تَبْيَض

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

بياض. سفيدى. [آل عمران:106] اِبْيَضَّ از افعال آن است مثل [آل عمران:107] و ابيض وصف است مثل [بقره:187] بيضاء مؤنّث ابيض مى‏باشد [شعراء:33]. بيض (به كسر اول) جمع ابيض است [فاطر:27] راغب گويد: به تخم مرغ به جهت سفيد بودنش بيضه گويند و جمع ان بَيض (به فتح اول) است در وصف حوريان بهشتى آمده [صافات:49]. از آيه [يوسف:84]، بدست مى‏آيد كه بينائى حضرت يعقوب از بين رفته بود، بعضى‏ها گفته‏اند با بياض عين مقدارى از بينائى باقى مى‏ماند، الميزان در ردّ اين سخن گويد: آيه 93 همين سوره كه مى‏گويد: اين پيراهن مرا ببريد و به صورت پدرم بيندازيد كه بينا مى‏شود دليل آنست كه بينائى وى از بين رفته بود. مخفى نماند: آيه صريح است در اينكه سفيدى چشم يعقوب معلول حزن بود.. آمدن مژده يوسف نيز توأم با سرور بود لذا سرور سبب شده كه به تدريج چشم حضرت يعقوب صحت يابد چنانكه آيه:93و96 از آن خبر مى‏دهد على هذا معجزه‏اى در كار نبوده چشم يعقوب هم به كلّى از بين نرفته بوده، اين يك مداواى عجيبى است كه قرآن روشن مى‏كند. گفتيم كه درباره حوريان بهشتى آمده «كَاَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ» نظير اين آيه، آيه [واقعة:23] و آيه [طور:24] است. جمله اسميّه دالّ بر دوام است قهراً دالّ بر حال نيز مى‏باشد اگر گفتيم: زيد قائم است يعنى اكنون در حال قيام است، اگر جمله‏هاى اسميّه را در سه آيه فوق دالّ بر حال بدانيم معنى اين مى‏شود كه اكنون مانند تخم مرغ مكنون‏اند نتيجه اين مى‏شود: حوريان و غلمان فعلا مانند تخم مرغ مكنون‏اند و چنانكه تخم مرغ نهان در زير سينه مرغ، چيزى در آن نيست و به تدريج مبدّل ب جوجه مى‏شود، حوريان و غلمان نيز كه از اعمال آدمى به وجود مى‏آيند به تدريج مبدّل به حورى شده و در آخرت «حُورٌ مَقْصُوراتٌ‏فى الْخِيامِ» مى‏شوند. اين حقيقت آن طور كه در نظرم مانده از رفيق دانشمندم آقاى رضوى نويسنده كتاب تجسّم عمل است.