ق ٤٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۱۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

ماییم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم، و بازگشت تنها بسوی ماست!

|البته ماييم كه زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و بازگشت [همه‌] به سوى ماست
ماييم كه خود، زندگى مى‌بخشيم و به مرگ مى‌رسانيم و برگشت به سوى ماست.
البته ما خلق را زنده ساخته و می‌میرانیم و بازگشت همه به سوی ماست.
بی تردید ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم، و بازگشت به سوی ماست.
ما زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و بازگشت نزد ماست.
بی‌گمان ماییم که زنده می‌داریم و می‌میرانیم و سرانجام [همه چیز] به سوی ماست‌
همانا ما زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و بازگشت به سوى ماست.
ما، بلی فقط ما زنده می‌گردانیم و می‌میرانیم، و بازگشت مردمان به سوی ما است و بس.
بی‌گمان ما (هم)آنیم که خود زنده می‌کنیم و (هم‌) خود می‌میرانیم و همه‌ی برگشت‌ها تنها سوی ماست.
همانا ما زنده کنیم و بمیرانیم و بسوی ما است بازگشت‌


ق ٤٢ آیه ٤٣ ق ٤٤
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی ...»: (نگا: حجر / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ «43»

همانا اين ما هستيم كه زنده مى‌كنيم ومى‌ميرانيم وبازگشت (همه) به‌سوى ماست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (43)

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي‌: بدرستى كه ما زنده مى‌نمائيم مردمان را، يعنى نطفه مرده را حيات مى‌بخشيم در دنيا، وَ نُمِيتُ‌: و مى‌ميرانيم ايشان را در جهان، وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ: و بسوى ماست بازگشت ايشان، يعنى بار ديگر ايشان را براى حساب و جزا زنده مى‌نمائيم.

برهان: بر اثبات معاد جسمانى- ايجاد معدوم از محض عدم به غير ماده و


«1» مرحوم حاج ميرزا ابو الحسن شعرانى در ذيل اين مطلب در جلد نهم تفسير منهج الصادقين، صفحه 28، توضيحاتى بيان كرده‌اند كه در اينجا به نقل آن مى‌پردازيم:

«اين سخن از خرافات يهود است و ... بيت المقدس و مكه و هر جاى متبرّك به آسمان روحانى نزديكتر است و دعا در آن مستجاب است و هدايت بدان جا نازل و بركت عام، و دوازده و هيجده ميل تأويل روحانى به جسمانى است و از افكار مادى يهود برخاسته.»

جلد 12 - صفحه 246

مده به انواع صور و اشكال، ممتنع و محال نيست، زيرا هرگاه ممتنع مى‌بود البته هيچ ذره از موجودات و كائنات اين عوالم بوجود نمى‌آمد؛ و هرگاه معلوم شد كه اين همه موجودات را در عالم، ذات مقدس الهى آفريده، محقق يابد اين اشياء ممكن بذاته و مقدور قدرت خلاق على الاطلاق است، پس اعاده و ايجاد مرتبه ثانيه بالنسبه به همان اشياء اوليه به طريق اولى، اسهل و اقدر خواهد بود، حيات و ممات و ايجاد و اعاده در حيطه قدرت قادر متعال باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ (41) يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (42) إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (43) يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ (44) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ (45)

ترجمه‌

و گوش ده روزى كه ندا كند ندا كننده از جائى نزديك‌

روزى كه ميشنوند صيحه را بدرستى اين روز بيرون آمدن است‌

همانا ما زنده ميكنيم و ميميرانيم و بسوى ما بازگشت است‌

روز كه شكافته شود زمين از آنان با آنكه شتابندگانند اين از هر جانب جمع كردنى است بر ما آسان‌

ما داناتريم بآنچه ميگويند و نيستى تو مر آنها را مجبور كننده پس پند و تذكر ده بقرآن آنرا كه ميترسد از وعيد من.


جلد 5 صفحه 60

تفسير

خداوند متعال براى گوشزد مردم و تذكر آنها ببعث و نشور خطاب به پيغمبر خود فرموده كه گوش فرادار و مترقب روزى باش كه منادى حق كه اسرافيل است ندا ميكند خلق را كه برخيزيد براى حساب از جائيكه نسبت آن بهمه على السّويّه است لذا همه بيك منوال صوت او را ميشنوند مانند صدائى كه از جاى نزديك بيايد و آنروزى است كه تمام خلق نفخه دوم و صوت شديد آنرا ميشنوند و بايد بشنوند چون حق است مانند ساير اوضاع قيامت و احوال آن يا آن صوت بحق تعلق گرفته كه آن بعث و حشر است و آنروز بيرون آمدن اجساد پوسيده از قبور است كه يوم الخروج ناميده شده و خداوند زنده ميكند جماد را و ميميراند و زنده ميكند دوباره و در پيشگاه عدل خود حاضر ميفرمايد براى ثواب و عقاب و آنروزى است كه شكافته و دور شود زمين از مردم و آنها بسرعت داعى حق را اجابت نمايند و بصحراى محشر شتابند و اين جمع‌آورى ذرات اجسام متفرّقه در عالم و بصورت اوّل در آوردن و در پيشگاه خود حاضر نمودن براى خدا آسان است و كار مختصرى است و او اعلم است باقوال و اعمال كفّار و غير آنها و همه را بپاداش و جزاى خود خواهد رسانيد و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور به اجبار آنها بر ايمان نميباشد او فقط بايد پند دهد و متذكر فرمايد بمواعظ و نصايح قرآنيّه كسانيرا كه از وعده عذاب خدا ميترسند چون غير آنها موعظه و اندرز بحالشان مفيد نيست و قمّى ره اين آيات را راجع برجعت و ظهور حضرت حجّت دانسته و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از يوم الخروج رجعت است و منادى به اسم قائم و اسم پدرش ندا ميكند و صيحه حق همان است و حشر يسير هم همان حشر است در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كه در دنبال نمازهاى واجب و مستحب خود سوره ق را قرائت نمايد خداوند توسعه در رزق باو عطا ميفرمايد و نامه عملش را بدست راستش ميدهد و حسابش را سهل و آسان خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 61

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا نَحن‌ُ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ وَ إِلَينَا المَصِيرُ (43)

محققا ‌ما زنده‌ مي‌كنيم‌ و ميميرانيم‌ و بسوي‌ ‌ما ‌است‌ بازگشت‌، اختلافي‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ ‌بين‌ موت‌ و حيات‌ چه‌ نسبت‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند: ايجاب‌ و سلب‌ ‌است‌ هستي‌ و نيستي‌ حيات‌ هستي‌ ‌است‌ و موت‌ نيستي‌ چنانچه‌ نوع‌ عوام‌ ‌اينکه‌ توهم‌ ‌را‌ دارند بالاخص‌ كفار دهري‌ مذهب‌ ‌که‌ موت‌ ‌را‌ فناء صرف‌ ميدانند، بعضي‌ گفتند:

عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ بموت‌ قوا ‌از‌ ‌بين‌ مي‌رود ‌از‌ حس‌ و حركت‌ ميافتد. لكن‌ تحقيق‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ بحيات‌ نباتي‌ و حيواني‌ عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ بخار تمام‌ مي‌شود بدن‌ ‌از‌ كار باز داشته‌ مي‌شود و اما نسبت‌ بحيات‌ انساني‌ تضاد ‌است‌ انتقال‌ نشئه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عالم‌ بعالم‌ ديگري‌ ميرود، و موت‌ امر وجودي‌ ‌است‌ قرآن‌ ‌هم‌ ناطق‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ خلق‌ بموت‌ ميدهد: الَّذِي‌ خَلَق‌َ المَوت‌َ وَ الحَياةَ لِيَبلُوَكُم‌ أَيُّكُم‌ أَحسَن‌ُ عَمَلًا ملك‌، آيه 2.

جلد 16 - صفحه 260

إِنّا نَحن‌ُ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ و لذا موت‌ ‌را‌ اطلاق‌ توفي‌ كردند ‌که‌ بمعني‌ اخذ بقوة ‌است‌ تارة نسبت‌ بخدا ميدهند.

اللّه‌ُ يَتَوَفَّي‌ الأَنفُس‌َ حِين‌َ مَوتِها زمر، آيه 43، تارة نسبت‌ بملك‌ الموت‌ ميدهند قُل‌ يَتَوَفّاكُم‌ مَلَك‌ُ المَوت‌ِ الَّذِي‌ وُكِّل‌َ بِكُم‌ سجده‌. آيه 11، تارة نسبت‌ بملائكه‌ ميدهند وَ لَو تَري‌ إِذ يَتَوَفَّي‌ الَّذِين‌َ كَفَرُوا المَلائِكَةُ يَضرِبُون‌َ وُجُوهَهُم‌ وَ أَدبارَهُم‌ وَ ذُوقُوا عَذاب‌َ الحَرِيق‌ِ انفال‌ ‌آيه‌ 52، وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ انعام‌ ‌آيه‌ 93 لذا ميفرمايد: إِنّا نَحن‌ُ ‌با‌ سه‌ تأكيد ‌ان‌ و تكرار نحن‌ و نا و جمله اسميه‌ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ حيات‌ و موت‌ بدست‌ قدرت‌ اوست‌.

وَ إِلَينَا المَصِيرُ بازگشت‌ جن‌ و انس‌ و ملك‌ بسوي‌ اوست‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ ‌براي‌ جزا و پاداشت‌ اعمال‌ و افعال‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- و برای این که روشن شود حاکم در این دادگاه بزرگ کیست؟

می‌افزاید: «مائیم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و بازگشت تنها به سوی ماست» (إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ وَ إِلَیْنَا الْمَصِیرُ).

نکات آیه

۱ - حیات و مرگ آدمیان، تنها به دست خداوند است. (إنّا نحن نحیى و نمیت)

۲ - عوامل و وسایط الهى، داراى نقش در شکل گیرى مرگ و حیات موجودات* (إنّا نحن نحیى و نمیت) برداشت بالا بدان احتمال است که ضمیر جمع در «إنّا»، از جهت تعظیم نباشد; بلکه از آن جهت باشد که نقش عوامل و اسباب را در تحقق اراده الهى بنمایاند.

۳ - قدرت و مشیت خداوند، حاکم بر تمام عوامل و وسایط مؤثّر در مرگ و حیات موجودات (إنّا نحن نحیى و نمیت) خداوند از یک سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد و از سوى دیگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبیعى در مرگ و حیات است. جمع میان این دو مستلزم نکته یاد شده است.

۴ - بازگشت و حرکت تمامى موجودات، تنها به سوى خداوند است. (و إلینا المصیر)

۵ - تحولات هستى، در جهت اهداف تعیین شده از سوى خداوند* (و إلینا المصیر) «مصیر» به معناى «شدن» و یا غایت تحولات است و «إلینا» به معناى حرکت به سوى برنامه ها و اهدافى است که خداوند براى هستى در نظر گرفته است; زیرا ذات الهى در مکان و جاى خاصى محدود نیست، تا «إلینا» به سوى ذات باشد.

۶ - معاد، حضور موجودات در پیشگاه آفریننده مرگ و زندگى است. (إنّا نحن نحیى و نمیت و إلینا المصیر)

۷ - مرگ، همانند حیات، مرحله اى از تحوّل و شدن انسان به سوى خداوند است. (إنّا نحن نحیى و نمیت و إلینا المصیر) از این که خداوند پس از «نمیت»، سخن از حرکت و شدن انسان به سوى خویش به میان آورده; استفاده مى شود که مرگ فنا و پایان کار نیست; بلکه مرحله اى از مراحل حرکت هستى، به سوى اهداف الهى است.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: قانونمندى تحولات آفرینش ۵; هدفدارى آفرینش ۵
  • بازگشت به خدا :۴، ۷
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴
  • خدا: افعال خدا ۱; حاکمیت قدرت خدا ۳; حاکمیت مشیت خدا ۳; مجارى اراده خدا ۲; محضر خدا ۶
  • زندگى: حقیقت زندگى ۷; خالق زندگى ۶; منشأ زندگى ۱، ۲، ۳
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۲
  • مرگ: حقیقت مرگ ۷; خالق مرگ ۶; منشأ مرگ ۱، ۲، ۳
  • معاد: حقیقت معاد ۶
  • موجودات: فرجام موجودات ۴

منابع