ایمان ۲۲
  • برده: آثار آزادى برده ۲۵، ۲۶ ; آزادى برده ۶، ۱۲، ۱۵، ۱۸ ; آزادى برده مؤمن ۳۲، ۳۴ ; ارزش آزادى برده ۱۹، ۲۰ ; ارزش برده مؤمن ۲۲
  • توبه: زمینه قبول توبه ۲۵
  • حفظ نفس: اهمیّت حفظ نفس ۲۷
  • خدا: حقوق خدا ۳۲ ; حکمت خدا ۲۹، ۳۰ ; علم خدا ۲۹، ۳۰ ; محرومیت از رحمت خدا ۲۴
  • دارالکفر: احکام دارالکفر ۳۴
  • دشمنان: تضعیف دشمنان ۱۴
  • دیه: آثار دیه ۲۵، ۲۶ ; احکام دیه ۵، ۸، ۹، ۱۳، ۱۶، ۱۸، ۲۳، ۳۳، ۳۵ ; عفو از دیه ۹، ۱۰، ۱۱ ; فلسفه دیه ۳۰
  • روزه: آثار روزه کفاره ۲۵، ۲۶ ; کفاره روزه ۲۳
  • رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۳۴
  • شرک: آثار شرک ۳۵
  • صدقه: موارد صدقه ۱۰
  • عفو: تشویق به عفو ۱۱
  • عمل: پسندیده ۱۱
  • عهد: اهمیّت وفاى به عهد ۱۷
  • عهدشکنى: موانع عهدشکنى ۱۷
  • قاتل: تسلیم قاتل ۷
  • قانونگذارى: ملاک قانونگذارى ۱۴
  • قتل: آثار قتل خطا ۲۴ ; احکام قتل ۵، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۳۱ ; حقیقت قتل خطا ۳۱ ; دیه قتل خطا ۷، ۲۳، ۲۵، ۳۲، ۳۳، ۳۵ ; قتل خطا ۲۷ ; قتل عمد ۳ ; کفاره قتل ۳۳ ; کفاره قتل خطا ۵، ۶، ۱۲، ۳۴
  • کافران: دیه قتل کافران ۱۸ ; کافران معاهد ۱۸
  • کفارات: احکام کفارات ۶، ۱۲، ۱۵ ; فلسفه کفارات ۳۰
  • محرّمات:۳
  • مقتول: حقوق اولیاى مقتول ۳۲
  • مؤمنان: حرمت قتل مؤمنان ۳ ; حرمت مؤمنان ۱، ۳ ; دیه قتل مؤمنان ۵، ۱۶ ; قتل مؤمنان ۲، ۴، ۳۴ ; مسؤولیت مؤمنان ۱
  • نظام تعالیم دین:۲۲ امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اذا کان من اهل الشرک فتحریر رقبة مؤمنة فیما بینه و بین اللّه و لیس علیه دیة ... .(۵)

منابع

  1. کافى، ج ۷، ص ۲۷۸، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۰- ، ح ۴۷۵.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۶۲، ح ۲۱۷ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۰، ح ۴۷۳.
  3. کافى، ج ۷، ص ۶۴۳، ح ۱۵ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۱، ح ۴۸۳.
  4. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۱۰، ح ۱، ب ۳۶ مسلسل ۳۷۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۳۲، ح ۴۸۵.