روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۹۸۵
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج
روي معاويه بن عمار عن ابي عبد الله ع انه قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۹۸۴ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۹۸۶ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۳ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۰۰
معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است، كه فرمود: هيچ احرامى جز بدنبال نمازى واجب يا مستحب تحقّق نمىيابد، پس اگر آن نماز واجب باشد، احرام بعد از اداء سلام نماز انجام ميگيرد، و اگر مستحب باشد، كيفيّت آن چنين است كه: دو ركعت نماز ميگزارى، و در پى آن محرم ميشوى. پس چون از كار نماز بپرداختى خداى عزّ و جلّ را ستايش كن، و ثنا بگوى، و بر پيمبر صلّى اللَّه عليه و آله درود بفرست، و بگو: «اللّهمّ انّى اسالك أن تجعلنى ممن استجاب لك، و آمن بوعدك و اتّبع أمرك، فانّى عبدك و في قبضتك، لا اوقى الّا ما وقيت، و لا آخذ الّا ما أعطيت، و قد ذكرت الحجّ، فأسألك أن تعزم لى عليه على كتابك و سنّة نبيّك [صلّى اللَّه عليه و آله] و تقوّينى على ما ضعفت عنه، و تتسلّم منّى مناسكى في يسر منك و عافية، و اجعلنى من وفدك الّذين رضيت و ارتضيت، و سمّيت و كتبت. اللّهمّ انّى خرجت من شقّة بعيدة، و انفقت مالى ابتغاء مرضاتك. اللّهم فتمّم لى حجّى. اللّهمّ انّى اريد التّمتّع بالعمرة الى الحج على كتابك و سنّة نبيّك صلواتك عليه و آله، فان عرض لى عارض يحبسنى فحلّنى حيث حبستنى لقدرك الّذى قدّرت على. اللّهمّ ان لم تكن حجّة فعمرة، احرم لك شعرى و بشرى و لحمى و دمى و عظامى و مخّى و عصبى من النّساء و الثّياب و الطّيب، أبتغى بذلك وجهك و الدار الآخرة».
(خدايا من از تو مىخواهم كه مرا از آن كسان قرار دهى كه دعوت تو را اجابت كردند، و بوعده تو ايمان آوردند، و فرمان تو را متابعت نمودند، زيرا كه من بنده تو و در اختيار و جنگ توام، جز از آنچه را كه تو نگهدارى، نگاه داشته نميشوم، و جز آنچه تو عطا فرمائى نمىستانم، آرى حجّ را فرمودهاى، پس از تو ميخواهم كه مرا بر انجام آن بر آئين كتاب و سنّت پيامبرت صلّى اللَّه عليه و آله استوار دارى و ياريم دهى در هر كجا كه ناتوانم از اجراى فرمانت، و مناسك حجّم را بسلامت بپايان برى در كمال آسانى و عافيتت، و مرا از واردين، آنان كه از ايشان خشنودى و براى حجّ برگزيدهاى و آنان كه نامشان را برده و ثبت كردهاى، قرار دهى، پروردگارا من از راه بسيار دور بسوى تو آمده و مخارجى را متحمّل گشتهام، براى تحصيل رضا و خشنودى تو پس بار الها حجّ مرا بپايان برسان، خدايا من اكنون سر آن دارم كه به آئين كتاب و سنّت پيامبرت (صلواتك عليه) عمره تمتّع بسوى حجّى را انجام دهم (كه تو به انجام آن فرمان دادهاى) پس اگر حادثهاى براى من رخ دهد كه مرا بازدارد و از انجام آن مانعم شود در همان جا كه مرا بازداشتهاى محل ساز بعلّت تقديرى كه بر من مقدّر فرمودهاى، پروردگارا اگر حجّى دست ندهد پس عمرهاى را نصيبم فرماى، اكنون مويم و پوستم و گوشتم و خونم و استخوانهايم و مغز سرم و عصبم را براى تو از زنان و لباس و عطر محرم ميسازم، در حالى كه از اين راه ذات پاك تو و سراى آخرت را ميطلبم).
زمانى كه عقد احرام ببندى كافى است كه يك بار اين دعا را بخوانى، آنگاه چون از خواندن آن فراغت يافتى، بپا خيز، و چند لحظه گام بسپار، تا چون وارد جادّه مكّه شدى (چه پياده باشى و چه سواره). گفتن لبّيك مأثور را آغاز كن.