مُسَافِحِين

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

ريختن. جارى كردن. جارى شدن «سفح الدم» يعنى خون ريخت «سفح الدمع سفحا و سفسوحاً» اشك چشم را روان كرد و اشك روان شد. لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب). [انعام:145]. دم مسفوح خون ريخته شده است قيد مسفوح براى آن است كه خون مانده در گوشت پس از رفتن خون متعارف مباح است (مجمع). مسافحه و سفاح به معنى زنا است طبرسى گويد: اصل آن از سفح به معنى ريختن آب است علّت اين تسميه آن است كه زنا كار آب خود (منى) را به طور باطل مى‏ريزد. پائين كوه را سفح جبل نامند كه آب كوه در آن مى‏ريزد . [نساء:24]. يعنى غير از زنانيمه گفته شد ديگران بر شما حلال اند كه با اموال خود بخواهيد در حاليكه عفيفيد و زنا كار نيستيد. سفاح جمع سفح نيز آمده است در نهج البلاغه نامه 11 فرموده: «فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرَكُمْ فى... سَفاحِ الْجِبالِ» اردوگاه شما در دامنه‏هاى كوهها باشد.