الفجر ١٩
ترجمه
الفجر ١٨ | آیه ١٩ | الفجر ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«التُّرَاثَ»: میراث. ارث. ترکه. «لَمّاً»: سرجمع. یکجا. یعنی حلال و حرام و حق خود و حق دیگران برای شما مطرح نیست، و اموال زنان و کودکان و پیران و مظلومان را جمع و ضبط مینمائید و حقالإرث ایشان را نمیپردازید. واژه (لَمّاً) صفت (أَکلاً) است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۰، سوره فجر
- مضامين سوره مباركه فجر
- وجوه مختلف درباره مراد از ((فجر))، ((ليال عشر)) و ((شفع و وتر)) كه بدآنهاسوگند ياد شده است
- مراد از ((ارم ذات العماد))
- وجه توصيف فرعون به ((ذى الاوتاد))
- حكايت زبان حال نوع آدمى كه آزمايش خدا با اكرام و نعمت دادن را به حساب ممتاز بودنخود از ديگران مى گذارد
- و آزمايش خدا با فقر و تنگدستى را اهانت و خوارى از ناحيه خدا مى پندارد
- مراد از آمدن پروردگار در قيامت (و جاء ربّك و الملك ...)
- متذكّر شدن و ((يا ليتنى )) گفتن انسان در قيامت
- ((نفس مطمئنة )) نفسى است كه با ايمان به پروردگار و ياد او سكونت يافته ، به مقامرضا رسيده است و...
- (رواياتى درباره مراد از شفع و وتر، تسميه فرعون به ذى الاءوتاد، آورده شدن جهنم ،آمدن خدا، و...)
- شفع حسن و حسين (ع ) و وتر اميرالمؤ منين عليه السلام است
- حديثى از امام صادق (ع ) درباره خصوصيات قبض روح مؤ من درذيل (يا ايها النفس المطمئنه ...)
نکات آیه
۱ - مردم عصر جاهلیت، با تصرف حق دیگران در میراث، سهم آنان را ضمیمه سهم خویش مى ساختند. (و تأکلون التراث أکلاً لمّا) «تراث»، «ارث» و «میراث» به یک معنا است (لسان العرب). «لمّاً» مصدر و به معناى جمع کردن فراوان است (العین). «لَمَمْتُ»; یعنى، ضمیمه ساختم (مصباح). «أکل» کنایه از تصرف کامل است; به گونه اى که چیزى از میراث باقى نماند. توصیف آن به مصدر (لمّاً)، براى مبالغه است; یعنى، تصرفى که در کنار حق خود، به طور کامل فراگیر حق دیگران نیز باشد.
۲ - تجاوز به حق ارث دیگران، ناروا و نکوهیده است. (و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
۳ - لزوم بها دادن به شخصیت یتیمان و ترک تجاوز به حق ارث آنان (لاتکرمون الیتیم ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا) آیه بعد، از حب مال سخن گفته و در این آیه خوردن میراث مطرح شده است. ارتباط این آیات با دو آیه قبل، بیانگر این است که هر کس براى یتیمان ارزشى قائل نباشد، میراث آنان را تصاحب مى کند و هر کس به فکر تغذیه مساکین نباشد، گرفتار مال دوستى است.
۴ - متجاوزان به حقوق دیگران، گرچه از نعمت و کرم خداوند برخوردار شوند، از عزّت و شرافت مندى در نزد او محروم خواهند بود. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
۵ - خوارى در پیشگاه خداوند، پیامد تجاوز به ارث دیگران است; نه تهى دستى و فقر. (فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن . کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
۶ - «ارث» عرصه امتحان الهى است و تصاحب کنندگان میراث دیگران، بازنده این امتحان اند. (إذا ما ابتلیه ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا)
۷ - رعایت حق ارث دیگران، مایه عزّت نزد خداوند و پایمال کردن آن، ذلّت آور است. (ربّى أکرمن ... ربّى أهنن . کلاّ بل ... تأکلون التراث أکلاً لمّا)
موضوعات مرتبط
- ارث: آثار ارث ۶; آثار رعایت ارث ۷; آثار غصب ارث ۵، ۷; سرزنش غصب ارث ۲; غصب ارث ۶
- امتحان: زمینه امتحان ۶; عوامل شکست در امتحان ۶
- جاهلیت: غصب ارث در جاهلیت ۱
- حقوق: تجاوز به حقوق دیگران ۲
- خدا: امتحانهاى خدا ۶; زمینه امتحانهاى خدا ۶
- ذلت: عوامل ذلت ۷; منشأ ذلت ۵
- شخصیت: محرومان از شخصیت ۴
- عزت: عوامل عزت ۷; محرومان از عزت ۴
- غاصبان: امتحان غاصبان ۶; محرومیت غاصبان ۴
- فقر: نقش فقر ۵
- یتیم: اجتناب از غصب ارث یتیم ۳; اهمیت احترام یتیم ۳; اهمیت شخصیت یتیم ۳