روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۸۸
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن علي عن بكار بن كردم عن المفضل عن ابي عبد الله ع قال قال لي :
الکافی جلد ۲ ش ۶۸۷ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۶۸۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۵۷۳
از مفضل، كه امام صادق (ع) به من فرمود: اى مفضل، آنچه به تو مىگويم بشنوم و بدان كه به راستى آن درست است، آن را به كار بند و به بزرگان از برادران خود خبر بده، گفتم: قربانت، بزرگان از برادرانم كيانند؟ فرمود: آنان كه شوق دارند به برآوردن حوائج برادران خود، گويد: سپس فرمود: هر كه براى برادر مؤمن خود حاجتى برآورد، خدا عز و جل روز قيامت صد هزار حاجت از او روا كند كه از آن جمله، آغاز همه، بهشت است، و از آن جمله، خويشان و آشنايانش و برادرانش را به بهشت برد بشرط آنكه دشمن ائمه نباشند، و شيوه مفضل بود كه چون حاجتى از هر كدام برادرانش مىخواست، به او مىگفت: نمىخواهى كه از بزرگان برادران باشى؟
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۷۶
مفضل گويد: امام صادق عليه السلام بمن فرمود: اى مفضل! آنچه بتو ميگويم بشنو و بدان كه حق است و انجام ده و به برادران بزرگوارت خبر ده، عرضكردم: برادران بزرگوارم كيانند؟ فرمود: كسانى كه در روا ساختن حوائج برادران خود رغبت دارند، سپس فرمود: هر كس يك حاجت برادر مؤمن خود را روا كند، خداى عز و جل روز قيامت صد هزار حاجت او را روا كند كه نخستين آنها بهشت باشد و ديگرش اينكه خويشان و آشنايان و برادرانش را اگر ناصبى نباشند ببهشت برد، و رسم مفضل اين بود كه چون از يكى از برادرانش درخواست حاجتى ميكرد، باو ميگفت: آيا نميخواهى كه از برادران بزرگوار باشى؟.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۸۷
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسن بن على، از بكار بن كردم، از مفضّل، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: حضرت به من فرمود كه: «اى مفضّل! بشنو آنچه را كه با تو مىگويم و بدان كه آن حق است. و آن را به فعل آور و عِليه برادران خويش را به آن خبر ده». عرض كردم كه: فداى تو گردم! عِليه برادران من چيست؟ و مراد از آن كيست؟ فرمود كه: «آنكه در قضاى حوائج برادران خويش بسيار رغبت دارد» «۲». مفضّل مىگويد كه: بعد از آن فرمود كه: «هر كه از براى برادر مؤمن خود يك حاجت را روا كند، خداى عز و جل در روز قيامت صدهزار حاجت را از برايش به جهت آن روا كند كه اوّل آنها بهشت باشد. و از جمله آنها اين است كه خويشان و آشنايان و برادران او را در بهشت داخل گرداند، بعد از آنكه ناصبى و دشمن اهل بيت نباشد». و عادت مفضّل چنين بود كه چون حاجتى را از برادرى از برادرانش سؤال مىنمود مىگفت كه: آيا خواهش ندارى كه از جمله عليه برادران باشى. __________________________________________________
(۲). و در قاموس مذكور است كه عِليه مردمان و عِلى ايشان- به كسر هر دو- مُعْظَم ايشان است.